English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uncurtailed bars U ارماتور بدون تقلیل مقطع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plain concrete U بتن بدون ارماتور
diffuser area ratio U نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
armature U ارماتور
reinforcement U ارماتور
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
continuous reinforcecement U ارماتور ممتد
suspension reinforcement U ارماتور معلق
binding reiforcement U ارماتور دورپیچی
longitudinal reinforcement U ارماتور طولی
transverse reinforcement U ارماتور عرضی
mesh reinforcement U ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage U ارماتور مشبک فلزی
orthogonal mesh reinforcement U شبکه ارماتور عمود برهم
concrete steel U سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
reductional U تقلیل
reductions U تقلیل
cut back U تقلیل
diminution U تقلیل
reduction U تقلیل
reduce U تقلیل دادن
reducible U تقلیل پذیر
reduce U تقلیل یافتن
reduces U تقلیل دادن
reduces U تقلیل یافتن
depletable U تقلیل یافتنی
depopulation U تقلیل نفوس
cut back U تقلیل دادن
diminishes U تقلیل یافتن
reducer U تقلیل دهنده
data reduction U تقلیل داده ها
deflation U تقلیل قیمتها
deceleration lane U خط تقلیل سرعت
diminish U تقلیل یافتن
lessens U تقلیل یافتن
depauperate U تقلیل یافته
weakening U تقلیل دادن
reductive U تقلیل دهنده
reduction of armamentes U تقلیل تسلیحات
cuts U تقلیل دادن
reducing U تقلیل یافتن
reducing U تقلیل دادن
weaken U تقلیل دادن
weakened U تقلیل دادن
weakens U تقلیل دادن
reduction ratio U ضریب تقلیل
lessening U تقلیل یافتن
reduction coefficient U ضریب تقلیل
lessened U تقلیل یافتن
depletion U رگ زنی تقلیل
monetary contraction U تقلیل پول
cut U تقلیل دادن
lessen U تقلیل یافتن
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
irreducible U غیر قابل تقلیل
single reduction U تقلیل سرعت تکی
reduction of capital U تقلیل سرمایه شرکت
scrimp U نحیف تقلیل دادن
partial reduction coefficient U ضریب تقلیل جزئی
depletion U تقلیل درامد ملی
deflation U تقلیل میزان پول
depleting U تقلیل درامد ملی
depletes U تقلیل درامد ملی
depleted U تقلیل درامد ملی
deplete U تقلیل درامد ملی
diminished U [قوس تقلیل یافته]
reduced form U فرم تقلیل یافته
diminished U : تقلیل یافته کاسته
cross section U مقطع
segments U مقطع
segment U مقطع
profiled U مقطع
profiling U مقطع
cutting U مقطع
sections U مقطع
tablature U مقطع
section U مقطع
profile U مقطع
profiles U مقطع
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
attenuate U تقلیل دادن دقیق شدن
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
cut down U خلاصه کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
cost reduction U تقلیل قیمت تمام شده
reductase U دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
attenuating U تقلیل دادن دقیق شدن
attenuates U تقلیل دادن دقیق شدن
attenuated U تقلیل دادن دقیق شدن
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
hypothermal U وابسته به تقلیل درجه حرارت
cost saving U درامد حاصل از تقلیل هزینه
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
half section U نیم مقطع
cross section U سطح مقطع
rectangular section U مقطع مستطیلی
oblique section U مقطع مایل
necking U تنگی مقطع
cross reaction U سطح مقطع
cross section area U سطح مقطع
cross section U مقطع عرضی
lobule U مقطع کوچک
circular cross section U مقطع گرد
oblique section U مقطع اریب
conic section U مقطع مخروطی
coil section U مقطع بوبین
transverse section U مقطع عرضی
profiling U مقطع عرضی
profiles U مقطع عرضی
profiled U مقطع عرضی
profile U مقطع عرضی
sectional area U سطح مقطع
root section U مقطع ریشه
compact section U مقطع فشرده
structural section U مقطع سازهای
trough section U مقطع ناودانی
areas U سطح مقطع
transition section U مقطع تبدیل
absorption cross section U مقطع جذب
area U سطح مقطع
soil profile U مقطع خاک
aerofoil U مقطع ایرودینامیکی
airfoil U مقطع ایرودینامیکی
disrate U پست کردن تقلیل رتبه دادن
inelastic cross section U مقطع برخورد ناکشسان
cross sectional area U سطح مقطع عرضی
box spar U تیرکهای با مقطع مربع
total effective collision cross section U سطح مقطع موثر کل
vintage model U الگوی مقطع زمانی
work surfaces U سطح مقطع اصلی
intermediate frequency section U مقطع فرکانس میانی
cross section U سطح مقطع عرضی
work surface U سطح مقطع اصلی
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
egg shaped section U مقطع تخم مرغی
box section U مقطع قوسی سکل
cross section U سطح مقطع موثر
interrupted quick flashing light U چشمک زن تند مقطع
transection U برش یا مقطع عرضی
horseshoe shaped section U مقطع نعل اسبی
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
effective collision cross section U سطح مقطع برخورد موثر
form grind U سنگ زدن در مقطع طولی
winding crodd section U سطح مقطع سیم پیچی
syllabify U تقسیم به هجای مقطع کردن
flumming U تنگ کردن مقطع جریان اب
blade station U موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
cross section U نیمرخ پهنا مقطع موثر
podite U مقطع با بند پای بندپایان
con di nozzle U نازل موتورجت با مقطع همگرا
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
haplosis U تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
syllabary U جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
three square U سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
economic section U انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
laborsaving U تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
betterment U خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
parallel aerofoil U ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
poiseuille flow U جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
moduler ratio U نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
design strength U مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
mandrel U جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
venturi U کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
barn U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barns U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
data reduction U تقلیل داده ها کاهش داده ها
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
contraction ratio U نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
profile drag U پسای مقطع پسای نیمرخ
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
at this age U [در این مقطع سنی] [در این سنین] [در این سن]
wanting U بدون
ex U بدون
undoubted U بدون شک
doubtlessly U بدون شک
acheilous U بدون لب
goalless U بدون گل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com