English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
despatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatching U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatch U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
despatched U مخابره کردن ارسال
despatches U مخابره کردن ارسال
despatching U مخابره کردن ارسال
dispatch U مخابره کردن ارسال
dispatched U مخابره کردن ارسال
dispatches U مخابره کردن ارسال
Other Matches
transmittal U ارسال مخابره
transmittance U ارسال مخابره
transmittancy U ارسال مخابره
communicate U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
communicated U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
communicates U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
squawk U مخابره کردن
transmissions U مخابره کردن
transmission U مخابره کردن
signalled U مخابره کردن
wires U مخابره کردن
signaled U مخابره کردن
dispateh U مخابره کردن
communicating U مخابره کردن
signal U مخابره کردن
squawked U مخابره کردن
squawks U مخابره کردن
wire U مخابره کردن
radioing U با بی سیم مخابره کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
radioed U با بی سیم مخابره کردن
radios U با بی سیم مخابره کردن
radio U با بی سیم مخابره کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
signal U مخابره کردن علامت دادن
signaled U مخابره کردن علامت دادن
signalled U مخابره کردن علامت دادن
wireless U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wirelesses U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
modem U وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
dispatch U ارسال کردن ارسال
despatched U ارسال کردن ارسال
dispatched U ارسال کردن ارسال
despatches U ارسال کردن ارسال
dispatches U ارسال کردن ارسال
despatching U ارسال کردن ارسال
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
consigns U ارسال کردن
disseminating U ارسال کردن
remits U ارسال کردن
disseminates U ارسال کردن
transmission U ارسال کردن
consigning U ارسال کردن
remitted U ارسال کردن
consign U ارسال کردن
disseminate U ارسال کردن
transmissions U ارسال کردن
remitting U ارسال کردن
remit U ارسال کردن
forward U ارسال کردن
forwarded U ارسال کردن
pump U ارسال کردن
disseminated U ارسال کردن
pumped U ارسال کردن
pumps U ارسال کردن
consigned U ارسال کردن
despatch U ارسال کردن اعزام
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
post U ارسال سریع پست کردن
post- U ارسال سریع پست کردن
posted U ارسال سریع پست کردن
posts U ارسال سریع پست کردن
supplied U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
packet U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
packets U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
supplying U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
carriers U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier U پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
parallel U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
kermit U پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
clearest U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clear U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
paralleling U بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
clears U آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
asynchronous U ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
scrambled U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
scramble U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
refile U تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
xmodem U پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
relays U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
messages U روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message U روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
lockout U مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
overflow U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
XON/XOFF U پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
overflowed U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
lockouts U مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
overflows U وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
jitter U خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
scrolls U حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll U حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing U ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous U ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
asynchronous U ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
primary U که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
correct U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
limited distance modem U وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
download U 1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
backwards U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
synchronous U پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
traffick U مخابره
message line U خط مخابره
transmission U مخابره
trafficking U مخابره
transmissions U مخابره
messages U مخابره
traffics U مخابره
communication U مخابره
traffic U مخابره
message U مخابره
trafficked U مخابره
despatch U مخابره
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential U پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
destination U محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
destinations U محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
block shipment U ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
digital transmission U مخابره دیجیتال
duplex transmission U مخابره دورشتهای
transmission rate U سرعت مخابره
transmission rate U نرخ مخابره
transmission security U تامین مخابره
transmission error U خطای مخابره
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
polar transmission U مخابره قطبی
signal bridge U پل مخابره ناو
analog transmission U مخابره قیاسی
simplex transmission U مخابره ساده
flags U پرچم مخابره
boat call U مخابره با قایق
flag U پرچم مخابره
flag hoist U مخابره با پرچم
serial tranmission U مخابره نوبتی
asynchronous transmission U مخابره غیرهمزمان
neutral transmission U مخابره خنثی
parallel transmission U مخابره موازی
telegrams U مخابره تلگرافی
visual communication U مخابره بصری
syncheronous communications U مخابره همزمان
telegram U مخابره تلگرافی
synchronous transmission U مخابره همگام
synchronous transmission U مخابره همزمان
telegraphed U مخابره تلگرافی
data transmission U مخابره داده
satellite communications U مخابره ماهوارهای
transmission U مخابره مخابرات
retransmission U مخابره مجدد
end of transmission U انتهای مخابره
telegraph U مخابره تلگرافی
telegraphic message U مخابره تلگرافی
telegraphing U مخابره تلگرافی
telegraphs U مخابره تلگرافی
data transmission U مخابره داده ها
transmissions U مخابره مخابرات
asynchronous transmission U مخابره ناهمگام
data communication U مخابره داده ها
wirable U قابل مخابره
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com