Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reliability
U
اطمینان قابلیت اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
dependable
U
قابلیت اطمینان
failure safety
U
قابلیت اطمینان
dependability
U
قابلیت اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان اعتبار
use testing
U
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
U
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
continous immersion test
U
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
test element
U
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
flight test
U
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
soil examination
U
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test
U
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
bench check
U
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test
U
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
environmental test
U
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester
U
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
interoperability
U
قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
confidence
U
اطمینان
security
U
اطمینان
assuredness
U
اطمینان
sureties
U
اطمینان
fideism
U
اطمینان
affiance
U
اطمینان
instable
U
بی اطمینان
trust
U
اطمینان
trustingly
U
با اطمینان
certainties
U
اطمینان
confidence limit
U
حد اطمینان
certes
U
اطمینان
safety
U
اطمینان
certitude
U
اطمینان
confidences
U
اطمینان
assurance
U
اطمینان
assurances
U
اطمینان
trusts
U
اطمینان
trusted
U
اطمینان
certainty
U
اطمینان
surety
U
اطمینان
assurer
U
اطمینان دهنده
fire escape
U
پلکان اطمینان
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
assuror
U
اطمینان دهنده
fire escapes
U
پلکان اطمینان
trustful
U
معتمد اطمینان
insurance stockage
U
ذخیره اطمینان
uncertainty
U
عدم اطمینان
unpromising
U
غیرقابل اطمینان
unreliability
U
عدم اطمینان
confidingly
U
از روی اطمینان
safety-valves
U
دریچه اطمینان
truster
U
اطمینان کننده
safety-valve
U
دریچه اطمینان
i'll warrant
U
اطمینان میدهم
uncertainties
U
عدم اطمینان
bleeder valve
U
شیر اطمینان
assurance factor
U
ضریب اطمینان
safety valve
U
دریچه اطمینان
aplomb
U
اطمینان بخود
relief valve
U
شیر اطمینان
safe valve
U
دریچه اطمینان
liable
U
قابل اطمینان
safety fuse
U
فیوز اطمینان
assure
U
اطمینان دادن
safety glass
U
شیشه اطمینان
safety hook
U
قلاب اطمینان
insuring
U
اطمینان یافتن
confides
U
اطمینان کردن
assures
U
اطمینان دادن
assuring
U
اطمینان دادن
confided
U
اطمینان کردن
confide
U
اطمینان کردن
safety lamp
U
چراغ اطمینان
solids
U
قابل اطمینان
quality assurance
U
اطمینان از کیفیت
safety belt
U
کمربند اطمینان
assurable
U
قابل اطمینان
interval confidence
U
فاصله اطمینان
level of confidence
U
سطح اطمینان
reliable
U
قابل اطمینان
limits of confidence
U
حدود اطمینان
reputable
U
قابل اطمینان
overconfidence
U
اطمینان بیش از حد
valid
U
قابل اطمینان
play up
U
اطمینان دادن به
positiveness
U
قطعیت اطمینان
solid
U
قابل اطمینان
trusty
U
اطمینان بخش
reassurances
U
اطمینان افرینی
reassurances
U
اطمینان مجدد
reassurance
U
اطمینان افرینی
reassurance
U
اطمینان مجدد
safety belts
U
کمربند اطمینان
safety plug
U
پولک اطمینان
sicker
U
قابل اطمینان
fiducial interval
U
فاصله اطمینان
ensuring
U
اطمینان یافتن
accredit
U
اطمینان کردن
factor of safety
U
ضریب اطمینان
reliability
U
قابل اطمینان
insures
U
اطمینان یافتن
accrediting
U
اطمینان کردن
factor of safety
U
عامل اطمینان
confidence limits
U
حدود اطمینان
confidence level
U
درجه اطمینان
confidence belt
U
کمربند اطمینان
confidence coefficicent
U
ضریب اطمینان
ensures
U
اطمینان یافتن
figure on
اطمینان داشتن
ensured
U
اطمینان یافتن
ensure
U
اطمینان یافتن
confidence interval
U
فاصله اطمینان
cretain
U
تاحدی اطمینان
coniviction
U
عقیده اطمینان
interval confidence
U
دامنه اطمینان
accredits
U
اطمینان کردن
mistrusts
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
reassures
U
دوباره اطمینان دادن
safes
U
صحیح اطمینان بخش
safe yield
U
بده قابل اطمینان
area of uncertainity
U
منطقه عدم اطمینان
checked
U
اطمینان از صحت چیزی
checks
U
اطمینان از صحت چیزی
reasure
U
دوباره اطمینان یا قوت
mistrust
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
check
U
اطمینان از صحت چیزی
persuasions
U
اطمینان عقیده دینی
safest
U
صحیح اطمینان بخش
reassured
U
دوباره اطمینان دادن
ultimate factor of safety
U
ضریب اطمینان اختیاری
trust
U
اطمینان پشت گرمی
trusted
U
اطمینان پشت گرمی
safer
U
صحیح اطمینان بخش
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
misgivings
U
عدم اطمینان ترس
qualm
U
عدم اطمینان بیم
qualms
U
عدم اطمینان بیم
trusts
U
اطمینان پشت گرمی
fiduciary
U
اطمینان بخش ثقه
misgiving
U
عدم اطمینان ترس
reassure
U
دوباره اطمینان دادن
trusty
U
موتمن مورد اطمینان
mistrusted
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
persuasion
U
اطمینان عقیده دینی
mistrusting
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
safe
U
صحیح اطمینان بخش
avouch
U
اقرار کردن اطمینان دادن
quality assurance
U
عملیات اطمینان از کیفیت جنس
anti flood valve
U
شیر اطمینان مانع طغیان
to believe in somebody
[something]
U
اطمینان داشتن به کسی
[چیزی]
bleeder type steam engine
U
ماشین بخار با شیر اطمینان
persuasion
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
i rely or your secrecy
U
من به رازداری شما اطمینان میکنم
accredit
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
trut
U
اطمینان داشتن توکل کردن
i reckon
U
اطمینان به دوستی کسی داشتن
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
persuasions
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
accrediting
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
unreliable
U
غیر قابل اطمینان نامعتبر
accredits
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
swear by
<idiom>
U
کاملا از چیزی اطمینان داشتن
vouch
U
اطمینان دادن تایید کردن
dependable
U
قابل اطمینان مورد اعتماد
authentication
U
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
mistrustfully
U
ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
controlling
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
confidence man
U
کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
sail in
U
با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
bank on
<idiom>
U
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
maintain
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
measure
U
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
maintains
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
chunking along
U
عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
maintained
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
tested
U
ازمایش
trial
U
ازمایش
shy
U
ازمایش
assay
U
ازمایش
checking
U
ازمایش
experiments
U
ازمایش
screening
U
ازمایش
g
U
ازمایش
shyer
U
ازمایش
tests
U
ازمایش
experimentation
U
ازمایش
shied
U
ازمایش
shies
U
ازمایش
assays
U
ازمایش
testing
U
ازمایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com