Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prognostic tests
U
ازمونهای پیش اگهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
random parallel tests
U
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
infant tests
U
ازمونهای نوباوگان
employment tests
U
ازمونهای استخدامی
individual tests
U
ازمونهای انفرادی
norm referenced tests
U
ازمونهای هنجاری
parallel tests
U
ازمونهای همتا
pictorial tests
U
ازمونهای تصویری
speed tests
U
ازمونهای سرعت
projective tests
U
ازمونهای فرافکن
statistical tests
U
ازمونهای اماری
trade tests
U
ازمونهای شغلی
criterion refernced tests
U
ازمونهای ملاکی
creativity tests
U
ازمونهای افرینندگی
situational tests
U
ازمونهای موقعیتی
dotting test
U
ازمونهای نقطه زنی
culture free tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests
U
ازمونهای فرهنگ- بسته
culture fair tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
custom made tests
U
ازمونهای کار- ویژه
goldstein scheerer tests
U
ازمونهای گلدشتاین- شیرر
screening tests
U
ازمونهای سرند کردن
timed tests
U
ازمونهای زمان دار
terman merrill tests
U
ازمونهای ترمن- مریل
psychomotor tests
U
ازمونهای روانی- حرکتی
survey tests
U
ازمونهای زمینه یابی
placement tests
U
ازمونهای تعیین شغل
iowa tests of basic skills
U
ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
will temprament tests
U
ازمونهای اراده- خلق وخوی
california tests of mental maturity
U
ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
california tests of personality
U
ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
pintner patterson scale of
U
Tests Performance مقیاس ازمونهای عملی پینتر- پترسون
noticed
U
اگهی
notice
U
اگهی
caveats
U
اگهی
caveat
U
اگهی
indiction
U
اگهی
advertisements
U
اگهی
notices
U
اگهی
noticing
U
اگهی
indigitation
U
اگهی
infore
U
اگهی به
affiche
U
اگهی
acknowledgments
U
اگهی
acknowledgements
U
اگهی
acknowledgement
U
اگهی
announcement
U
اگهی
proclamations
U
اگهی
warning
U
اگهی
announcements
U
اگهی
posters
U
اگهی
ticket
U
اگهی
tickets
U
اگهی
Annunciation
U
اگهی
warnings
U
اگهی
poster
U
اگهی
proclamation
U
اگهی
gazette
U
اعلان و اگهی
announce
U
اگهی دادن
handbills
U
اگهی دستی
obituary
U
اگهی در گذشت
fly bill
U
اگهی دستی
announced
U
اگهی دادن
announces
U
اگهی دادن
announcing
U
اگهی دادن
advertised
U
اگهی دادن
informs
U
اگهی دادن
informing
U
اگهی دادن
notice to mariner
U
اگهی دریایی
warning order
U
دستور اگهی
obituaries
U
اگهی در گذشت
assertion
U
بیانیه اگهی
handbill
U
اگهی دستی
previous notice
U
پیش اگهی
play bill
U
اگهی نمایش
ban
U
اگهی احضار
banning
U
اگهی احضار
bans
U
اگهی احضار
inform
U
اگهی دادن
advertises
U
اگهی دادن
advertize
U
اگهی دادن
prospectus
U
خلاصه اگهی
proclamations
U
اگهی دادن
proclamation
U
اگهی دادن
pin up
U
الصاق اگهی
pin-up
U
چسبانیدن اگهی
prognosis
U
پیش اگهی
pin-ups
U
الصاق اگهی
pin-ups
U
چسبانیدن اگهی
prospectuses
U
خلاصه اگهی
annunciate
U
اگهی دادن
pin-up
U
الصاق اگهی
advertisement
U
اگهی تبلیغاتی
forewarning
U
پیش اگهی
pin up
U
چسبانیدن اگهی
billsticker
U
اگهی چسبان
advertisements
U
اگهی تبلیغاتی
bulletins
U
اگهی نامه رسمی
bulletin
U
اگهی نامه رسمی
to paste up a playbill
U
اگهی نمایش بدیوارزدن
flyers
U
اگهی روی کاغذکوچک
press agent
U
مامور اگهی و تبلیغ
proclamatory
U
متضمن اگهی یا اعلام
tender notice
U
اگهی دعوت به مناقصه
reclame
U
اگهی اغراق امیز
flier
U
اگهی روی کاغذکوچک
fliers
U
اگهی روی کاغذکوچک
flyer
U
اگهی روی کاغذکوچک
necrology
U
ثبت اموات اگهی فوت
ballyhoo
U
اگهی پر سرو صدا کردن
publicising
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicised
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicizes
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
the public are hereby notified
U
بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
publicizing
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaim
U
بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicises
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicized
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaims
U
بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaiming
U
بعموم اگهی دادن بانگ زدن
exclaimed
U
بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicize
U
اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
top billing
U
بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
to put a notice on a door
U
اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
fly sheet
U
اگهی ها واعلاناتی که روی کاغذ کوچک چاپ شده ودستی پخش میشود
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
promulge
U
انتشار دادن بعموم اگهی دادن
list price
U
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
post-
U
اگهی کردن اعلان کردن
posted
U
اگهی کردن اعلان کردن
posts
U
اگهی کردن اعلان کردن
post
U
اگهی کردن اعلان کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com