English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aliunde U ازیک جای دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
relay U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relays U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
from stem to stern U ازیک سربسر دیگر
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
itineration U ازیک جابجایی دیگر
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
slewing U سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
Other Matches
from pillar to post U ازیک دربدردیگر
ex parte U ازیک طرف
uniparental U ازیک ولی
on one hand U ازیک طرف
osmosis U ازیک پرده
of the same leaven U ازیک جنس
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
extravaganzas U ازیک شخصیت خیالی
to lose an eye U ازیک چشم نابیناشدن
consubstantiate U ازیک جنس شدن
extravaganza U ازیک شخصیت خیالی
Ask each and every one of them . U ازیک یک آنها بپرسید
dual U استفاده ازیک جفت
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
lobectomy U برداشتن قسمتی ازیک عضو
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
gybe U ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
out fall U محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
it is useful in a way U ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
replays U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcrackers U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replayed U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcracker U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replay U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replaying U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
polyoestrous U دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
eponymy U اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
scrimmage U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
Sept U دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocates U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
relocating U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
scrimmages U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
relocate U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
outdegree U تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
distortions U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortion U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
concatenate U بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
retrieval U عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
amphibrach U شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
single transposition U نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
verification U بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
to vote plump U رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
de bounce U مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
consultation chess U بیش از یک نفر در برابر بیش ازیک نفر
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
he is no more U او دیگر
anymore U دیگر
thence U دیگر
others U دیگر
one an other U یک دیگر
secus U از دیگر سو
other U دیگر
furthers U دیگر
else U دیگر
no more U دیگر نه
further U دیگر
again U دیگر
furthered U دیگر
furthering U دیگر
next U دیگر
another U دیگر
alternative U دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
alternatives U شق دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
alternative U شق دیگر
alternatives U دیگر
yon U ان یکی دیگر ان
what more do you want U دیگر چه می خواهید
beside U ازطرف دیگر
withil U ازطرف دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
et al U و در جای دیگر
other U نوع دیگر
about face U سوی دیگر
variant U نوع دیگر
about-face U سوی دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
another day U یک روز دیگر
about-face U جهت دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
aliunde U از منبع دیگر
about-faces U سوی دیگر
another guess U نوعی دیگر
another guess U قسمتی دیگر
at a later period U در موقع دیگر
others U نوع دیگر
otherguess U بروش دیگر
about face U جهت دیگر
about-faces U جهت دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
othergates U طور دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
elsewhere U بجای دیگر
elsewhere U درجای دیگر
othergates U جور دیگر
other people U مردم دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
on the other part U از طرف دیگر
otherguess U نوع دیگر
otherguess U جور دیگر
otherguise U جور دیگر
otherwhile U گاه دیگر
otherwhile U وقت دیگر
otherworld U دنیای دیگر
otherwhere U جای دیگر
otherwhence U از جای دیگر
otherness U چیز دیگر
shunted U به خط دیگر انداختن
shunt U به خط دیگر انداختن
so muchthe worse U دیگر بدتر
on the other hand U ازطرف دیگر
no more of that U بس است دیگر
next year U سال دیگر
nevermore U دیگر ابدا
shunts U به خط دیگر انداختن
nevermore U هرگز دیگر
to wit U بعبارت دیگر
never more U هرگز دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
again U از طرف دیگر
none other than U هیچکس دیگر جز
on more U بار دیگر
t' other U بعدی دیگر
tother U بعدی دیگر
another U شخص دیگر
another U یکی دیگر
the other two U دوتای دیگر
to be no more U دیگر نبودن
on the other hand U از سوی دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
in fact U به عبارت دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
once U یکبار دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
otherwise <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
over U بسوی دیگر
over- U بسوی دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
otherwise U طور دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com