English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
concatenate U الحاق الحاق کردن
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
shear box test U ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
joining U الحاق
incorporation U الحاق
annexation U الحاق
inset U الحاق
union U الحاق
merging U الحاق
juxtaposition U الحاق
adhesion U الحاق
juncture U الحاق
unions U الحاق
interpolation U الحاق
subjunction U الحاق
concatenation U الحاق
adjunction U الحاق
additament U الحاق
insets U الحاق
joinder U الحاق
interpolations U الحاق
insertion U الحاق
addenda U الحاق
addendum U الحاق
append U الحاق کردن
allocated <adj.> <past-p.> U الحاق شده
catena U الحاق کردن
insert U الحاق کردن
catenate U الحاق کردن
allotted <adj.> <past-p.> U الحاق شده
irredentism U الحاق گرایی
incorporative U وابسته به الحاق
junction point U نقطه الحاق
appended U الحاق کردن
appends U الحاق کردن
enclosed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
augmenting U الحاق کردن
augmented U الحاق کردن
augment U الحاق کردن
inserting U الحاق کردن
assigned <adj.> <past-p.> U الحاق شده
link-ups U عمل الحاق
link-up U عمل الحاق
link up U عمل الحاق
inserts U الحاق کردن
annexation of territory U الحاق سرزمین
surcharge and falsify U الحاق و حذف
augments U الحاق کردن
annexed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
junction U نقطه الحاق
affixed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
accession U الحاق حقوق
appending U الحاق کردن
attributed <adj.> <past-p.> U الحاق شده
link U الحاق ملحق
link U نقطه الحاق
accessed U الحاق اضافه
affected [added] <adj.> <past-p.> U الحاق شده
access U الحاق اضافه
attached <adj.> <past-p.> U الحاق شده
junctions U نقطه الحاق
accesses U الحاق اضافه
accessing U الحاق اضافه
junctions U محل الحاق چهارراه
assembly U نقطه الحاق هوایی
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
junction U محل الحاق چهارراه
supplements U الحاق زاویه مکمل
supplementing U الحاق زاویه مکمل
supplemented U الحاق زاویه مکمل
supplement U الحاق زاویه مکمل
synoecy U اتحاد واتفاق الحاق
cross over point U نقطه الحاق مسیرها
synoeky U اتحاد واتفاق الحاق
adhesion U الحاق دولتی به یک پیمان
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
epenthesis U الحاق حرفی درمیان کلمه
accession U شیی ء اضافه یا الحاق شده
boat rendezvous area U منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
smithereens U قطعات
parts list U فهرست قطعات
web stiffeners U قطعات تقویتی
parts list U لیست قطعات
bill of material U صورت قطعات
table of replaceable partes U فهرست قطعات
parts U قطعات یدکی
trilcgy U یا قطعات سه گانه
analecta U قطعات ادبی
parts peculiar U قطعات مخصوص
cable accessory U قطعات کابل
staff section U قطعات سمبه
component drawing U رسم قطعات
repair parts U قطعات یدکی
spare parts U قطعات یدکی
common items U قطعات عمومی
common hardware U قطعات عمومی
end product U مجموعه قطعات
chrestomathy U قطعات برگزیده
shatters U قطعات شکسته
shatter U قطعات شکسته
chrestomathy U قطعات منتخب
chosen fragments U قطعات منتخبه
parts peculiar U قطعات اختصاصی
chosen fragments U قطعات گزیده
common parts U قطعات عمومی
flinders U قطعات شکسته
main members U قطعات اصلی
shell fragments U قطعات گلوله
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
rebuild U نوسازی کردن قطعات
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
assemble U سوار کردن قطعات
common parts U قطعات یدکی عمومی
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
assembled U سوار کردن قطعات
assembles U سوار کردن قطعات
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
nomenclature U نام گذاری قطعات
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
analects U قطعات ادبی منتخبات
renovation U تجدید قطعات کردن
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
bitty U متشکل از قطعات ریز
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
weldment U قطعات بهم جوش خورده
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
boss U ناف روی قطعات ریختگی قوز
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com