Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He has suffered a great deal at the hands of his wife .
U
از دست زنش خیلی کشیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drawls
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
drew
U
کشیده شد
leptosome
U
کشیده تن
posttensioning
U
پس کشیده
tenses
U
کشیده
tenser
U
کشیده
tensed
U
کشیده
long
U
کشیده
long-
U
کشیده
longed
U
کشیده
leptokurtic
U
کشیده
longest
U
کشیده
tense
U
کشیده
deep drawn
U
از ته دل کشیده
ectomorph
U
کشیده تن
longer
U
کشیده
longs
U
کشیده
oblonated
U
کشیده
drawn
U
کشیده
oblongated
U
کشیده
tensing
U
کشیده
indrawn
U
تو کشیده
drawlingly
U
کشیده
tensest
U
کشیده
threaded
U
نخ کشیده
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
pinxit
U
کشیده است
couchant
U
دراز کشیده
at full length
U
دراز کشیده
threaded
U
بند کشیده
chock-a-block
U
کاملا کشیده
prolate
U
کشیده شده
leptomorph
U
کشیده ریخت
indrawn
U
بداخل کشیده
low angle fire
U
تیر کشیده
long robe
U
صورت کشیده
low angle
U
مسیر کشیده
deep fetched
U
از ته دل کشیده شده
elongating
U
کشیده کردن
chock-a-block
U
بالا کشیده
dragged
U
کشیده شدن
elongates
U
کشیده کردن
in tow
<idiom>
U
کشیده شده
drag
U
کشیده شدن
tractile
U
کشیده شدنی
ectomorphic type
U
سنخ کشیده تن
ectomorphy
U
کشیده تنی
intractile
U
کشیده نشدنی
elongate
U
کشیده کردن
vellum paper
U
کاغذمهره کشیده
flat fire
U
تیر کشیده
flat trajectory
U
خط سیر کشیده
flare
U
زبانه کشیده
drags
U
کشیده شدن
deer neck
U
گردن کشیده
extensive
U
بسیط کشیده
drawable
U
کشیده شدنی
sap
U
شیره کشیده از
sapped
U
شیره کشیده از
saps
U
شیره کشیده از
tensive
U
کشیده شدنی
linear
U
باریک کشیده
touse
U
کشیده شدن
deprived
U
محرومیت کشیده
flares
U
زبانه کشیده
chants
U
اهنگ ساده و کشیده
oblongs
U
دوک مانند کشیده
chant
U
اهنگ ساده و کشیده
underdraw
U
کشیده نشدن زه تا اخر
draw
U
کشیده شدن عهده
pulled muscle
U
عضله کشیده شده
draws
U
کشیده شدن عهده
chanted
U
اهنگ ساده و کشیده
satined paper
U
گاغذ مهره کشیده
oblong
U
دوک مانند کشیده
hell bent
U
به بیراهه کشیده شده
chanting
U
اهنگ ساده و کشیده
hell-bent
U
به بیراهه کشیده شده
taut
U
محکم کشیدن کشیده
if you please
U
بیزحمت زحمت کشیده
drawn on
U
کشیده شدن عهده
lanternjaws
U
صورت لاغر و کشیده
extendible
U
کشیده شدنی امتدادپذیر
deep fetched
U
از ته سینه کشیده شده
pencilled
U
با مداد کشیده شده
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
opens
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
opened
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
hard drawn copper wire
U
سیم مسی کشیده شده
open
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
prone float
U
روی شکم با دستهای کشیده
wired
U
سیم کشیده مفتول دار
conduct
U
اداره کردن کشیده شدن
conducted
U
اداره کردن کشیده شدن
conducting
U
اداره کردن کشیده شدن
conducts
U
اداره کردن کشیده شدن
flat trajectory
U
سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
come home
U
کشیده شدن لنگر به طرف ناو
wirespun
U
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
infill
U
نقاط کشیده شده روی نقشه
to be at full stretch
U
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
in perspective
U
کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
he is at the end of his tether
U
چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
dragged
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drags
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag
U
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
She has long and shapely legs .
U
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
capriole
U
پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
hauls
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
phantom section
U
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
stillage
U
چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
jinrikisha
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinriki
U
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
perspective grid
U
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
extending
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
i thanked him for his trouble
U
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
extends
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
dragrope
U
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
sliver
U
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
autoscore
U
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
y scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
paleozoic
U
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
point designation
U
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
x scale
U
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
over stretched wrap
U
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
bar automatic
U
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
nap side
U
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
karadja medallion
U
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
routh
U
خیلی
far and away
U
خیلی
very
U
خیلی
many
U
خیلی
highly
U
خیلی
dumpiness
U
خیلی
copious
U
خیلی
for long
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
very little
U
خیلی کم
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
villainous
U
خیلی بد
ten
U
خیلی
damn
U
خیلی
to a large extent
U
خیلی
dammit
U
خیلی
not a few
U
خیلی ها
graphic
U
نوشته شده کشیده شده
great
<adj.>
U
خیلی خوب
awesome
<adj.>
U
خیلی خوب
cool
<adj.>
U
خیلی خوب
many people
U
خیلی اشخاص
many persons
U
خیلی اشخاص
many people
U
خیلی از مردم
lower most
U
خیلی پست تر
wicked
<adj.>
U
خیلی خوب
sick
[British E]
<adj.>
U
خیلی خوب
lily white
U
خیلی سفید
level best
U
خیلی خوب
level best
U
خیلی عالی
frequently
<adv.>
U
خیلی از اوقات
many times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
often
<adv.>
U
خیلی از اوقات
in no time
U
خیلی زود
immensurable
U
خیلی قدیم
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
iam in bad
U
خیلی محتاجم
on any number of occasions
<adv.>
U
خیلی از اوقات
regularly
[often]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
costs and arm and a leg
<idiom>
U
خیلی گرونه
a lot of times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
it is very easily done
U
خیلی به اسانی
really wicked
U
خیلی محشر
really sick
U
خیلی محشر
Many thanks!
U
خیلی ممنون!
I spoke my mind.
U
من خیلی رک گفتم.
much was said
U
خیلی حرفهازده شد
very light
U
خیلی سبک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com