Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
genealogically
U
ازروی نسبت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
injudiciously
U
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
discerningly
U
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly
U
ازروی کله شقی ازروی کودنی
fast and loose
U
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously
U
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially
U
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly
U
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
from
U
ازروی
to get off
U
برخاستن ازروی
in the abstract
U
ازروی تجرید
stupidly
U
ازروی نادانی
deridingly
U
ازروی ریشخند
inefficiently
U
ازروی بی عرضگی
grammatically
U
ازروی دستور
inefficiently
U
ازروی بی کفایتی
crookedly
U
ازروی نادرستی
irreligiously
U
ازروی بی دینی
ill humouredness
U
ازروی بد خلقی
powerlessly
U
ازروی ضعف
ill humouredly
U
ازروی بدخلقی
antagonistically
U
ازروی رقابت
ill naturedly
U
ازروی بد خویی
illy
U
ازروی بد خواهی
inexactly
U
ازروی بی دقتی
flatulently
U
ازروی لاف
flatulently
U
ازروی نفخ
discontentedly
U
ازروی نارضایتی
politicly
U
ازروی مصلحت
immorally
U
از ازروی بد اخلاقی
profligately
U
ازروی هرزگی
dissolute
U
ازروی هرزگی
inexorably
U
ازروی سنگدلی
childishly
U
ازروی بچگی
inadequately
U
ازروی بی کفایتی
inquisitively
U
ازروی کنجکاوی
irritably
U
ازروی تندمزاجی
insesately
U
ازروی بیحسی
insesately
U
ازروی بی عاطفگی
glaringly
U
ازروی خودنمائی
experientially
U
ازروی تجربه
brotherly
U
ازروی دوستی
emulously
U
ازروی هم چشمی
egotistically
U
ازروی خودبینی
irefully
U
ازروی تندی
enterprisingly
U
ازروی توکل
equivocally
U
ازروی ایهام
irritably
U
ازروی تندی
indecently
U
ازروی بی شرمی
indecisively
U
ازروی دو دلی
courageously
U
ازروی جرات
excursively
U
ازروی بی ترتیبی
evadingly
U
ازروی تجاهل
incontinently
U
ازروی بی عفتی
submissively
U
ازروی فروتنی
indelicately
U
ازروی بی نزاکتی
inconstantly
U
ازروی بی ثباتی
irresolutely
U
ازروی بی تصمیمی
doubliy
U
ازروی تزویر
huffily
U
ازروی کج خلقی
disobilgingly
U
ازروی نامهربانی
joyfully
U
ازروی خوشحالی
empirically
U
ازروی شارلاتانی
disingenuously
U
ازروی تزویر
dishonorable
U
ازروی بی شرمی
disgustedly
U
ازروی بیزاری
discursively
U
ازروی استدلال
purposelessly
U
ازروی بی مقصودی
huffily
U
ازروی زودرنجی
rakishly
U
ازروی هرزگی
constantly
U
ازروی ثبات
dizzily
U
ازروی گیجی
facetiously
U
ازروی شوخی
distastefully
U
ازروی بی رغبتی
irreverently
U
ازروی بی حرمتی
dissolutely
U
ازروی هرزگی
fatuously
U
ازروی بیشعوری
flippantly
U
ازروی سبکی
subtly
U
ازروی زیرکی
puerilely
U
ازروی بچگی
pessimistically
U
ازروی بد بینی
ill humouredly
U
ازروی بد خویی
by the book
U
ازروی کتاب
open mindldly
U
ازروی بی تعصبی
constrainedly
U
ازروی اجبار
floutingly
U
ازروی استهزاء
shabbily
U
ازروی پستی
despondently
U
ازروی افسردگی
despondingly
U
ازروی افسردگی
glozingly
U
ازروی مداهنه
contextually
U
ازروی قراین
preponderantly
U
ازروی فضیلت
flightily
U
ازروی بوالهوسی
obedienlv
U
ازروی فرمانبرداری
by i
U
ازروی ندانستگی
querulousy
U
ازروی کج خلقی
contumaciously
U
ازروی سرکشی
frivolously
U
ازروی نادانی
economically
U
ازروی اقتصاد
blamelessly
U
ازروی بی گناهی
blunderingly
U
ازروی اشتباه
lightly
U
ازروی بی علاقگی
floutingly
U
ازروی اهانت
distractedly
U
ازروی گیجی
fractiously
U
ازروی کج خلقی
perfidiously
U
ازروی خیانت
hurry skurry
U
ازروی دستپاچگی
hurry scurry
U
ازروی دستپاچگی
muddily
U
ازروی گیجی
corruptly
U
ازروی تباهی
heretically
U
ازروی فسادعقیده
sure
U
ازروی یقین
impatiently
U
ازروی بی صبری
finically
U
ازروی وسواس
cold heartedly
U
ازروی بی عاطفگی
mystically
U
ازروی تصوف
circumspectly
U
ازروی احتیاط
basely
U
ازروی پستی
pettishly
U
ازروی کج خلقی
headily
U
ازروی خودسری
surer
U
ازروی یقین
impatiently
U
ازروی ناشکیبایی
considerately
U
ازروی ملاحظه
surest
U
ازروی یقین
ground observation
U
دیدبانی ازروی زمین
disputatiously
U
ازروی ستیزه جویی
cockily
U
ازروی گستاخی یاخودبینی
peaceably
U
ازروی صلح جویی
contritely
U
ازروی توبه وپشیمانی
commandingly
U
باتوانایی ازروی قدرت
hat in hand
U
چاپلوسانه ازروی پستی
glibly
U
ازروی چرب زبانی
duty call
U
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
papistically
U
ازروی پاپ پرستی
cravenly
U
ازروی ترس وپستی
iniquitously
U
ازروی بی عدالتی بناحق
endophagous
U
تغذیه کننده ازروی
inexpertly
U
ازروی کار ناشناسی
by the piece
U
ازروی کار کرد
get over
U
ازروی چیزی گذشتن
rancorously
U
ازروی کینه وبغض
inexpertly
U
ازروی ناشی گری
vanally
U
ازروی پستی مزدوروار
inertly
U
ازروی بیحالی یا تنبلی
out of mere freak
U
صرفا ازروی بوالهوسی
perspicaciously
U
بفراست ازروی فراست
petulantly
U
ازروی تندی یا کج خلقی
systematically
U
ازروی یک اسلوب معین
feignedly
U
ازروی بهانه باتزویر
adherently
U
هواخواهانه ازروی تابعیت
well advised
U
ازروی عقل و منطق
perfidiously
U
ازروی پیمان شکنی
roguishly
U
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
phonologically
U
ازروی صدا شناسی
nattily
U
ازروی زبر دستی
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
crassly
U
ازروی زمختی یاکودنی
bucks
U
ازروی خرک پریدن
flightily
U
ازروی تلون مزاج
fictitiously
U
ازروی جعل بطورعاریتی
inadvertenly
U
ازروی عدم توجه
in a partisan spirit
U
طرفدارانه ازروی تعصب
immodestly
U
ازروی بی حیایی گستاخانه
the quilt slipped off the bed
U
لحاف ازروی رختخواب
flauntingly
U
باجلوه ازروی خودنمایی
buck
U
ازروی خرک پریدن
with a bad grace
U
به اکراه ازروی بی میلی
impatiently
U
ازروی بیطاقتی باشتیاق
flashily
U
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
fractiously
U
ازروی سرکشی عبوسانه
fierily
U
ازروی اتش مزاجی
piggishly
U
ازروی خوک منشی
haltingly
U
درنگ کنان ازروی دودلی
elaborately
U
ازروی صنعت و نازک کاری
persuasion
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com