Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
caloric value
U
ارزش گرمایی
calorific value
U
ارزش گرمایی
heat of combustion
U
ارزش گرمایی
heat value
U
ارزش گرمایی
heating value
U
ارزش گرمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
net calorific value
U
ارزش گرمایی خالص
Other Matches
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
heating
U
گرمایی
thermal
U
گرمایی
hypothermia
U
کم گرمایی
thermic
U
گرمایی
calorific
U
گرمایی
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
thermal capacity
U
فرفیت گرمایی
thermal scanning
U
غربال گرمایی
thermal conductivity
U
رسانندگی گرمایی
thermalgesia
U
دردزایی گرمایی
thermal waves
U
امواج گرمایی
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
sensible heat
U
محتوای گرمایی
thermal reservoir
U
منبع گرمایی
thermal pollution
U
الودگی گرمایی
thermal ionization
U
یونش گرمایی
thermal excitation
U
برانگیختگی گرمایی
overload device
U
فیوز گرمایی
thermal equilibrium
U
تعادل گرمایی
thermal energy
U
انرژی گرمایی
thermal effect
U
اثر گرمایی
thermal decomposition
U
تجزیه گرمایی
thermal dissociation
U
تفکیک گرمایی
thermistor
U
مقاومت گرمایی
heat energy
U
انرژی گرمایی
total heat
U
محتوای گرمایی
heat content
U
محتوای گرمایی
heat conductivity
U
رسانندگی گرمایی
enthalpy
U
محتوای گرمایی
heat capacity
U
فرفیت گرمایی
heat balance
U
توازن گرمایی
thermo galvanometer
U
گالوانومتر گرمایی
general heat capacity
U
فرفیت گرمایی کل
heat exchanger
U
تبادلگر گرمایی
thermal pollution
U
آلودگی گرمایی
heat flux
U
شار گرمایی
thermal agitation
U
اغتشاش گرمایی
thermal flux
U
شار گرمایی
thermocouple
U
زوج گرمایی
thermochemistry
U
شیمی گرمایی
heat resistance polymer
U
بسپار گرمایی
heat pump
U
تلمبه گرمایی
heat loss
U
اتلاف گرمایی
hot strength
U
استحکام گرمایی
thermal conductivity
U
رسانائی گرمایی یا حرارتی
thermocouple meter
U
سنجه با زوج گرمایی
thermoammeter
U
سنجه با زوج گرمایی
heat deflection temperature
U
دمای انحراف گرمایی
lattice heat capacity
U
فرفیت گرمایی شبکه
lattice heat conductivity
U
رسانندگی گرمایی شبکه
d.t.a
U
تجزیه گرمایی تفاضلی
british thermal unit
U
واحد گرمایی بریتانیا
differential thermal analysis
U
تجزیه گرمایی تفاضلی
ratio of specific heats
U
نسبت گرمایی ویژه
specific heat capacity
U
فرفیت گرمایی ویژه
thermally isolated system
U
سیستم منزوی از نظر گرمایی
radiant heat
U
گرمایی که پرتووارازجسمی بیرون اید
lattice thermal resistivity
U
مقاومت ویژه گرمایی شبکه
acid heat test
U
ازمون گرمایی با سولفوریک اسید
thermocouple
U
وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
good for nothing
U
بی ارزش
valuing
U
ارزش
fustian
U
بی ارزش
worthless
U
بی ارزش
regardant
U
با ارزش
picayune
U
بی ارزش
picayubnish
U
بی ارزش
big ticket
U
با ارزش
no par
U
بی ارزش
brummagem
U
بی ارزش
naught
U
بی ارزش
market value
U
ارزش
low level
U
کم ارزش
low grade
U
کم ارزش
junky
U
بی ارزش
shotten
U
بی ارزش
worm eaten
U
بی ارزش
treasure
U
با ارزش
valueless
U
بی ارزش
prices
U
ارزش
trivalency
U
سه ارزش
trivalence
U
سه ارزش
worth
U
ارزش
worth
U
با ارزش
brummagem
U
کم ارزش
worthiness
U
ارزش
raffish
U
بی ارزش
rubbish
U
بی ارزش
punks
U
بی ارزش
punk
U
بی ارزش
rewarding
U
پر ارزش
small change
U
کم ارزش
price
U
ارزش
value
U
ارزش
values
U
ارزش
cost
U
ارزش
unvalued
U
بی ارزش
avail
U
ارزش
intrinsic value
U
ارزش ذاتی
wear thin
<idiom>
U
بی ارزش شدن
it is of little worth
U
کم ارزش است
limiting value
U
ارزش نهایی
loan value
U
ارزش وام
monetary value
U
ارزش پولی
meed
U
پاداش ارزش
market value
U
ارزش بازاری
manufacture cost
U
ارزش ساخت
man friday
U
کمک با ارزش
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
indexation
U
ارزش ترازی
loss of value
U
افت ارزش
logical value
U
ارزش منطقی
loan value
U
ارزش استقراض
waff
U
نظر بی ارزش
final value
U
ارزش نهایی
gross value
U
ارزش ناخالص
influence value
U
ارزش تاثیر
increase in value
U
افزایش ارزش
paradox of value
U
تناقض ارزش
present value
U
ارزش فعلی
heritage asset
U
میراث با ارزش
kitsch
U
هنر بی ارزش
value of money
U
ارزش پول
survival value
U
ارزش بقا
subjective value
U
ارزش ذهنی
quantitative value
U
ارزش مقداری
quantitative value
U
ارزش کمی
production cost
U
ارزش ساخت
value theory
U
نظریه ارزش
prime cost
U
ارزش اولیه
use by value
U
استفاده با ارزش
present worth
U
ارزش فعلی
present worth
U
ارزش حال
present value
U
ارزش فعلی
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
real value
U
ارزش واقعی
truth value
U
ارزش درستی
theory of value
U
نظریه ارزش
surrender value
U
ارزش بازخرید
surplus value
U
ارزش اضافی
store of value
U
منبع ارزش
threshold value
U
ارزش استانهای
tinker's dam
U
چیزبی ارزش
tinker's damn
U
چیزبی ارزش
scale value
U
ارزش مقیاسی
salvage value
U
ارزش بازیافتنی
scrap value
U
ارزش اسقاطی
salavage value
U
ارزش اسقاطی
rental value
U
ارزش اجارهای
present value
U
ارزش حال
place value
U
ارزش مکانی
value analysis
U
تحلیل ارزش
net worth
U
ارزش خالص
net value
U
ارزش خالص
net price
U
ارزش خالص
net net worth
U
ارزش خالص
value as security
U
ارزش تضمین
value date
U
تاریخ ارزش
value for money
U
ارزش پول
value in exchange
U
ارزش مبادله
value in use
U
ارزش استفاده
value in use
U
ارزش استعمال
value added
U
ارزش افزوده
nominal value
U
ارزش اسمی
use value
U
ارزش استفاده
use value
U
ارزش استعمال
penny worth
U
ارزش یک پنی
par value
U
ارزش اسمی
valorization
U
تعیین ارزش
valuably
U
بطور با ارزش
objective value
U
ارزش واقعی
objective value
U
ارزش عینی
numerical value
U
ارزش عددی
value of assets
U
ارزش دارائی ها
face value
U
ارزش صوری
critical value
U
ارزش بحرانی
depreciation
U
کم ارزش شمردن
code value
U
ارزش رمز
capitalized value
U
ارزش سرمایهای
cheapest
U
کم ارزش پست
capital value
U
ارزش فعلی
average value
U
ارزش میانگین
capital value
U
ارزش سرمایهای
commercial value
U
ارزش تجارتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com