English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preliminary test U ازمایش مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
prolegomenon U مقدماتی کلمات مقدماتی
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
prolusory U مقدماتی
preliminary U مقدماتی
preludial U مقدماتی
prolegomenous U مقدماتی
prolegomenary U مقدماتی
prelusive U مقدماتی
elementarily U مقدماتی
proforma U مقدماتی
preparative U مقدماتی
tentative U مقدماتی
first U مقدماتی
prodromal U مقدماتی
introductive U مقدماتی
elementary U مقدماتی
precursive U مقدماتی
elemental U مقدماتی
preliminaries U مقدماتی
rudimental U مقدماتی
preparatory U مقدماتی
introductory U مقدماتی
pilot study U بررسی مقدماتی
pilot injection U تزریق مقدماتی
introduction to physics U فیزیک مقدماتی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
perlim U دوره مقدماتی
forehearth U کوره مقدماتی
fore exercise U تمرین مقدماتی
prep U مدرسه مقدماتی
first cut U برش مقدماتی
elimination heat U دوره مقدماتی
elementary item U قلم مقدماتی
elementary gate U دریچه مقدماتی
preliminary U مقدمات مقدماتی
preliminaries U دور مقدماتی
preliminaries U امتحان مقدماتی
preliminaries U مقدمات مقدماتی
interludes U نگهداری مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
elementary U مقدماتی پایهای
preludes U قسمت مقدماتی
prelude U قسمت مقدماتی
preliminary U امتحان مقدماتی
basic research U تحقیقات مقدماتی
economizer U کرمکن مقدماتی
primary U ابتدایی مقدماتی
bottom blown converter U مبدل دم مقدماتی
basic training U اموزش مقدماتی
basic hole U سوراخ مقدماتی
basic course U دوره مقدماتی
primary U مقدماتی اصلی
primary U مقدماتی نخستین
preliminary U دور مقدماتی
first aid U کمکهای مقدماتی
preceding pass U کالیبر مقدماتی
propaedeutic U تعلیمات مقدماتی
prolusion U مقاله مقدماتی
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
proem U رساله مقدماتی
prime color U رنگ مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی
preselector U سلکتور مقدماتی
preselection U انتخاب مقدماتی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
preparative U کار مقدماتی
propaedeutic U تحصیلات مقدماتی
responsions U ازمون مقدماتی
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
basic U اساسی مقدماتی
basic U مقدماتی اساسی
basics U اساسی مقدماتی
basics U مقدماتی اساسی
subassembly U مونتاژ مقدماتی
rudiment U علوم مقدماتی
preparation U اقدام مقدماتی
preparations U اقدام مقدماتی
preliminary design U طرح مقدماتی
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
preheater U گرمکن مقدماتی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
preliminary investigation U بررسی مقدماتی
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
precompression U تراکم مقدماتی
heats U مسابقه مقدماتی
heat U مسابقه مقدماتی
preliminary works U کارهای مقدماتی
reconnaissance U بازدید مقدماتی اکتشاف
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
supercharge U متراکم کردن مقدماتی
elementary algebra U جبر مقدماتی [ریاضی]
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
pre design estimate U براورد مقدماتی طرح
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
pre load U بار کردن مقدماتی
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
incipience U وضع مقدماتی ابتدایی
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
black pickling U اسید شویی مقدماتی
prolusion U اثر هنری مقدماتی
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
eliminator U برنه در دور مقدماتی
incipincy U وضع مقدماتی ابتدایی
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی بعمل اوردن
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocols U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
basic bessemer pig iron U اهن خام مقدماتی توماس
strategic reconnaissance U بررسی مقدماتی وضع دشمن
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
house of delegates U مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
investigate U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller U RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad U امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
tested U ازمایش
tests U ازمایش
experiment U ازمایش
vetting U ازمایش
screening U ازمایش
experimented U ازمایش
g U ازمایش
experimenting U ازمایش
testing U ازمایش
shy U ازمایش
shyer U ازمایش
shyest U ازمایش
shying U ازمایش
examen U ازمایش
assays U ازمایش
checking U ازمایش
trial U ازمایش
assay U ازمایش
experiments U ازمایش
shies U ازمایش
experimentation U ازمایش
trials U ازمایش
shied U ازمایش
test element U وسیله ازمایش
test U ازمایش کردن
teasthole U گمانه ازمایش
test announcement U نتیجه ازمایش
hammer test U ازمایش سقوطی
factorial design U ازمایش فاکتوریل
hanging test U ازمایش کشش
test course U مسافت ازمایش
tension test U ازمایش کشش
hardness test U ازمایش سختی
tensile test U ازمایش کششی
tensile test U ازمایش کشش
gage U ازمایش کردن
final test U ازمایش نهائی
explosion proof U ازمایش- انفجار
test bed U صفحه ازمایش
fatigue test U ازمایش خستگی
test bay U میدان ازمایش
flattening test U ازمایش توزیعی
test bay U حوزه ازمایش
test clip U گیره ازمایش
test bar U میله ازمایش
examination of the soil U ازمایش خاک
experimental design U طرح ازمایش
experimentalist U اهل ازمایش
test bed U میز ازمایش
evaluation score U نمره ازمایش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com