Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
for brevity's sake
U
از بهر کوتاه کردن مطلب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
to go into the matter
U
به این مطلب رسیدگی کردن
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
stag
U
کوتاه کردن
detruncate
U
کوتاه کردن
razee
U
کوتاه کردن
stags
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه کردن
short
U
کوتاه کردن
truncating
U
کوتاه کردن
truncates
U
کوتاه کردن
cut off
U
کوتاه کردن
shortening in
U
کوتاه کردن
shortest
U
کوتاه کردن
formulating
U
کوتاه کردن
formulates
U
کوتاه کردن
formulated
U
کوتاه کردن
abbreviating
U
کوتاه کردن
abbreviates
U
کوتاه کردن
formulate
U
کوتاه کردن
abridge
U
کوتاه کردن
to cut short
U
کوتاه کردن
abbreviate
U
کوتاه کردن
shear
U
کوتاه کردن
to look in
U
کوتاه کردن
clipping
U
کوتاه کردن
correption
U
کوتاه کردن
shorten
U
کوتاه تر کردن
curtail
U
کوتاه کردن
shortened
U
کوتاه کردن
truncated
U
کوتاه کردن
shorten
U
کوتاه کردن
curtails
U
کوتاه کردن
curtailed
U
کوتاه کردن
shortened
U
کوتاه تر کردن
truncate
U
کوتاه کردن
reef
U
کوتاه کردن
reefs
U
کوتاه کردن
shorter
U
کوتاه کردن
shortens
U
کوتاه تر کردن
curtailing
U
کوتاه کردن
foreshortens
U
کوتاه نمودار کردن
chain shortening
U
کوتاه کردن زنجیری
docked
U
بریدن کوتاه کردن
syncopate
U
از میان کوتاه کردن
docks
U
بریدن کوتاه کردن
to rub through or along
U
سخت کوتاه کردن
heave short
U
کوتاه کردن زنجیر
foreshorten
U
کوتاه نمودار کردن
truncation error
U
خطای کوتاه کردن
shorten in cable
U
کوتاه کردن زنجیر
to make a long story short
<idiom>
قصه را کوتاه کردن
poodle
U
پشم کوتاه کردن
poodles
U
پشم کوتاه کردن
clipping
U
عمل کوتاه کردن
dock
U
بریدن کوتاه کردن
foreshortened
U
کوتاه نمودار کردن
shipshank
U
کوتاه کردن طولی
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
clipped
U
پشم چینی کوتاه کردن
clip
U
پشم چینی کوتاه کردن
clips
U
پشم چینی کوتاه کردن
clippings
U
پشم چینی کوتاه کردن
briefed
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
brief
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
To deprive someone of access.
U
دست کسی را کوتاه کردن
to bob one's head
U
کوتاه کردن موی سر کسی
briefer
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
punch line
U
لب مطلب
punch-line
U
لب مطلب
thought
U
سر مطلب
topics
U
مطلب
thoughts
U
سر مطلب
topic
U
مطلب
punch-lines
U
لب مطلب
afair
U
مطلب
theme
U
مطلب
themes
U
مطلب
label
U
مطلب
subject
U
مطلب
criteria
U
مطلب
labeling
U
مطلب
subjected
U
مطلب
subjecting
U
مطلب
labelled
U
مطلب
subjects
U
مطلب
labels
U
مطلب
truncation
U
خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
short ball
U
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
final shaving
U
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
clipped speech
U
حذف مطلب
precis
U
چکیده مطلب
issue
U
صدور مطلب
subject matter
U
مطلب موضوع
gist
U
مطلب عمده
issues
U
صدور مطلب
root of the matter
U
اصل مطلب
subject
U
مطلب زیرموضوع
the point
[of the matter]
U
اصل مطلب
press release
U
مطلب مطبوعاتی
subjected
U
مطلب زیرموضوع
press releases
U
مطلب مطبوعاتی
the salient point
<idiom>
U
اصل مطلب
subjecting
U
مطلب زیرموضوع
subjects
U
مطلب زیرموضوع
enjambment
U
ادامهء مطلب
principal
U
مطلب مهم
principals
U
مطلب مهم
label alignment
U
هم ترازی مطلب
label prefix
U
پیشوند مطلب
matters
U
مطلب چیز
mattered
U
مطلب چیز
matter
U
مطلب چیز
issued
U
صدور مطلب
mattering
U
مطلب چیز
zero
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeroes
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
zeros
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
vocoder
U
وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
cliff-hangers
U
مطلب یا داستان جالب
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
Lets pass on (proceed) to the main issue.
U
برویم سر مطلب اصلی
comprehension test
U
ازمون فهم مطلب
The crux of the matter . The quintessence.
U
جان کلام ( مطلب )
under pledge of secrecy
U
با قول کتمان مطلب
round about
U
دور سر گرداندن مطلب
repeating label
U
برچسب یا مطلب مکرر
Lets get to the point.
U
بپردازیم به اصل مطلب
the matter is perplexed
U
مطلب پیچیده است
hit the bull's-eye
<idiom>
U
به اصل مطلب رسیدن
hugger mugger
U
تنهایی مطلب محرمانه
that is not the case
U
مطلب چنین نیست
lowdown
<idiom>
U
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
to overleap oneself
U
از مطلب پرت شدن
cliff-hanger
U
مطلب یا داستان جالب
cliff hanger
U
مطلب یا داستان جالب
change of leg
U
وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
point of the agenda
U
اصل مطلب فهرست برنامه
circumgyration
U
دورزدن درسخن دورسرگرداندن مطلب
the matter itself
[the situation itself ]
[ the thing itself]
U
این مطلب بخودی خود
To wonder from the main topic.
U
از مطلب اصلی دور افتادن
contraposition
U
قلب مطلب بطریق منفی
item of the agenda
U
اصل مطلب فهرست برنامه
the matter was kept private
U
مطلب را پوشیده نگاه داشتند
overtype mode
U
حالت تایپ روی مطلب
you must have know this
U
حتما` این مطلب را شمامیدانستید
the point is
U
اصل مطلب این است
typeover mode
U
حالت تایپ روی مطلب
the face remains
U
مطلب همانست که هست فرق نمیکند
you must know this
U
شما باید این مطلب را بدانید
slur
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurred
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
slurring
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
We shall look into the matter in due ( good ) time .
U
درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
doodads
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slurs
U
لکه بدنامی مطلب را نادیده گرفتن وردشدن
diction
U
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
to get down to the nitty-gritty
[to get down to brass tacks]
<idiom>
U
فوری به اصل مطلب رسیدن
[اصطلاح روزمره]
doodad
U
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
plate proof
U
نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
shave down
U
کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
I wI'll not comment on this issue.
U
درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
May be I can interest you in this issue .
U
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
catastasis
U
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
he rode me off on a side issue
U
نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
palinode
U
قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
what matters is that ...
U
اصل مطلب
[چیزی که مهم است]
این است که ...
sag
U
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged
U
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags
U
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
learning curve
U
منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
declaratory statute
U
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
typeover
U
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
corn-effect
U
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
stunts
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
pigmies
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
miniatures
U
کوتاه
pygmies
U
کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
miniature
U
کوتاه
little
U
کوتاه
down
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
pigmy
U
کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com