Perdic | ازدیاد طول ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	unit elongation U	ازدیاد طول ویژه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	strain U	دگروشی ازدیاد طول ویژه
	strains U	دگروشی ازدیاد طول ویژه
Other Matches

	idiosyncrasies U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
	idiosyncrasy U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
	to watch for certain symptoms U	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
	special interest groups U	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
	speciality U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	specialities U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	specialty U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	idiocrasy U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
	plethora U	ازدیاد
	augmentation U	ازدیاد
	proliferation U	ازدیاد
	elongation U	ازدیاد طول
	hyperesthesia U	ازدیاد حساسیت
	overvoltage U	ازدیاد فشار
	hyperinsulinism U	ازدیاد انسولین
	increasable U	قابل ازدیاد
	hyperaesthesia U	ازدیاد حساسیت
	extensometer U	ازدیاد طول سنج
	magnetic elongation U	ازدیاد طول مغناطیسی
	emmenagogue U	داروهای ازدیاد قاعدگی
	hyperglycemia U	ازدیاد قند خون
	hydrocephaly U	ازدیاد غیر عادی مایع
	hydrocephalus U	ازدیاد غیر عادی مایع
	skyrocket U	ازدیاد سریع قیمت وغیره
	skyrocketed U	ازدیاد سریع قیمت وغیره
	hyperthyroid U	ازدیاد فعالیت غذه درقی
	speedup U	ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
	skyrockets U	ازدیاد سریع قیمت وغیره
	swelling pressure U	فشار در اثر ازدیاد حجم
	skyrocketing U	ازدیاد سریع قیمت وغیره
	plethora U	ازدیاد خون در یک نقطه افراط
	frost hoil U	ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
	air hose coupling U	دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
	lymphocytosis U	ازدیاد گلبولهای سفید یک هستهای خون
	hydrocele U	دچار ازدیاد فشارمایع در داخل بطنهای مغز
	hypervitaminosis U	ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
	backed bow U	کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
	praetorial U	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
	underdistance U	روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
	malthusian theory of population U	فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
	overload U	بار زیاد ازدیاد بار
	overloaded U	بار زیاد ازدیاد بار
	overloads U	بار زیاد ازدیاد بار
	hypermnesia U	ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
	privilege U	حق ویژه
	net U	ویژه
	nets U	ویژه
	special U	ویژه
	nett U	ویژه
	prerogative U	حق ویژه
	prerogatives U	حق ویژه
	extra <adj.> U	ویژه
	specific humidity U	نم ویژه
	special character U	ویژه
	priviege U	حق ویژه
	paticular U	ویژه
	idiocrasy U	ویژه
	specifics U	ویژه
	extra special U	ویژه
	adhoc U	ویژه
	peculiar U	ویژه
	special <adj.> U	ویژه
	specific U	ویژه
	expressing U	ویژه
	expert U	ویژه گر
	specialists U	ویژه گر
	experts U	ویژه گر
	particulars U	ویژه
	expressed U	ویژه
	express U	ویژه
	particular U	ویژه
	specially U	ویژه
	specialist U	ویژه گر
	expresses U	ویژه
	gastronomist U	ویژه گرخوراک
	specific resistance U	مقاومت ویژه
	specific weight U	سنگینی ویژه
	habiliments U	جامه ویژه
	favourite or vor U	ویژه مخصوص
	conizance U	نشان ویژه
	specific weight U	وزن ویژه
	specific lattice U	شبکه ویژه
	specific volume U	حجم ویژه
	ecotype U	بوم ویژه
	extra equipment U	متعلقات ویژه
	specific viscosity U	گرانروی ویژه
	equity capital U	ارزش ویژه
	endemical U	ویژه یک قوم
	specific rotation U	چرخش ویژه
	electrical resistivity U	مقاومت ویژه
	eigenvalue U	ویژه مقدار
	eigenfunction U	ویژه تابع
	specific yield U	ابدهی ویژه
	proper value U	ویژه مقدار
	monograph U	ویژه نگاشت
	monographs U	ویژه نگاشت
	idioms U	تعبیر ویژه
	idioms U	زبان ویژه
	idiom U	تعبیر ویژه
	idiom U	زبان ویژه
	specific gravity U	گرانی ویژه
	specific gravities U	گرانی ویژه
	traits U	نشان ویژه
	garb U	پوشاک ویژه
	dead weights U	ویژه وزن
	acoustician U	ویژه گر اواشنود
	characteristic root U	ویژه مقدار
	characteristic number U	ویژه مقدار
	characteristic function U	ویژه تابع
	speleologist U	ویژه گر غارشناسی
	cariologist U	ویژه گر قلب
	bylaw U	قانون ویژه
	byelaw U	قانون ویژه
	body guard U	هنگ ویژه
	resistivity U	مقاومت ویژه
	experts U	ویژه کار
	dead weight U	ویژه وزن
	trait U	نشان ویژه
	relative density U	گرانی ویژه
	singular matrix U	ماتریش ویژه
	particular lien U	حق حبس ویژه
	singular matrix U	ماتریس ویژه
	special agreement U	قرارداد ویژه
	special bastard U	حرامزاده ویژه
	net profit U	سود ویژه
	special case U	مورد ویژه
	special character U	دخشه ویژه
	monocular U	ویژه یک چشم
	penologist U	ویژه گر کیفرشناسی
	self weight U	ویژه وزن
	regiospecific U	جهت ویژه
	quantum state U	ویژه حالت
	proper volume U	ویژه حجم
	proper function U	ویژه تابع
	prerogatived U	دارای حق ویژه
	preceptorial U	ویژه اموزگاری
	praetorian guard U	گارد ویژه
	monkish U	ویژه راهبان
	special deposits U	سپردههای ویژه
	special drawing right U	حق برداشت ویژه
	species specific U	نوع- ویژه
	specific cost U	هزینه ویژه
	specific donor U	دهنده ویژه
	specific drawdown U	افت ویژه
	specific heat U	گرمای ویژه
	specific heat U	دمای ویژه
	physiologist U	ویژه گر فیزیولوژی
	physiologists U	ویژه گر فیزیولوژی
	indicium U	نشانه ویژه
	kink U	ویژه گی فرریز
	special drawing rights U	حق برداشت ویژه
	special duty U	کار ویژه
	special party U	گروه ویژه
	special passport U	پاسپورت ویژه
	special symbol U	نماد ویژه
	life guard U	هنگ ویژه
	special verdict U	تصمیم ویژه
	lacrimal U	ویژه اشک
	lachrymal U	ویژه اشک
	labeled cargo U	کالای ویژه
	specific humidity U	رطوبت ویژه
	rarely U	بااستادی ویژه
	prerogatives U	دارای حق ویژه
	specialty U	ویژه گری
	specialities U	ویژه گری
	characteristic U	نشان ویژه
	speciality U	ویژه گری
	capital U	ارزش ویژه
	nutritionist U	ویژه گر تغذیه
	nutritionists U	ویژه گر تغذیه
	juvenile U	ویژه نو جوانان
	juveniles U	ویژه نو جوانان
	versions U	شرح ویژه
	zoologist U	ویژه گرجانورشناسی
	prerogative U	دارای حق ویژه
	prerogative U	حق یا امتیاز ویژه
	stall U	لژ جایگاه ویژه
	stalling U	لژ جایگاه ویژه
	specialists U	ویژه کار
	extraordinary meeting U	نشست ویژه
	special session U	نشست ویژه
	specialization U	ویژه کاری
	specialization U	ویژه گری
	lineament U	نشان ویژه
	neurologist U	ویژه گر اعصاب
	lineaments U	نشان ویژه
	prerogatives U	حق یا امتیاز ویژه
	specializes U	ویژه گری
	standing orders U	اوامر ویژه
	specializing U	ویژه گری
	(not one's) cup of tea <idiom> U	علاقه ویژه
	lingoes U	زبان ویژه
	expert U	ویژه کار
	booth U	جای ویژه
	booths U	جای ویژه
	specialises U	ویژه گری
	specialising U	ویژه گری
	standing order U	اوامر ویژه
	lingo U	زبان ویژه
	characteristics U	نشان ویژه