Perdic | از اشتباه دراوردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	disabuse U	از اشتباه دراوردن
	disabused U	از اشتباه دراوردن
	disabuses U	از اشتباه دراوردن
	disabusing U	از اشتباه دراوردن
	to put wise U	از اشتباه دراوردن
	to set U	از اشتباه دراوردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	range error U	اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
	glitches U	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
	glitch U	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
	out of place <idiom> U	درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
	I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U	این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
	datum error U	اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
	delivery error U	اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
	lap sus U	اشتباه
	faux pas U	اشتباه
	clanger U	اشتباه
	snafu U	اشتباه
	incorrectness U	اشتباه
	to put one in the wrong U	اشتباه
	inerrant U	بی اشتباه
	goof U	اشتباه
	goofed U	اشتباه
	goofing U	اشتباه
	goofs U	اشتباه
	jeofail U	اشتباه
	mistakenness U	اشتباه
	in error <adj.> U	اشتباه
	error U	اشتباه
	errors U	اشتباه
	errancy U	اشتباه
	barratry U	اشتباه
	wrong U	اشتباه
	wronging U	اشتباه
	wrongs U	اشتباه
	faults U	اشتباه
	fallacy U	اشتباه
	fault U	اشتباه
	faulted U	اشتباه
	mistake U	اشتباه
	mistaking U	اشتباه
	mix up U	اشتباه
	mix-up U	اشتباه
	mix-ups U	اشتباه
	discrepancy U	اشتباه
	flounders U	اشتباه
	floundering U	اشتباه
	floundered U	اشتباه
	flounder U	اشتباه
	mistakes U	اشتباه
	fallacies U	اشتباه
	false <adj.> U	اشتباه
	overseen U	در اشتباه
	fumbled U	اشتباه
	fumbles U	اشتباه
	trip U	اشتباه
	tripped U	اشتباه
	trips U	اشتباه
	fumble U	اشتباه
	miscarriages of justice U	اشتباه قضایی
	falsely <adv.> U	بطور اشتباه
	miscarriage of justice U	اشتباه قضایی
	slipped U	اشتباه کردن
	slip U	اشتباه کردن
	peccadillos U	اشتباه کوچک
	erroneous U	غلط اشتباه
	inaccuracies U	اشتباه غلط
	slipped U	اشتباه لیزی
	mistake of fact U	اشتباه موضوعی
	inaccuracy U	اشتباه غلط
	inaccuracy U	خطا یا اشتباه
	spuriously <adv.> U	بطور اشتباه
	unintentionally <adv.> U	بطور اشتباه
	slip U	اشتباه لیزی
	mistaking U	اشتباه کردن
	peccadillo U	اشتباه کوچک
	misplay U	بازی اشتباه
	mistaken U	اشتباه کرده
	miscue U	اشتباه کردن
	bunglers U	اشتباه کار
	bungler U	اشتباه کار
	I made a mistake . I was wrong. U	من اشتباه کردم
	mils trip U	اشتباه میلیمی
	by accident <adv.> U	بصورت اشتباه
	inadvertently <adv.> U	بصورت اشتباه
	peccadilloes U	اشتباه کوچک
	faulted U	تقصیر اشتباه
	faults U	تقصیر اشتباه
	mistakable U	قابل اشتباه
	by mistake <adv.> U	بصورت اشتباه
	by a mistake <adv.> U	بصورت اشتباه
	as a result of a mistake <adv.> U	بصورت اشتباه
	misstep U	اشتباه درقضاوت
	you are mistaken U	در اشتباه هستید
	fault U	تقصیر اشتباه
	faultily <adv.> U	بطور اشتباه
	professional misconduct U	اشتباه حرفهای
	wrongly <adv.> U	بطور اشتباه
	goof U	اشتباه کردن
	phonily <adv.> U	بطور اشتباه
	parachronism U	اشتباه تاریخی
	slip up U	اشتباه کردن
	slip-up U	اشتباه کردن
	slip-ups U	اشتباه کردن
	goofed U	اشتباه کردن
	goofing U	اشتباه کردن
	as a result of a mistake <adv.> U	بطور اشتباه
	probable error U	اشتباه احتمالی
	by a mistake <adv.> U	بطور اشتباه
	faultily <adv.> U	بصورت اشتباه
	peccant U	اشتباه کار
	by mistake <adv.> U	بطور اشتباه
	goofs U	اشتباه کردن
	falsely <adv.> U	بصورت اشتباه
	mistook U	اشتباه کردن
	computational U	اشتباه در محاسبه
	inadvertently <adv.> U	بطور اشتباه
	to make a mistake U	اشتباه کردن
	mistaken party U	اشتباه کننده
	to make an error U	اشتباه کردن
	slips U	اشتباه کردن
	slips U	اشتباه لیزی
	mistake of law U	اشتباه حکمی
	by accident <adv.> U	بطور اشتباه
	mistakes U	اشتباه کردن
	mistakenness U	در اشتباه بودن
	incorrectly <adv.> U	بطور اشتباه
	syntax error U	اشتباه ترکیبی
	systematic error U	اشتباه سیستماتیک
	miswrite U	اشتباه نوشتن
	incorrectly <adv.> U	بصورت اشتباه
	misprint U	اشتباه چاپی
	misprints U	اشتباه چاپی
	mistake U	اشتباه کردن
	inaccuracies U	خطا یا اشتباه
	bedlam U	اشتباه شدید
	dead shot U	تیر اشتباه
	fumbles U	اشتباه کردن
	to goof up [American E] U	اشتباه کردن
	miscalculation U	محاسبه اشتباه
	deflection error U	اشتباه سمتی
	fallible U	اشتباه کننده
	slip of the tongue <idiom> U	اشتباه لپی
	miscalculations U	محاسبه اشتباه
	fumbled U	اشتباه کردن
	blunder U	اشتباه لپی
	blunder U	اشتباه بزرگ
	unerring U	اشتباه نشدنی
	to read wrong U	اشتباه [ی] خواندن
	oversights U	اشتباه نظری
	oversight U	اشتباه نظری
	bloomer U	اشتباه احمقانه
	delivery error U	اشتباه در تیراندازی
	unmistakable U	خالی از اشتباه
	dispersion error U	اشتباه پراکندگی
	deflection error U	اشتباه سمت
	typo U	اشتباه تایپی
	misconstrue U	اشتباه کردن
	misconstrued U	اشتباه کردن
	misconstrues U	اشتباه کردن
	misconstruing U	اشتباه کردن
	flub U	اشتباه احمقانه
	deflection error U	اشتباه انحراف
	typing error U	اشتباه تایپی
	blunder U	اشتباه کردن
	spuriously <adv.> U	بصورت اشتباه
	lapsus linguac U	اشتباه لپی
	phonily <adv.> U	بصورت اشتباه
	wrongly <adv.> U	بصورت اشتباه
	blooper U	اشتباه احمقانه
	blunderingly U	ازروی اشتباه
	trip up <idiom> U	اشتباه کردن
	boner U	اشتباه مضحک
	make a mistake <idiom> U	اشتباه کردن
	lapsus memoriac U	اشتباه یا لغزش
	blunders U	اشتباه بزرگ
	off the beam <idiom> U	اشتباه ،خطا
	metachronism U	اشتباه تاریخی
	malentendu U	اشتباه فهمیدن
	blunders U	اشتباه کردن
	blunders U	اشتباه لپی
	unintentionally <adv.> U	بصورت اشتباه
	boo boo U	اشتباه کاری
	blundering U	اشتباه کردن
	blame U	اشتباه گناه
	blundered U	اشتباه کردن
	blaming U	اشتباه گناه
	fumble U	اشتباه کردن
	blundered U	اشتباه لپی
	blundered U	اشتباه بزرگ
	misguidely U	از روی اشتباه
	blundering U	اشتباه بزرگ
	blames U	اشتباه گناه
	blundering U	اشتباه لپی
	absolute error U	اشتباه مطلق
	blamed U	اشتباه گناه
	errata sheet U	برگ تصحیح اشتباه
	horizontal error U	اشتباه بردی و سمتی
	gross negligence U	اشتباه دقت کلی
	misthink U	اشتباه فکر کردن
	gaingiving U	سوء تفاهم اشتباه
	absolute error U	اشتباه مطلق تیراندازی
	boo boo U	دست پاچگی اشتباه
	inerrancy U	فاقد غلط و اشتباه
	misstep U	قدم اشتباه وغلط
	mistaking U	درست نفهمیدن اشتباه
	grammatical error U	اشتباه دستور زبانی