Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pogrom
U
ازار وکشتار همگانی
pogroms
U
ازار وکشتار همگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
public
U
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
plenums
U
همگانی
universal
U
همگانی
general
U
همگانی
plenum
U
همگانی
communal
U
همگانی
wall-to-wall
U
همگانی
generable
U
همگانی
public
U
همگانی
generals
U
همگانی
communally
U
همگانی
nonquota
U
همگانی
holocaust
U
کشتار همگانی
cross examination
U
بازجویی همگانی
public building
U
بنای همگانی
pissoir
U
ابریزگاه همگانی
family check
U
کیش همگانی
holocausts
U
کشتار همگانی
mass education
U
اموزش همگانی
long house
U
ماوای همگانی
hecatomb
U
قربانی همگانی
agora
U
همایشگاه همگانی
public health
U
بهداشت همگانی
public instractions
U
تعلیمات همگانی
public
U
همگانی ملی
generals
U
جامع همگانی
pissoir
U
شاشگاه همگانی
universalization
U
همگانی سازی
universal trait
U
صفت همگانی
universal symbol
U
نماد همگانی
universal complex
U
عقده همگانی
semipublic
U
نیمه همگانی
latrine
U
ابریز همگانی
mass media
U
رسانههای همگانی
general
U
جامع همگانی
utility
U
صنایع همگانی
cafeteria messing
U
ناهار خوری همگانی
public domain software
U
نرم افزار همگانی
public domain software
U
نرم افزارعمومی یا همگانی
holocaust
U
اتش سوزی همگانی
holocausts
U
اتش سوزی همگانی
socialized medicine
U
بیمه پزشکی همگانی
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
land sturm
U
نام نویسی همگانی
public traffic
U
رفت و امد همگانی
common good
U
خیر عمومی یا صلاح همگانی
indignation meeting
U
مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
sanitarian
U
کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
social security
U
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
persecution
U
ازار
trouble
U
ازار
troubles
U
ازار
troubling
U
ازار
innoxious
U
بی ازار
heart rending
U
دل ازار
disservice
U
ازار
izar
U
ازار
unoffending
U
بی ازار
excruciation
U
ازار
vexatious
U
دل ازار
sackless
U
بی ازار
epsilon bootis
U
ازار
inoffensive
U
بی ازار
hurting
U
ازار
trained
U
ازار
trains
U
ازار
harassment
U
ازار
hurtful
U
پر ازار
annoyance
U
ازار
tort
U
ازار
torts
U
ازار
hurt
U
ازار
hurts
U
ازار
harms
U
ازار
harming
U
ازار
harmed
U
ازار
harm
U
ازار
train
U
ازار
molestation
U
ازار
nuisances
U
ازار
nuisance
U
ازار
traded
U
ازار
trade
U
ازار
vexation
U
ازار
vexations
U
ازار
gymnopaedic
U
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
excruciate
U
ازار دادن
nuisance
U
ازار کردن
worrisome
U
ازار دهنده
annoyer
U
ازار دهنده
disserve
U
ازار رسانیدن
hurts
U
ازار رساندن
inquiline
U
انگل کم ازار
tantalize
U
ازار دادن
hurt
U
ازار رساندن
molested
U
ازار رساندن
pestiferous
U
ازار دهنده
pesky
U
ازار رسان
harrowing
U
جان ازار
hindrance
U
اذیت ازار
hindrances
U
اذیت ازار
crackpot
U
دیوانه بی ازار
hurter
U
ازار دهنده
crackpots
U
دیوانه بی ازار
nuisances
U
ازار کردن
grig
U
ازار رساندن
get hurt
U
ازار دیدن
hurting
U
ازار رساندن
trouble
U
ازار دادن
tormented
U
ازار زحمت
tormenting
U
ازار زحمت
molest
U
ازار رساندن
torments
U
ازار زحمت
molesting
U
ازار رساندن
molests
U
ازار رساندن
persecuting
U
ازار کردن
torment
U
ازار زحمت
tantalizes
U
ازار دادن
obsess
U
ازار کردن
obsessed
U
ازار کردن
obsesses
U
ازار کردن
obsessing
U
ازار کردن
dun
U
ازار دادن
tantalised
U
ازار دادن
tantalises
U
ازار دادن
tantalized
U
ازار دادن
troubles
U
ازار دادن
persecuted
U
ازار کردن
persecutes
U
ازار کردن
persecute
U
ازار کردن
persecutor
U
ازار دهنده
persecutors
U
ازار دهنده
troubling
U
ازار دادن
greensnake
U
مار سبز بی ازار
hectoring
U
تهدید یا ازار کردن
hectored
U
تهدید یا ازار کردن
sturt
U
ازار دادن رقابت
hectors
U
تهدید یا ازار کردن
hector
U
تهدید یا ازار کردن
we intend no harm
U
قصد ازار نداریم
expilation
U
سرقت مقرون به ازار
i am tortured with headache
U
سر درد مرا ازار میدهد
incommode
U
ازار رساندن گیج کردن
robbery
U
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
robberies
U
سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robberies
U
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
robbery
U
سرقت مقرون به ازار یاتهدید
gadfly
U
ادم مردم ازار مزاحم
unmolested
U
ازار رساندن معترض شدن
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
bug
U
کنه ناراحت کردن نیش زدن ازار دادن
bugging
U
کنه ناراحت کردن نیش زدن ازار دادن
bugs
U
کنه ناراحت کردن نیش زدن ازار دادن
sadism
U
نوعی انحراف جنسی که شخص در اثر ان از ازار دادن لذت میبرد
community property
U
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
offensive weapon
U
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
badgering
U
اذیت کردن ازار کردن
badgered
U
اذیت کردن ازار کردن
badger
U
اذیت کردن ازار کردن
badgers
U
اذیت کردن ازار کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com