Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
roll out
U
ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
outstretched
U
بیرون گسترده
emerges
U
بیرون امدن
to get over
U
بیرون امدن
shoot-outs
U
بیرون امدن
extrude
U
بیرون امدن
issues
U
بیرون امدن
issued
U
بیرون امدن
to puff out
U
پف پف بیرون امدن
issue
U
بیرون امدن
pull out
U
بیرون امدن
pull-out
U
بیرون امدن
pull-outs
U
بیرون امدن
shoot-out
U
بیرون امدن
extruding
U
بیرون امدن
shoot out
U
بیرون امدن
shoot forth
U
بیرون امدن
extrusion
U
بیرون امدن
emerge
U
بیرون امدن
to run out
U
بیرون امدن
extrudes
U
بیرون امدن
emerged
U
بیرون امدن
extruded
U
بیرون امدن
to chop out
U
بیرون امدن
to come out
U
بیرون امدن
emerging
U
بیرون امدن
to shoot forth
U
بیرون امدن
transpire
U
بیرون امدن نشرکردن
transpired
U
بیرون امدن نشرکردن
exude
U
بیرون امدن افشاندن
transpiring
U
بیرون امدن نشرکردن
exudes
U
بیرون امدن افشاندن
exuding
U
بیرون امدن افشاندن
transpires
U
بیرون امدن نشرکردن
exuded
U
بیرون امدن افشاندن
emanates
U
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanating
U
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
protrude
U
بیرون انداختن پیش امدن
protruding
U
بیرون انداختن پیش امدن
protrudes
U
بیرون انداختن پیش امدن
emanated
U
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
protruded
U
بیرون انداختن پیش امدن
let out
U
اجازه بیرون امدن دادن
emanate
U
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
hatch
U
تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatched
U
تخم دادن جوجه بیرون امدن
to pull out
U
از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
hatches
U
تخم دادن جوجه بیرون امدن
to wriggle one's way
U
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
pullout
U
لحظه بیرون امدن موج سواراز اب
dog paddle
U
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
projects
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
variable camber flap
U
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
bends
U
بیرون امدن حبابهای گاز ازبافتهای بدن و اختلال درگردش خون
disforest
U
ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
to puff up
U
کپه کپه بیرون امدن
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
widespread
U
گسترده
porrect
U
گسترده
widespreading
U
گسترده
raft foundation
U
پی گسترده
palmate
U
گسترده
scattered
<adj.>
U
گسترده
far reaching
U
گسترده
radiant
U
گسترده
extensive
U
گسترده
extended defense
U
دفاع گسترده
explode
U
گسترده کردن
structural formula
U
فرمول گسترده
wide area network
U
شبکه گسترده
broad spectrum
U
طیف گسترده
broadminded
U
گسترده اندیش
patulously
U
گسترده وار
distributed load
U
گسترده بار
exploding
U
گسترده کردن
distributed fire
U
اتش گسترده
explodes
U
گسترده کردن
extended family
U
خانواده گسترده
spreadsheet
U
صفحه گسترده
exploded
U
گسترده کردن
latitudinal
U
گسترده فکر
latitudinarian
U
گسترده فکر
full sail
U
بابادبانهای گسترده
expanded scope
U
صفحه گسترده
spreadsheets
U
صفحه گسترده
expanded type
U
نوع گسترده
wide area telephone service
U
سرویس تلفنی گسترده
quattro
U
یک برنامه صفحه گسترده
broadband amplifier
U
فزونساز باند گسترده
extended addressing
U
ادرس دهی گسترده
three dimentional spreadsheet
U
صفحه گسترده سه بعدی
extended family system
U
نظام فامیلی گسترده
splays
U
باز کردن گسترده
splaying
U
باز کردن گسترده
spreadsheet program
U
برنامه صفحه گسترده
broadband antenna
U
انتن با باند گسترده
electronic spreadsheet
U
صفحه گسترده الکترونیکی
opens
U
زمین باز گسترده
opened
U
زمین باز گسترده
palmated
U
مانند کف دست گسترده
under sail
U
دارای بادبانهای گسترده
uniformly distributed load
U
بار گسترده یکنواخت
uniformly distribution load
U
بار گسترده یکنواخت
mans
U
شبکه با گسترده محدود
splay
U
باز کردن گسترده
graphics spreadsheet
U
صفحه گسترده نگارهای
aperiodic antenna
U
انتن با باند گسترده
splayed
U
باز کردن گسترده
open
U
زمین باز گسترده
man
U
شبکه با گسترده محدود
PCMCIA
U
که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
metropolitan area network
U
شبکه گسترده در مسافت محدود.
total gross floor area
U
سطح بنا با گسترده ساختمان
blankest
U
خانه خالی در صفحه گسترده
blank
U
خانه خالی در صفحه گسترده
spread eagle
U
تصویر عقاب بال گسترده
stratus
U
ابر گسترده ونزدیک بزمین
spread eagle
U
چاخان بصورت بال گسترده دراوردن
nimbostratus
U
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
alias
U
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
cell
U
در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
aliases
U
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
cells
U
در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell
U
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cells
U
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
framework
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks
U
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
multiplan
U
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
XMS
U
قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند
anchor cell
U
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
lotuses
U
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
lotus
U
شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
visicalc
U
یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
smog
U
میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
PCMCIA
U
مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
Sun Microsystems
U
شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
opened
U
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open
U
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
opens
U
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
Micro Channel Architecture
U
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
absolute address
U
مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
HSSI
U
اتصالات سری که داده را تا نرخ مگابایت در ثانیه ارسال میکند. که در برخی شبکههای گسترده به کار می رود
ripple through effect
U
نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
micro
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micros
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
cell
U
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cells
U
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
portability
U
گسترده به طوری که سخت افزار یا نرم افزار در سیستمهای مختلف قابل استفاده باشند
standard
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standards
U
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
DIF file
U
استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
proved
U
در امدن
prove
U
در امدن
ensue
U
از پس امدن
to come back
U
پس امدن
run short
U
کم امدن
ensued
U
از پس امدن
succee
U
از پی امدن
to fall short
U
کم امدن
fall short
U
کم امدن
peter
U
کم امدن
to pass on
U
امدن
to come over
U
امدن
proves
U
در امدن
ensues
U
از پس امدن
succumbed
U
از پا در امدن
come
U
امدن
comes
U
امدن
lengthen
U
کش امدن
behove
U
امدن به
succumbs
U
از پا در امدن
behoove
U
امدن به
lengthened
U
کش امدن
lengthening
U
کش امدن
lengthens
U
کش امدن
succumb
U
از پا در امدن
come away
U
ور امدن
succumbing
U
از پا در امدن
venues
U
امدن
to come in to line
U
در صف امدن
venue
U
امدن
land vi
U
پائین امدن
surmounts
U
غالب امدن بر
light or lighted
U
فرود امدن
tardiness
U
دیر امدن
look down
U
پایین امدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com