English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
modally U از لحاظ چگونگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stated U چگونگی
qualities U چگونگی
modality U چگونگی
quality U چگونگی
circumstance U چگونگی
how U چگونگی
state U چگونگی
state- U چگونگی
modalities U چگونگی
states U چگونگی
stating U چگونگی
condition U چگونگی
quality of waters U چگونگی ابها
qualities U نهاد چگونگی
qualities U صفت چگونگی
positioned U وضع چگونگی
position U وضع چگونگی
quality U صفت چگونگی
tonality U چگونگی صدا
lies U موقعیت چگونگی
circumstances U چگونگی کیفیت
manner U چگونگی طرز
outwardness U چگونگی بیرون
lied U موقعیت چگونگی
quality U نهاد چگونگی
lie U موقعیت چگونگی
the lie of the land U چگونگی اوضاع مهثب
network topology U چگونگی استقرار شبکه
to evolve a fact U چگونگی امری را فاهر کردن
i stated the facts U چگونگی را بدانسان که بودبیان کردم
heat resisting quality U حالت و چگونگی مقاومت حرارتی ثبات گرمایشی
paradoxicality U چگونگی سخنی که درفاهرمهمل ودرمعنی درست باشد
perfunctoriness U چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
with the view of U از لحاظ
every way U از هر لحاظ
viewpoint U لحاظ
viewpoints U لحاظ
for purposes of U از لحاظ
with a view to U از لحاظ
in the light of U از لحاظ
perspective U لحاظ
perspectives U لحاظ
points of view U لحاظ
point of view U لحاظ
incommunicability U چگونگی چیزی که نتوان بکسی گفت یا با اودرمیان گذارد
computer literacy U دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
qualitatively U از لحاظ کیفیت
materialistically U از لحاظ مادیت
juristically U از لحاظ حقوقی
juridically U از لحاظ حقوقی
juridically U از لحاظ قضائی
professionally U از لحاظ پیشه
in every respect U ازهر لحاظ
medically U از لحاظ طبی
orthographically U از لحاظ املا
to all intents and purposes U ازهر لحاظ
theologically U از لحاظ الهیات
technically speaking U از لحاظ فنی
sanitarily U از لحاظ بهداشت
pro forma U از لحاظ فاهر
sexually U از لحاظ جنس
municipally U از لحاظ شهرداری
morbid anatomy U از لحاظ ناخوشی
in all respects U ازهر لحاظ
from an economical standpoint U از لحاظ اقتصاد
politically U از لحاظ سیاسی
criminally U از لحاظ جنائی
phases U لحاظ پایه
surgically U از لحاظ جراحی
socially U از لحاظ اجتماعی
militarily U از لحاظ نظامی
phased U لحاظ پایه
of U از طرف از لحاظ
economically U از لحاظ اقتصاد
exofficio U از لحاظ سمت
phase U لحاظ پایه
for brevity's sake U از لحاظ اختصار
nationally U از لحاظ ملی
nautically U از لحاظ کشتی رانی
theoretically U از لحاظ فرض علمی
on principle U از لحاظ قیود اخلاقی
hierarchically U از لحاظ رئیسی و مرئوسی
strategically U از لحاظ سوق الجیشی
internationally U از لحاظ بین المللی
politically involved U از لحاظ سیاسی پرتحرک
geologically U از لحاظ زمین شناسی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
politically active U از لحاظ سیاسی پرتحرک
mineralogically U از لحاظ کان شناسی
symmetry allowed reaction U واکنش مجاز از لحاظ تقارن
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
exofficio U از لحاظ تصدی مقام و غیره
ornamentallyr U از لحاظ تزئین میناب زینت
ornamentally U از لحاظ تزئین منباب زینت
nutrient U ماده مقوی از لحاظ غذایی
nutrients U ماده مقوی از لحاظ غذایی
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
to rely on somebody for your income U از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
baseball throw U مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
popularly U از لحاظ توده مردم بزبان ساده
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
cleans U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
clean U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleanest U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
unlimited U وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
advantaged U کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com