English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pretermit U از قلم انداختن کنار گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
put aside U کنار گذاشتن
to set by U کنار گذاشتن
reserving U کنار گذاشتن
shelf U کنار گذاشتن
earmarks U کنار گذاشتن
overrule U کنار گذاشتن
overruled U کنار گذاشتن
overrules U کنار گذاشتن
to lay aside U کنار گذاشتن
lay away U کنار گذاشتن
to leave off U کنار گذاشتن
to put a way U کنار گذاشتن
reserves U کنار گذاشتن
reserve U کنار گذاشتن
to put by U کنار گذاشتن
deposit U کنار گذاشتن
earmark U کنار گذاشتن
deposits U کنار گذاشتن
to put something on the shelf <idiom> U چیزی را به کنار گذاشتن
to put something into cold storage <idiom> U چیزی را به کنار گذاشتن
to set aside [temporarily] U [موقتا] کنار گذاشتن
bypassing U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
shunt U تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunted U تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
bypassed U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypasses U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
shunts U تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
bypass U کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
step down <idiom> U شغل مهم خود را کنار گذاشتن
indentation U کنار گذاشتن یک فضا در شروع یک خط متن
indentations U کنار گذاشتن یک فضا در شروع یک خط متن
chopped U کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
Paregmenon U [کنار هم گذاشتن کلماتی که از یک ریشه اند]
chop U کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
denistall U کنار گذاشتن یک برنامه یادستگاه سخت افزاری ازسرویس دهی
demount U کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند
to let down U پایین گذاشتن انداختن
to fool with any one U کسیرادست انداختن سربسرکسی گذاشتن
to plug in U با گذاشتن دوشاخه برق رابجریان انداختن
take croquet U ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
staked U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stake U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes U شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
let down U پایین انداختن انداختن
lip U کنار
brimming U کنار
brim U کنار
along side U تا کنار
verges U کنار
margins U کنار
limit U کنار
margin U کنار
brimmed U کنار
banks U کنار
verge U کنار
marge U کنار
bourne U کنار
border line U خط کنار
ex U کنار
lotuses U کنار
along side U در کنار
abutment U کنار
off U از کنار
ex- U کنار
lotus U کنار
waterfront U اب کنار
rims U کنار
brink U کنار
rand U کنار
bordering U کنار
bordered U کنار
lote U کنار
border U کنار
lotos U کنار
marginate U کنار
on shore U بر کنار
list U کنار
apart U کنار
recess U کنار
recesses U کنار
waterfronts U اب کنار
besides U کنار
rim U کنار
away U کنار
bank U کنار
brims U کنار
side aisle U کنار
edges U : کنار
edge U : کنار
touchline U خط کنار زمین
put in U کنار امدن با
lotus-eaters U کنار خوار
wayside U کنار جاده
bedside U کنار بستر
lotus U درخت کنار
lotus-eater U کنار خوار
pt down U کنار گذاردن
pull away U کنار گرفتن
bow out U کنار کشیدن
put away U کنار گذاردن
shores U کنار دریا
by the side of the road U در کنار جاده
sides U سمت کنار
side U سمت کنار
waterside U کنار دریا
shore کنار دریا
lotuses U درخت کنار
shipboard U کنار کشتی
seacoast U دریا کنار
lotus eater U کنار خوار
strand U کنار رود
lotos eater U کنار خوار
riparian U رود کنار
limbo U کنار دوزخ
side foot U ضربه با کنار پا
side step U کنار رفتن
step aside U کنار رفتن
lote U درخت کنار
next U جنب کنار
by U نزدیک کنار
floret of ray U گلچه کنار
lotos U درخت کنار
shipside U کنار کشتی
off U از روی از کنار
Stand asid . step aside . U کنار بایست
Joking aside. <idiom> U شوخی به کنار.
coast U کنار دریا
coping U کنار امدن
sidelining U خط کنار زمین
foreshores U کنار دریا
sheer U کنار رفتن
receding U کنار کشیدن
recedes U کنار کشیدن
roadside U کنار جاده
roadsides U کنار جاده
strands U کنار رود
riverside U کنار رور
bypassed U کنار گذار
sidelined U خط کنار زمین
sidelines U خط کنار زمین
bypass U کنار گذار
sideline U خط کنار زمین
strand U کنار دریا
bypasses U کنار گذار
receded U کنار کشیدن
gravesides U در کنار آرامگاه
recede U کنار کشیدن
withdrawal U کنار کشیدن
graveside U در کنار آرامگاه
withdrawals U کنار کشیدن
strands U کنار دریا
coasts U کنار دریا
seaside U دریا کنار
seastrand U دریا کنار
Joking apart. <idiom> U شوخی به کنار.
foreshore U کنار دریا
by the window U کنار پنجره
bypassing U کنار گذار
inshore U نزدیک دریا کنار
the ins and outs U گوشه و کنار جرئیات
to stand at [by] the window U کنار پنجره ایستادن
holiday by the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
long shore U وابسته بدریا کنار
sculled U پاروی کنار قایق
scull U پاروی کنار قایق
seafronts U اسکله کنار دریا
seafront U اسکله کنار دریا
road ditch U راه آب [کنار جاده]
sculls U پاروی کنار قایق
holiday by the seaside [British] U تعطیلات در کنار دریا
colocate U کنار هم قرار گرفتن
jooshim U داور کنار تکواندو
safety fence U جانپناه کنار راه
holiday at the seaside [British] U مسافرت کنار دریا
road side U کنار جاده یا خیابان
holiday at the seaside [British] U تعطیلات در کنار دریا
barrier inspection U بازدید کنار جاده
ex warehouse U تحویل در کنار انبار
There is no need dor ceremony between us. U تعارف رابگذار کنار
ex ship U تحویل در کنار کشتی
sea dike U دیوار کنار اب دریا
cross block U سد کردن خط دفاعی از کنار
down the line U ضربه از کنار زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com