Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
periclinal
U
ازهمه سو شیب گیرنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
from the four winds
U
ازهمه طرف ازهمه جهت
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
down to the ground
U
ازهمه جهت
on all hands
U
ازهمه طرف
worst
U
بدتر ازهمه .
worst-
U
بدتر ازهمه .
most
U
بیش ازهمه
of all hands
U
ازهمه طرف درهرحال
break the news
<idiom>
U
اول ازهمه خبر را رساندن
in the last resort
U
پس ازنومیدی ازهمه وسائل دیگر
Everybody stands in awe of him.
U
ازهمه زهر چشم گرفته است
Car no. 6 is leading.
U
اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
to come in first
U
پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
receivers
U
گیرنده
grantee
U
گیرنده
assignee
U
گیرنده
receiver
U
گیرنده
receptor
U
گیرنده
reciever
U
گیرنده
payees
U
گیرنده
sensor
U
گیرنده
recipient
U
گیرنده
recipients
U
گیرنده
prehensorial
U
گیرنده
payee
U
گیرنده
fetching
U
گیرنده
getter
U
گیرنده
addressees
U
گیرنده
addressee
U
گیرنده
catchier
U
گیرنده
accipient
U
گیرنده
adopter
U
گیرنده
catchy
U
گیرنده
catchiest
U
گیرنده
catcher
U
گیرنده
barrage reception
U
سد گیرنده
consignee
U
گیرنده
touching
U
گیرنده
reciptacle
U
گیرنده
receptors
U
گیرنده
prehensory
U
گیرنده
prehensile
U
گیرنده
acceptor
U
گیرنده
feoffee
U
گیرنده تیول
grantee
U
انتقال گیرنده
payees
U
گیرنده وجه
bribee
U
رشوه گیرنده
decision maker
U
تصمیم گیرنده
catch of guage
U
گیرنده بارانسنج
clocker
U
گیرنده وقت
grabber hand
U
دست گیرنده
cessionary
U
انتقال گیرنده
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
payee
U
گیرنده وجه
chemoreceptor
U
گیرنده شیمیایی
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
decreasing
U
نقصان گیرنده
fondler
U
اغوش گیرنده
concluder
U
نتیجه گیرنده
exteroceptor
U
گیرنده برونی
cell receptor
U
گیرنده سلولی
beat receiver
U
گیرنده تداخلی
baroreceptor
U
گیرنده فشار
borrowers
U
وام گیرنده
acceptor level
U
تراز گیرنده
determiners
U
تصمیم گیرنده
determiner
U
تصمیم گیرنده
interoceptor
U
گیرنده درونی
borrowers
U
قرض گیرنده
interoceptor
U
گیرنده احشایی
enteroceptor
U
گیرنده درونی
donee
U
هبه گیرنده
donee
U
گیرنده هدیه
borrower
U
وام گیرنده
exempted , adressee
U
گیرنده استثنایی
borrower
U
قرض گیرنده
bailee
U
تحویل گیرنده
consignee
U
گیرنده امانت
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
distilling receiver
U
گیرنده تقطیر
donee
U
گیرنده هبه
amateur receiver
U
گیرنده اماتور
enteroceptor
U
گیرنده احشایی
comprehensive
U
فرا گیرنده
transceiver
U
فرستنده و گیرنده
tither
U
عشر گیرنده
thermoreceptor
U
گیرنده دمایی
television receiver
U
گیرنده تلویزیونی
sound probe
U
گیرنده صوتی
single circuit receiver
U
گیرنده یک مداره
revenger
U
انتقام گیرنده
rejuvenescent
U
جوانی از سر گیرنده
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
receiving set
U
گیرنده رادیویی
receiving set
U
دستگاه گیرنده
receiving antenna
U
انتن گیرنده
striking
U
موثر گیرنده
strikingly
U
موثر گیرنده
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
transferee
U
تحویل گیرنده
prepossessing
U
گیرنده جالب
acquisitive
فرا گیرنده
two valve receiver
U
گیرنده دو لامپی
tube receiver
U
گیرنده لامپی
transreceiver
U
فرستنده و گیرنده
transferee
U
انتقال گیرنده
proprioceptor
U
گیرنده عضلانی
inductance
U
گیرنده انرژی
passcatcher
U
گیرنده پاس
jam
U
سد گیرنده پاس
jammed
U
سد گیرنده پاس
jams
U
سد گیرنده پاس
opiate receptor
U
گیرنده افیونی
offtake canal
U
کانال گیرنده
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
nociceptor
U
گیرنده درد
mortgagee
U
رهن گیرنده
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
high fidelity receiver
U
گیرنده رابط
loanee
U
وام گیرنده
iterant
U
ازسر گیرنده
itching palm
U
دست گیرنده
pawnee
U
رهن گیرنده
trainees
U
تعلیم گیرنده
receiver
U
دستگاه گیرنده
receiver
U
گیرنده رادیویی
receiver
U
فرف گیرنده
receivers
U
دستگاه گیرنده
receivers
U
گیرنده رادیویی
receivers
U
فرف گیرنده
trainee
U
تعلیم گیرنده
pledgee
U
وثیقه گیرنده
pledgee
U
رهن گیرنده
photoreceptor
U
گیرنده نور
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
receiver output volume
U
شدت صوت گیرنده
feoffee
U
زعیم انتقال گیرنده
mains receiving set
U
دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver
U
گیرنده موج بلند
receiver gating
U
ولت افزایی گیرنده
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
iterative
U
ازسر گیرنده تکراری
donee country
U
کشور کمک گیرنده
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
d.c. reciever
U
گیرنده جریان دائم
superheterodyne receiver
U
گیرنده سوپر هترودین
printing receiving apparatus
U
دستگاه گیرنده ثبات
overtaking vessel
U
شناوه سبقت گیرنده
directional reciever
U
گیرنده جهت دار
pressure points
U
نقطههای گیرنده فشار
zero beat
U
تنظیم موج گیرنده
decision making unit
U
واحد تصمیم گیرنده
color zones
U
مناطق گیرنده رنگ
platforms
U
رسانگر حامل گیرنده
holder
U
گیرنده اشغال کننده
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
alienee
U
گیرنده مال موردانتقال
determinants
U
تصمیم گیرنده عاجز
receptor
U
ستاره مساعد گیرنده
receivers
U
دستگاه گیرنده بی سیم
borrowers
U
عاریه گیرنده مقترض
transceiver
U
دستگاه گیرنده فرستنده
addresses
U
نشانی گیرنده پیام
borrower
U
عاریه گیرنده مقترض
platform
U
رسانگر حامل گیرنده
determinant
U
تصمیم گیرنده عاجز
receptors
U
ستاره مساعد گیرنده
receiver
U
دستگاه گیرنده بی سیم
holders
U
گیرنده اشغال کننده
catcher
U
فرفرههای گیرنده محصول
addressed
U
نشانی گیرنده پیام
address
U
نشانی گیرنده پیام
pyrophorous
U
اتش گیرنده مجاورت هوا
exempted , adressee
U
گیرنده معاف از اجرای دستور
broadcast
U
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcasts
U
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
donatory
U
گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
prehensive
U
گیرنده دارای قوه قبض
split end
U
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
remittee
U
گیرنده وجه فرستاده شده
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
receptors
U
دستگاه گیرنده وان حمام
receptor
U
دستگاه گیرنده وان حمام
large hande a
U
دارای دست بگیر گیرنده
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
to address
U
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
high fidelity
U
دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
price taker
U
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
grantee
U
انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
responsor
U
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
aurigae
U
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
auriga
U
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
universal
U
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com