Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safing
U
از حالت مسلح بودن خارج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deconcentrate
U
از حالت تغلیظ خارج کردن
uncouple
U
از حالت زوجی خارج کردن
break
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
breaks
U
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
to carry a weapon
U
مسلح بودن
to pack a weapon
[colloquial]
U
مسلح بودن
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
مسلح بودن
dehypnotize
U
از حالت هیپنوتیزم خارج شدن
to decline from the parallel
U
از حالت موازی خارج شدن
order arms
U
فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
demagnetizer
U
وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند
eccentricities
U
خارج از مرکز بودن
eccentricity
U
خارج از مرکز بودن
outrange
U
خارج ازتیررس بودن
to be out of one's depth
U
از توانایی و یا مهارت
[کسی]
خارج بودن
absenteeism
U
حالت غایب بودن
negativity
U
حالت منفی بودن
to be in suspension
U
در حالت تعلیق بودن
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
cocking
U
مسلح کردن
reinforce
U
مسلح کردن
armement
U
مسلح کردن
cock
U
مسلح کردن
reinforces
U
مسلح کردن
cocks
U
مسلح کردن
equips
U
مسلح کردن
arming
U
مسلح کردن
reenforce
U
مسلح کردن
enarm
U
مسلح کردن
equip
U
مسلح کردن
equipping
U
مسلح کردن
arm
U
مسلح کردن
forcing
U
مسلح کردن
forces
U
مسلح کردن
weapons
U
مسلح کردن
weapon
U
مسلح کردن
force
U
مسلح کردن
garnish
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnishes
U
علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
disarmed
U
غیر مسلح کردن
disarms
U
غیر مسلح کردن
deactivate
U
غیر مسلح کردن
unarm
U
غیر مسلح کردن
deactivated
U
غیر مسلح کردن
deactivates
U
غیر مسلح کردن
deactivating
U
غیر مسلح کردن
actuate
U
مسلح کردن مین
disarm
U
غیر مسلح کردن
forearm
U
از پیش مسلح کردن
disarmament
U
غیر مسلح کردن
forearms
U
از پیش مسلح کردن
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
icing
U
مسلح کردن بتون فشرده کردن فولاد
rearms
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
rearm
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
rearmed
U
دوباره مسلح شدن یا کردن
enarm
U
مسلح شدن اماده کارزار کردن
privateer
U
درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
armor
U
مسلح کردن زره پوش کردن
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
armstrong
U
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
standards
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
rearming
U
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
inactivate
U
غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
ejecting
U
خارج کردن
derailed
U
از خط خارج کردن
ejects
U
خارج کردن
eject
U
خارج کردن
bring out
U
خارج کردن
extraction
U
خارج کردن
ejected
U
خارج کردن
expulse
U
خارج کردن
derail
U
از خط خارج کردن
derailing
U
از خط خارج کردن
discharge
U
خارج کردن
phase out
U
خارج کردن
unship
U
خارج کردن
derails
U
از خط خارج کردن
discharges
U
خارج کردن
to rule out
U
خارج کردن
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
decivilize
U
از تمدن خارج کردن
tabling
U
از دستور خارج کردن
tables
U
از دستور خارج کردن
write-offs
U
از دفتر خارج کردن
spew
U
با فشار خارج کردن
spewed
U
با فشار خارج کردن
expectorate
U
ازشش خارج کردن
swap out
U
مبادله کردن به خارج
table
U
از دستور خارج کردن
spewing
U
با فشار خارج کردن
tabled
U
از دستور خارج کردن
spews
U
با فشار خارج کردن
exfiltration
U
خارج کردن از میدان
lay on the table
U
از دستور خارج کردن
disarm
U
از ضامن خارج کردن
phase out
U
به ترتیب خارج کردن
defecating
U
خارج کردن مدفوع
defecates
U
خارج کردن مدفوع
defecated
U
خارج کردن مدفوع
defecate
U
خارج کردن مدفوع
ablate
U
بریدن و خارج کردن
to put out of court
U
از دستور خارج کردن
disarmed
U
از ضامن خارج کردن
write off
U
از دفتر خارج کردن
write-off
U
از دفتر خارج کردن
to expel
[from]
U
بزور خارج کردن
[از]
disseise
U
ازتصرف خارج کردن
disarms
U
از ضامن خارج کردن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
expelling
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expels
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
expel
U
منفصل کردن بزور خارج کردن
emancipate
U
از زیر سلطه خارج کردن
emitted
U
بیرون دادن خارج کردن
evacuated
U
اخراج خارج کردن یا شدن
unplugging
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
emit
U
بیرون دادن خارج کردن
reeks
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeking
U
بخار ازدهان خارج کردن
evacuate
U
اخراج خارج کردن یا شدن
emancipates
U
از زیر سلطه خارج کردن
evacuates
U
اخراج خارج کردن یا شدن
reek
U
بخار ازدهان خارج کردن
emancipating
U
از زیر سلطه خارج کردن
reeked
U
بخار ازدهان خارج کردن
emitting
U
بیرون دادن خارج کردن
unplugged
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
strike off the rolls
U
از صورت وکلا خارج کردن
to phase out something
U
به ترتیب خارج کردن چیزی
bail
U
عمل خارج کردن اب قایق
evacuating
U
اخراج خارج کردن یا شدن
emancipated
U
از زیر سلطه خارج کردن
unplug
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
emits
U
بیرون دادن خارج کردن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
withdrawals
U
خارج کردن عقب کشیدن
withdrawal
U
خارج کردن عقب کشیدن
unplugs
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
dampers
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
snake out
U
خارج کردن کالا از انبار ناو
emitting
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
emitted
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
to play in or out
U
با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
emit
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
emits
U
بیرون دادن از خود خارج کردن
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
importation
U
عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
deviation
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviations
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
stripping crane
U
جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
to move one's operation offshore
U
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
evicting
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicts
U
خارج کردن خلع ید کردن
evict
U
خارج کردن خلع ید کردن
evicted
U
خارج کردن خلع ید کردن
smut
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com