Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
healy picture completion test
U
ازمون تکمیل تصاویر هیلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
picture interpretation test
U
ازمون تفسیر تصاویر
sentence completion test
U
ازمون تکمیل جمله
picture completion test
U
ازمون تکمیل تصویر
number completion test
U
ازمون تکمیل اعداد
frank drawing completion test
U
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
army classification battery test
U
ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
shear box test
U
ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
HTTPD
U
تصاویر
diorama
U
تصاویر متغیر
multiple images
U
تصاویر چندگانه
graphically
U
با استفاده از تصاویر
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
modular constraint
U
محدودیت در جابجایی تصاویر
reprographics
U
موضوعات کتبی تصاویر
artwork
U
کارها و تصاویر گرافیکی
jacquard
U
نقوش و تصاویر بر روی پارچه
imageing model
U
روش یا مدل ارائه تصاویر
rogues gallery
U
گالری تصاویر جنایتکاران ومجرمین
picture palace
U
نمایش گاه تصاویر متحرک
graphic
U
به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
fractal
U
روش فشرده سازی تصاویر
episcope
U
دستگاه نشان دهنده تصاویر
fulfilment
U
تکمیل
completion
U
تکمیل
entelechy
U
تکمیل
completes
U
تکمیل
completing
U
تکمیل
compietion
U
تکمیل
fulfillment
U
تکمیل
complementarity
U
تکمیل
completed
U
تکمیل
complete
U
تکمیل
consummation
U
تکمیل
supplementation
U
تکمیل
displayed
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
picturedrome
U
سینما نمایش گاه تصاویر متحرک
aspect
U
نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
display
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
displays
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
aspects
U
نرخ پهنا به ارتفاع تصاویر پیکس
displaying
U
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
finishes
U
تکمیل کردن
finish
U
تکمیل کردن
augments
U
تکمیل کردن
carry out
U
تکمیل کردن
augmenting
U
تکمیل کردن
augmented
U
تکمیل کردن
augment
U
تکمیل کردن
fulfils
U
تکمیل کردن
perfecting
U
تکمیل کردن
fulfills
U
تکمیل کردن
perfects
U
تکمیل کردن
supplement
U
تکمیل کردن
supplemented
U
تکمیل کردن
supplementing
U
تکمیل کردن
perfected
U
تکمیل کردن
perfect
U
تکمیل کردن
fulfil
U
تکمیل کردن
fulfilling
U
تکمیل کردن
supplements
U
تکمیل کردن
make something happen
U
تکمیل کردن
fill out
U
تکمیل کردن
fill up
U
تکمیل کردن
to eke out
U
تکمیل کردن
fulfill
U
تکمیل کردن
to top off
U
تکمیل کردن
full load
U
فرفیت تکمیل
to post up
U
تکمیل کردن
actualise
[British]
U
تکمیل کردن
in progress of completion
U
در دست تکمیل
completion date
U
تاریخ تکمیل
actualize
U
تکمیل کردن
carry into effect
U
تکمیل کردن
replete
U
تکمیل انباشته
put into effect
U
تکمیل کردن
put inpractice
U
تکمیل کردن
put ineffect
U
تکمیل کردن
full
U
تمام تکمیل
fullest
U
تمام تکمیل
implement
U
تکمیل کردن
make up
U
تکمیل کردن
aucmented
U
تکمیل شده
carry ineffect
U
تکمیل کردن
processor
U
تکمیل کننده
back-up
U
تکمیل کردن
back up
U
تکمیل کردن
supplying
U
تکمیل کردن
supplied
U
تکمیل کردن
completed
U
تکمیل کردن
completes
U
تکمیل کردن
supply
U
تکمیل کردن
fulfilled
U
تکمیل کردن
completing
U
تکمیل کردن
round
U
تکمیل کردن
complete
U
تکمیل کردن
roundest
U
تکمیل کردن
finishing
U
عملیات تکمیل
cabinet prejection
U
نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
planar
U
اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
Paintbrush/Paint
U
windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap
expletory
U
جایگیر تکمیل کننده
consolidation of position
U
تکمیل ارایش مواضع
supplements
U
تکمیل کننده اضافی
supplementing
U
تکمیل کننده اضافی
filler point
U
نقطه تکمیل ذخایر
to fill up
U
گرفتن تکمیل کردن
supplement
U
تکمیل کننده اضافی
expletive
U
جایگیر تکمیل کننده
supplemented
U
تکمیل کننده اضافی
complementary
U
تکمیل کننده یکدیگر
expletives
U
جایگیر تکمیل کننده
phantom section
U
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
denitometer
U
وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
scrapbook
U
که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
scrapbooks
U
که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
graphics
U
چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
image
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
images
U
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
image
U
ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
wysiwyg
U
You What Is See WhatYou کلمه پردازهایی که تصاویر صفحهای تولید می کنند
supply
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
perfecting
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
supplied
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying
U
تکمیل کردن موجودی ذخیره
vapoware
U
نرم افزار در حال تکمیل
to fill out
U
تکمیل کردن توسعه دادن
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfected
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfects
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
supplement
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
mature
U
واجب الادا تکمیل کردن
supplemented
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
matures
U
واجب الادا تکمیل کردن
filler point
U
نقطه تکمیل ذخیره انبار
supplementing
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
autocomplete
U
تکمیل شدن خودکار
[کامپیوتر]
supplements
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
concrete finishing machine
U
دستگاه عملیات تکمیل بتن
consummative
U
تکمیل کننده انجام دهنده
pavilion roof
U
شیروانی چهار کله تکمیل
consolidating station
U
ایستگاه تکمیل کننده بار
tag image file format
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
pict
U
قالب فایل گرافیکی که تصاویر را به صورت برداری ذخیره میکند
pages
U
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
paged
U
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
tiffs
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
tiff
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
page
U
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد
design development
U
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
jaguars
U
-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
computer animation
U
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
jaguar
U
-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
story board
U
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
facsimile
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
grotesque
U
[تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.]
[معماری]
facsimiles
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
cheats
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheated
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheat
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
scarpbook
U
عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
graphics
U
UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
fractal
U
قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
FIF
U
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
commonest
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
common
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commoners
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
emergency complement
U
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
fax
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
VRAM
U
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
faxed
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
germ layer
U
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
fullest
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
graphics
U
کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
facsimiles
U
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
graphical user interface
U
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
photoresist
U
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
full
U
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
facsimile
U
روش نمایش حروف روی صفحه کامپیوتر با کپی کردن تصاویر برنامه ریزی شده از حافظه
dissolves
U
جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
dissolve
U
جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
alphaphotographic
U
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
interactive video
U
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
images
U
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image
U
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
chi square test
U
ازمون "چی دو "
shibboleth
U
ازمون
shibboleths
U
ازمون
tests
U
ازمون
examinations
U
ازمون
t test
U
ازمون تی
u test
U
ازمون یو
examination
U
ازمون
experiencing
U
ازمون
f test
U
ازمون اف
experience
U
ازمون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com