Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attend
U
از دنبال امدن منتظرشدن
attending
U
از دنبال امدن منتظرشدن
attends
U
از دنبال امدن منتظرشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hovered
U
منتظرشدن
hang on
<idiom>
U
منتظرشدن
hover
U
منتظرشدن
hovers
U
منتظرشدن
pursuit
U
دنبال
parsmip nose
U
دنبال چه
pursuits
U
دنبال
philanderer
U
زن دنبال کن
philanderers
U
زن دنبال کن
dangler
U
دنبال رو
attachment
U
دنبال
reared
U
دنبال
rearing
U
دنبال
pope's nose
U
دنبال چه
in the wake of
U
در دنبال
rears
U
دنبال
player
[American E]
U
زن دنبال کن
pick-up artist
U
زن دنبال کن
pickup artist
U
زن دنبال کن
rear
U
دنبال
dog
U
دنبال کردن
track
U
دنبال کردن
What are you looking for ?
U
دنبال چی؟ می گردی ؟
tracked
U
دنبال کردن
He is looking for trouble.
U
دنبال شر می گردد
tandom connection
U
اتصال دنبال هم
tracks
U
دنبال کردن
pursued
U
دنبال کردن
dogs
U
دنبال کردن
chasers
U
دنبال کننده
chaser
U
دنبال کننده
dogging
U
دنبال کردن
courses
U
:دنبال کردن
coursed
U
:دنبال کردن
course
U
:دنبال کردن
continues
U
دنبال کردن
continue
U
دنبال کردن
traces
U
دنبال کردن
traced
U
دنبال کردن
to give chase
U
دنبال کردن
chase
U
دنبال کردن
roil
U
دنبال هم دویدن
pursuing
U
دنبال کردن
reopening
U
دنبال کردن
chased
U
دنبال کردن
continuator
U
دنبال کننده
reopen
U
دنبال کردن
reopened
U
دنبال کردن
reopens
U
دنبال کردن
pursuant
U
دنبال کننده
chases
U
دنبال کردن
pursues
U
دنبال کردن
chasing
U
دنبال کردن
trace
U
دنبال کردن
give chase
U
دنبال کردن
tracker
U
دنبال کننده
graph follower
U
دنبال گر گراف
trackers
U
دنبال کننده
pursue
U
دنبال کردن
dogging
U
مثل سگ دنبال کردن
phliander
U
دنبال زنی افتادن
tow
U
دنبال خود کشیدن
run close
U
سخت دنبال کردن
dogs
U
مثل سگ دنبال کردن
to run on chapters
U
فصل ها را دنبال هم انداختن
follow the ball
U
دنبال توپ فرستادن
to follow ones nose
U
دنبال قسمت خودرفتن
dog
U
مثل سگ دنبال کردن
to pursue a plan
U
نقشهای را دنبال کردن
tagger
U
تنکه دنبال کننده
hitch one's wagon to a star
<idiom>
U
دنبال هدف رفتن
let sleeping dogs lie
<idiom>
[دنبال دردسر نگرد]
look (someone) up
<idiom>
U
به دنبال کسی گشتن
pound the pavement
<idiom>
U
دنبال کار گشتن
stick with
<idiom>
U
دنبال کردن کاری
follow in one's footsteps (tracks)
<idiom>
U
دنبال روی دیگری
ask for trouble
<idiom>
U
دنبال دردسر گشتن
tows
U
دنبال خود کشیدن
To follow up (trace) a matter (case).
U
موضوعی را دنبال کردن
hunt down
U
دنبال کردن و گرفتن
careerism
U
دنبال کردن شغل
To be on someone trail. To trace someone.
U
رد کسی را دنبال کردن
One must let sleeping dogs lie.
U
دنبال شر نباید رفت
philander
U
زن بازی کردن دنبال زن افتادن
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
fool's errand
U
فرستادن دنبال نخود سیاه
fool's errands
U
فرستادن دنبال نخود سیاه
track
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracks
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
follow out
U
اخذ نتیجه دنبال کردن
to always look for things to find fault with
U
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
pursuit of happiness
U
به دنبال رضایت خاطر
[خرسندی]
to run any one hard
U
کسیرا سخت دنبال کردن
To go about ones business.
U
دنبال کار خود رفتن
I sent him on an errand.
U
اورا دنبال یک کاری فرستادم
look (something) up
<idiom>
U
به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
sink one's teeth into
<idiom>
U
با جدیت دنبال کاری رفتن
I'll look into the matter.
U
من موضوع را دنبال خواهم کرد.
to pursue pleasure
U
دنبال خوش گذرانی رفتن
practise or tice
U
دنبال کردن مشق دادن
The dinner will be followed by a concert.
U
به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
backing up the wrong tree
<idiom>
U
[دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
reoccupy
U
دنبال کردن دوباره بدست اوردن
I am looking for work ( ajob).
U
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
to keep at some work
U
د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
career women
U
زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
career woman
U
زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
We are hunting for a vacant flat.
U
دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
entrain
U
اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
run down
U
تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
run-down
U
تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
rungs
U
تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
the police are on his track
U
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
They are openly seeking his being sacked.
U
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
lay deacon
U
شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
bargain hunter
U
کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
to search
[for]
[someone]
U
دنبال
[کسی]
گشتن
[ برای مثال پلیس]
canvass
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
follow up
U
رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
columns
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
follow through
U
چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
column
U
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
To fetch and varry for someone .
U
دنبال خرده فرمایش های کسی رفتن
to be after somebody
U
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
canvassing
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
functions
U
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function
U
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
fetch
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetches
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
functioned
U
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
He sought, if without much success, a social policy.
U
او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
rompish
U
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompy
U
مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
pot-boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
illegal
U
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
paths
U
لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
path
U
لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
venues
U
امدن
fall short
U
کم امدن
ensues
U
از پس امدن
come away
U
ور امدن
succumbing
U
از پا در امدن
lengthening
U
کش امدن
lengthened
U
کش امدن
lengthen
U
کش امدن
succumbed
U
از پا در امدن
succumbs
U
از پا در امدن
peter
U
کم امدن
comes
U
امدن
come
U
امدن
venue
U
امدن
lengthens
U
کش امدن
behoove
U
امدن به
behove
U
امدن به
succumb
U
از پا در امدن
prove
U
در امدن
ensued
U
از پس امدن
to pass on
U
امدن
proved
U
در امدن
to fall short
U
کم امدن
proves
U
در امدن
succee
U
از پی امدن
to come in to line
U
در صف امدن
to come over
U
امدن
run short
U
کم امدن
to come back
U
پس امدن
ensue
U
از پس امدن
sea anchor
U
وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
find
U
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
finds
U
برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
interrupting
U
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupts
U
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupt
U
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
scalar
U
نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
extrude
U
بیرون امدن
to get over
U
فائق امدن بر
to fall short
U
کوتاه امدن
pull out
U
بیرون امدن
pull-out
U
بیرون امدن
to flare up
U
به هیجان امدن
to fall into a rage or passion
U
بخشم امدن
to come to hand
U
بدست امدن
to come up
U
پیش امدن
extruding
U
بیرون امدن
extrudes
U
بیرون امدن
extruded
U
بیرون امدن
to come out
U
بیرون امدن
haunts
U
پیوسته امدن به
haunt
U
پیوسته امدن به
pull-outs
U
بیرون امدن
to come on the tapis
U
بمیان امدن
to come to good
U
راست امدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com