English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dishonorable U ازروی بی شرمی
indecently U ازروی بی شرمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indecency U بی شرمی
glaringness U بی شرمی
impudicity U بی شرمی
brassiness U بی شرمی
brass U پول خرد برنجی بی شرمی
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
from U ازروی
emulously U ازروی هم چشمی
egotistically U ازروی خودبینی
enterprisingly U ازروی توکل
equivocally U ازروی ایهام
finically U ازروی وسواس
hurry scurry U ازروی دستپاچگی
fatuously U ازروی بیشعوری
facetiously U ازروی شوخی
illy U ازروی بد خواهی
experientially U ازروی تجربه
excursively U ازروی بی ترتیبی
evadingly U ازروی تجاهل
flatulently U ازروی نفخ
doubliy U ازروی تزویر
distastefully U ازروی بی رغبتی
circumspectly U ازروی احتیاط
cold heartedly U ازروی بی عاطفگی
considerately U ازروی ملاحظه
constrainedly U ازروی اجبار
contextually U ازروی قراین
contumaciously U ازروی سرکشی
corruptly U ازروی تباهی
crookedly U ازروی نادرستی
deridingly U ازروی ریشخند
dizzily U ازروی گیجی
discontentedly U ازروی نارضایتی
discursively U ازروی استدلال
disgustedly U ازروی بیزاری
disingenuously U ازروی تزویر
disobilgingly U ازروی نامهربانی
dissolutely U ازروی هرزگی
by the book U ازروی کتاب
flatulently U ازروی لاف
flightily U ازروی بوالهوسی
insesately U ازروی بی عاطفگی
irefully U ازروی تندی
irreligiously U ازروی بی دینی
irresolutely U ازروی بی تصمیمی
irreverently U ازروی بی حرمتی
muddily U ازروی گیجی
mystically U ازروی تصوف
obedienlv U ازروی فرمانبرداری
open mindldly U ازروی بی تعصبی
perfidiously U ازروی خیانت
pettishly U ازروی کج خلقی
querulousy U ازروی کج خلقی
politicly U ازروی مصلحت
powerlessly U ازروی ضعف
profligately U ازروی هرزگی
purposelessly U ازروی بی مقصودی
submissively U ازروی فروتنی
insesately U ازروی بیحسی
inexactly U ازروی بی دقتی
indelicately U ازروی بی نزاکتی
floutingly U ازروی استهزاء
floutingly U ازروی اهانت
fractiously U ازروی کج خلقی
frivolously U ازروی نادانی
glozingly U ازروی مداهنه
headily U ازروی خودسری
heretically U ازروی فسادعقیده
hurry skurry U ازروی دستپاچگی
ill humouredly U ازروی بد خویی
ill humouredly U ازروی بدخلقی
ill humouredness U ازروی بد خلقی
ill naturedly U ازروی بد خویی
immorally U از ازروی بد اخلاقی
in the abstract U ازروی تجرید
inconstantly U ازروی بی ثباتی
incontinently U ازروی بی عفتی
indecisively U ازروی دو دلی
to get off U برخاستن ازروی
courageously U ازروی جرات
distractedly U ازروی گیجی
surest U ازروی یقین
economically U ازروی اقتصاد
rakishly U ازروی هرزگی
inquisitively U ازروی کنجکاوی
lightly U ازروی بی علاقگی
empirically U ازروی شارلاتانی
puerilely U ازروی بچگی
pessimistically U ازروی بد بینی
sure U ازروی یقین
childishly U ازروی بچگی
impatiently U ازروی ناشکیبایی
impatiently U ازروی بی صبری
joyfully U ازروی خوشحالی
glaringly U ازروی خودنمائی
brotherly U ازروی دوستی
despondently U ازروی افسردگی
flippantly U ازروی سبکی
subtly U ازروی زیرکی
shabbily U ازروی پستی
inadequately U ازروی بی کفایتی
constantly U ازروی ثبات
huffily U ازروی زودرنجی
irritably U ازروی تندی
basely U ازروی پستی
preponderantly U ازروی فضیلت
dissolute U ازروی هرزگی
blamelessly U ازروی بی گناهی
despondingly U ازروی افسردگی
blunderingly U ازروی اشتباه
surer U ازروی یقین
by i U ازروی ندانستگی
irritably U ازروی تندمزاجی
huffily U ازروی کج خلقی
antagonistically U ازروی رقابت
inexorably U ازروی سنگدلی
grammatically U ازروی دستور
inefficiently U ازروی بی کفایتی
inefficiently U ازروی بی عرضگی
stupidly U ازروی نادانی
impatiently U ازروی بیطاقتی باشتیاق
get over U ازروی چیزی گذشتن
rancorously U ازروی کینه وبغض
hat in hand U چاپلوسانه ازروی پستی
genealogically U ازروی نسبت نامه
ground observation U دیدبانی ازروی زمین
phonologically U ازروی صدا شناسی
systematically U ازروی یک اسلوب معین
perfidiously U ازروی پیمان شکنی
roguishly U ازروی بد ذاتی یاشیطنت
peaceably U ازروی صلح جویی
papistically U ازروی پاپ پرستی
out of mere freak U صرفا ازروی بوالهوسی
bucks U ازروی خرک پریدن
nattily U ازروی زبر دستی
inexpertly U ازروی کار ناشناسی
inexpertly U ازروی ناشی گری
inertly U ازروی بیحالی یا تنبلی
perspicaciously U بفراست ازروی فراست
piggishly U ازروی خوک منشی
iniquitously U ازروی بی عدالتی بناحق
inadvertenly U ازروی عدم توجه
in a partisan spirit U طرفدارانه ازروی تعصب
immodestly U ازروی بی حیایی گستاخانه
buck U ازروی خرک پریدن
disputatiously U ازروی ستیزه جویی
contritely U ازروی توبه وپشیمانی
vanally U ازروی پستی مزدوروار
well advised U ازروی عقل و منطق
crassly U ازروی زمختی یاکودنی
cravenly U ازروی ترس وپستی
endophagous U تغذیه کننده ازروی
with a bad grace U به اکراه ازروی بی میلی
petulantly U ازروی تندی یا کج خلقی
duty call U دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
glibly U ازروی چرب زبانی
adherently U هواخواهانه ازروی تابعیت
commandingly U باتوانایی ازروی قدرت
the quilt slipped off the bed U لحاف ازروی رختخواب
flightily U ازروی تلون مزاج
fierily U ازروی اتش مزاجی
cockily U ازروی گستاخی یاخودبینی
flauntingly U باجلوه ازروی خودنمایی
fictitiously U ازروی جعل بطورعاریتی
by the piece U ازروی کار کرد
feignedly U ازروی بهانه باتزویر
fractiously U ازروی سرکشی عبوسانه
flashily U ازروی خودنمایی یاخودفروشی
intemperately U ازروی افراط با زیاده روی
hurdle U مسابقه پرش ازروی مانع
condescendingly U ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
hurdles U مسابقه پرش ازروی مانع
exclaim U ازروی تعجب فریاد زدن
disinterestedly U ازروی بی طرفی یابی علاقگی
contemptuously U بطوراهانت امیز- ازروی استهزاوتحقیر
chastely U ازروی پاکی یاپاکدامنی عفیفانه
overbearingly U ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
pick up <idiom> U برداشتن چیزی ازروی زمین
philanthropically U ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
He did it out of friendship. U ازروی دوستی اینکار راکرد
passive obedience U فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
phonographer U متخصص تندنویسی ازروی صدا
inelegantly U ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
geodetically U ازروی علم زمین پیمایی
ingenuously U ازروی سادگی بارک گویی
scurries U حرکت ازروی دست پاچگی
scurried U حرکت ازروی دست پاچگی
sympathetically U ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
scurrying U حرکت ازروی دست پاچگی
fiendishly U ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
haltingly U درنگ کنان ازروی دودلی
persuasion U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com