Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
marketing audit
U
ارزیابی سیاستهای فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compensatory fiscal policy
U
سیاستهای مالی ترمیمی
macroeconomic policies
U
سیاستهای اقتصاد کلان
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
inward looking development policies
U
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
nonmonetarists
U
ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
pert
U
Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furrier
U
خز فروش پوست فروش
furriers
U
خز فروش پوست فروش
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
evaluation
U
ارزیابی
evaluations
U
ارزیابی
appraisal
U
ارزیابی
estimating
U
ارزیابی
evalution
U
ارزیابی
estimate
U
ارزیابی
estimated
U
ارزیابی
estimates
U
ارزیابی
assessments
U
ارزیابی
attack assessment
U
ارزیابی تک
cost accounting
U
ارزیابی
assessment
U
ارزیابی
it was valued at rials 000
U
ارزیابی شد
indiction
U
ارزیابی
appraisement
U
ارزیابی
appraisals
U
ارزیابی
valuation
U
ارزیابی
valuations
U
ارزیابی
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
analyse
[British]
U
ارزیابی کردن
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
holistic evalution
U
ارزیابی کلی
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
formative evaluation
U
ارزیابی تکوینی
analyze
[American]
U
ارزیابی کردن
make an evaluation
U
ارزیابی کردن
attack assessment
U
ارزیابی نتایج تک
appraise
U
ارزیابی کردن
rated
U
ارزیابی شده
corporate appraisal
U
ارزیابی شرکت
cost accountant
U
متخصص ارزیابی
estimating
U
ارزیابی تخمین
estimates
U
ارزیابی تخمین
appraised
U
ارزیابی کردن
reappraisals
U
ارزیابی تازه
reappraisal
U
ارزیابی تازه
valued
U
ارزیابی شده
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
validation
U
تصدیق ارزیابی
appraises
U
ارزیابی کردن
estimated
U
ارزیابی تخمین
estimate
U
ارزیابی تخمین
assessing
U
ارزیابی کردن
assesses
U
ارزیابی کردن
assessed
U
ارزیابی کردن
assess
U
ارزیابی کردن
supplier evaluation
U
ارزیابی فروشنده
summative evaluation
U
ارزیابی تلخیصی
economic appraisal
U
ارزیابی اقتصادی
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
evaluate
U
ارزیابی کردن
evaluating
U
ارزیابی کردن
evaluates
U
ارزیابی کردن
evaluated
U
ارزیابی کردن
evaluation score
U
نمره ارزیابی
determine
U
ارزیابی کردن
inspect
U
ارزیابی کردن
explore
U
ارزیابی کردن
surveyed
U
ارزیابی کردن
survey
U
ارزیابی کردن
job costing
U
ارزیابی هزینه ها
job evaluation
U
ارزیابی شغل
study
U
ارزیابی کردن
check
U
ارزیابی کردن
project evaluation
U
ارزیابی طرح
ratable
U
قابل ارزیابی
examine
U
ارزیابی کردن
enquire into
U
ارزیابی کردن
bolt
[examine]
U
ارزیابی کردن
investigate
U
ارزیابی کردن
look into
U
ارزیابی کردن
surveys
U
ارزیابی کردن
assay
U
ارزیابی کردن
dissect
[analyse]
U
ارزیابی کردن
personality assessment
U
ارزیابی شخصیت
survey
U
ارزیابی کردن
revaluation
U
ارزیابی مجدد
scrutinize
U
ارزیابی کردن
appraising
U
ارزیابی کردن
rate
U
ارزیابی کردن
rates
U
ارزیابی کردن
evaluate
U
ارزیابی کردن
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
evaluation
U
ارزیابی اخبار رسیده
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
scout
U
ارزیابی حریف اینده
evaluations
U
ارزیابی اخبار رسیده
assess
U
جریمه کردن ارزیابی
assessed
U
جریمه کردن ارزیابی
rate
U
سرعت ارزیابی کردن
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
appreciable
U
قابل ارزیابی محسوس
appreciably
U
قابل ارزیابی محسوس
terrain evaluation
U
ارزیابی وضع زمین
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
assessing
U
جریمه کردن ارزیابی
assesses
U
جریمه کردن ارزیابی
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
inappreciable
U
غیر قابل ارزیابی
aims
U
ارزیابی کردن شمردن
aimed
U
ارزیابی کردن شمردن
aim
U
ارزیابی کردن شمردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
loss assessment
U
ارزیابی میزان خسارت
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
estimated
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
program evaluation review technique (per
U
روش ارزیابی و بررسی برنامه
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
estimating
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
control and assessment team
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
social audit
U
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
estimates
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
atomistic evalution
U
ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
downy's will temperament test
U
ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
army training and evaluation program
U
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
terrain appreciation
U
ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
triage
U
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
trajectory scorer
U
وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
overrate
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
re axtent
U
تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
post implementation review
U
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
system follow up
U
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
retailer
U
تک فروش
marketing
U
فروش
offtake
U
فروش
sales
U
فروش
iceman
U
یخ فروش
vendition
U
فروش
turnover
U
فروش
sells
U
فروش
taverner
U
می فروش
sell
U
فروش
selling
U
فروش
turnover
U
کل فروش
sale
U
فروش
cash sale
U
فروش نقدی
pride ful
U
جاه فروش
chandler
U
شمع فروش
sale quota
U
سهمیه فروش
sales accounting
U
حسابداری فروش
cattleman
U
گاو فروش
sale tax
U
مالیات بر فروش
wood pavement
U
چوب فروش
buying and selling
U
خرید و فروش
pieman
U
کلوچه فروش
nundination
U
خرید و فروش
cash on delivery
U
فروش نقدی
whole saler
U
عمده فروش
wholeseller
U
عمده فروش
sales agent
U
نماینده فروش
contract of sales
U
قرارداد فروش
retail dealer
U
جزئی فروش
cheese monger
U
پنیر فروش
tripeman
U
سیرابی فروش
cheesemonger
U
پنیر فروش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com