Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
by the book
U
ازروی کتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
injudiciously
U
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pusillanimously
U
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially
U
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose
U
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
discerningly
U
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly
U
ازروی کله شقی ازروی کودنی
expertly
U
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
caxton
U
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
reader
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
readers
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
invisible hand
U
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
from
U
ازروی
dizzily
U
ازروی گیجی
evadingly
U
ازروی تجاهل
crookedly
U
ازروی نادرستی
dissolute
U
ازروی هرزگی
excursively
U
ازروی بی ترتیبی
experientially
U
ازروی تجربه
corruptly
U
ازروی تباهی
contumaciously
U
ازروی سرکشی
purposelessly
U
ازروی بی مقصودی
contextually
U
ازروی قراین
facetiously
U
ازروی شوخی
fatuously
U
ازروی بیشعوری
dishonorable
U
ازروی بی شرمی
deridingly
U
ازروی ریشخند
equivocally
U
ازروی ایهام
grammatically
U
ازروی دستور
distastefully
U
ازروی بی رغبتی
doubliy
U
ازروی تزویر
dissolutely
U
ازروی هرزگی
inexorably
U
ازروی سنگدلی
disobilgingly
U
ازروی نامهربانی
egotistically
U
ازروی خودبینی
emulously
U
ازروی هم چشمی
enterprisingly
U
ازروی توکل
disgustedly
U
ازروی بیزاری
discursively
U
ازروی استدلال
discontentedly
U
ازروی نارضایتی
disingenuously
U
ازروی تزویر
constrainedly
U
ازروی اجبار
considerately
U
ازروی ملاحظه
rakishly
U
ازروی هرزگی
puerilely
U
ازروی بچگی
childishly
U
ازروی بچگی
subtly
U
ازروی زیرکی
flippantly
U
ازروی سبکی
brotherly
U
ازروی دوستی
glaringly
U
ازروی خودنمائی
courageously
U
ازروی جرات
inquisitively
U
ازروی کنجکاوی
irritably
U
ازروی تندمزاجی
irritably
U
ازروی تندی
despondingly
U
ازروی افسردگی
despondently
U
ازروی افسردگی
economically
U
ازروی اقتصاد
by i
U
ازروی ندانستگی
impatiently
U
ازروی بی صبری
joyfully
U
ازروی خوشحالی
empirically
U
ازروی شارلاتانی
cold heartedly
U
ازروی بی عاطفگی
huffily
U
ازروی کج خلقی
huffily
U
ازروی زودرنجی
constantly
U
ازروی ثبات
circumspectly
U
ازروی احتیاط
submissively
U
ازروی فروتنی
blunderingly
U
ازروی اشتباه
blamelessly
U
ازروی بی گناهی
basely
U
ازروی پستی
to get off
U
برخاستن ازروی
antagonistically
U
ازروی رقابت
stupidly
U
ازروی نادانی
inefficiently
U
ازروی بی عرضگی
inefficiently
U
ازروی بی کفایتی
inadequately
U
ازروی بی کفایتی
pessimistically
U
ازروی بد بینی
impatiently
U
ازروی ناشکیبایی
mystically
U
ازروی تصوف
inconstantly
U
ازروی بی ثباتی
in the abstract
U
ازروی تجرید
sure
U
ازروی یقین
surer
U
ازروی یقین
surest
U
ازروی یقین
immorally
U
از ازروی بد اخلاقی
illy
U
ازروی بد خواهی
ill naturedly
U
ازروی بد خویی
ill humouredness
U
ازروی بد خلقی
ill humouredly
U
ازروی بدخلقی
ill humouredly
U
ازروی بد خویی
indelicately
U
ازروی بی نزاکتی
hurry skurry
U
ازروی دستپاچگی
incontinently
U
ازروی بی عفتی
indecently
U
ازروی بی شرمی
indecisively
U
ازروی دو دلی
muddily
U
ازروی گیجی
open mindldly
U
ازروی بی تعصبی
perfidiously
U
ازروی خیانت
pettishly
U
ازروی کج خلقی
querulousy
U
ازروی کج خلقی
irreverently
U
ازروی بی حرمتی
irresolutely
U
ازروی بی تصمیمی
irreligiously
U
ازروی بی دینی
irefully
U
ازروی تندی
insesately
U
ازروی بی عاطفگی
insesately
U
ازروی بیحسی
lightly
U
ازروی بی علاقگی
inexactly
U
ازروی بی دقتی
hurry scurry
U
ازروی دستپاچگی
heretically
U
ازروی فسادعقیده
floutingly
U
ازروی استهزاء
finically
U
ازروی وسواس
frivolously
U
ازروی نادانی
fractiously
U
ازروی کج خلقی
flatulently
U
ازروی نفخ
floutingly
U
ازروی اهانت
flatulently
U
ازروی لاف
flightily
U
ازروی بوالهوسی
obedienlv
U
ازروی فرمانبرداری
profligately
U
ازروی هرزگی
glozingly
U
ازروی مداهنه
preponderantly
U
ازروی فضیلت
politicly
U
ازروی مصلحت
powerlessly
U
ازروی ضعف
shabbily
U
ازروی پستی
headily
U
ازروی خودسری
distractedly
U
ازروی گیجی
with a bad grace
U
به اکراه ازروی بی میلی
immodestly
U
ازروی بی حیایی گستاخانه
flauntingly
U
باجلوه ازروی خودنمایی
fictitiously
U
ازروی جعل بطورعاریتی
flightily
U
ازروی تلون مزاج
phonologically
U
ازروی صدا شناسی
endophagous
U
تغذیه کننده ازروی
glibly
U
ازروی چرب زبانی
cravenly
U
ازروی ترس وپستی
nattily
U
ازروی زبر دستی
fierily
U
ازروی اتش مزاجی
out of mere freak
U
صرفا ازروی بوالهوسی
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
papistically
U
ازروی پاپ پرستی
peaceably
U
ازروی صلح جویی
perfidiously
U
ازروی پیمان شکنی
impatiently
U
ازروی بیطاقتی باشتیاق
perspicaciously
U
بفراست ازروی فراست
rancorously
U
ازروی کینه وبغض
systematically
U
ازروی یک اسلوب معین
well advised
U
ازروی عقل و منطق
in a partisan spirit
U
طرفدارانه ازروی تعصب
by the piece
U
ازروی کار کرد
disputatiously
U
ازروی ستیزه جویی
genealogically
U
ازروی نسبت نامه
get over
U
ازروی چیزی گذشتن
feignedly
U
ازروی بهانه باتزویر
cockily
U
ازروی گستاخی یاخودبینی
ground observation
U
دیدبانی ازروی زمین
commandingly
U
باتوانایی ازروی قدرت
hat in hand
U
چاپلوسانه ازروی پستی
contritely
U
ازروی توبه وپشیمانی
inadvertenly
U
ازروی عدم توجه
the quilt slipped off the bed
U
لحاف ازروی رختخواب
vanally
U
ازروی پستی مزدوروار
iniquitously
U
ازروی بی عدالتی بناحق
inexpertly
U
ازروی کار ناشناسی
petulantly
U
ازروی تندی یا کج خلقی
inexpertly
U
ازروی ناشی گری
duty call
U
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
inertly
U
ازروی بیحالی یا تنبلی
adherently
U
هواخواهانه ازروی تابعیت
piggishly
U
ازروی خوک منشی
fractiously
U
ازروی سرکشی عبوسانه
flashily
U
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
crassly
U
ازروی زمختی یاکودنی
bucks
U
ازروی خرک پریدن
buck
U
ازروی خرک پریدن
roguishly
U
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
pick up
<idiom>
U
برداشتن چیزی ازروی زمین
phonographer
U
متخصص تندنویسی ازروی صدا
to raise the v
U
توری یانقاب ازروی برداشتن
sympathetically
U
ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
passive obedience
U
فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
with a powder
U
ازروی بی پروایی تند ناگهان
scurried
U
حرکت ازروی دست پاچگی
fiendishly
U
ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
persuasions
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
philanthropically
U
ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
hieromancy
U
طالع بینی ازروی قربانی
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
exclaim
U
ازروی تعجب فریاد زدن
He obeyed from fear.
U
ازروی ترس اطاعت کرد
distractedly
U
اشفته وار ازروی حیرت
geomancy
U
غیب گویی ازروی خاک
elaborately
U
ازروی صنعت و نازک کاری
geodetically
U
ازروی علم زمین پیمایی
haltingly
U
درنگ کنان ازروی دودلی
politicly
U
مدبرانه ازروی کاردانی یا زیرکی
persuasion
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com