Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loop initializaion
U
ارزش دهی اغازی در حلقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
initialization
U
ارزش دهی اغازی
initialize
U
ارزش اغازی دادن
uninitialized
U
ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
base ring
U
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
write enable ring
U
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
positioning band
U
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
inceptive
U
اغازی
initialled
U
اغازی
initialling
U
اغازی
protist
U
اغازی
initialed
U
اغازی
elementary
U
اغازی
initials
U
اغازی
initialing
U
اغازی
initial
U
اغازی
start up control
U
کنترل اغازی
initialled
U
اصلی اغازی
initial velocity
U
سرعت اغازی
initialing
U
اصلی اغازی
initialling
U
اصلی اغازی
restart
U
باز اغازی
initial state
U
حالت اغازی
protist
U
تک یاختگان اغازی
initials
U
اصلی اغازی
initial
U
اصلی اغازی
initiatives
U
قریحه اغازی
initiation sequence
U
مرحله اغازی
initialed
U
اصلی اغازی
initiative
U
قریحه اغازی
ferrules
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nests
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
nascence
U
نوفهوری و اغازی تولد
initial base font
U
فونت پایه اغازی
nascency
U
نوفهوری و اغازی تولد
initial program load
U
بارگیری برنامه اغازی
restart point
U
نقطه باز اغازی
protozoan
U
وابسته به تک یاخته اغازی
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
sporozoite
U
اغازی انگلی متحرک هاگدار
inchoative
U
تازه اغاز شده اغازی
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
crisp
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops
U
حلقه درون حلقه دیگر
crispest
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
crisper
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped
U
حلقه درون حلقه دیگر
trichomonad
U
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
ipl
U
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
bight
U
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
wreathy
U
حلقه حلقه شده
purled
U
حلقه حلقه شدن
eye bolt
U
حلقه حلقه اتصال
quoit
U
حلقه پرتاب حلقه
purls
U
حلقه حلقه شدن
purling
U
حلقه حلقه شدن
convolute
U
حلقه حلقه کردن
purl
U
حلقه حلقه شدن
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
regardant
U
با ارزش
treasure
U
با ارزش
brummagem
U
بی ارزش
cost
U
ارزش
big ticket
U
با ارزش
junky
U
بی ارزش
shotten
U
بی ارزش
values
U
ارزش
brummagem
U
کم ارزش
no par
U
بی ارزش
worth
U
با ارزش
worth
U
ارزش
market value
U
ارزش
picayubnish
U
بی ارزش
picayune
U
بی ارزش
value
U
ارزش
low level
U
کم ارزش
low grade
U
کم ارزش
naught
U
بی ارزش
punk
U
بی ارزش
punks
U
بی ارزش
trivalence
U
سه ارزش
good for nothing
U
بی ارزش
price
U
ارزش
fustian
U
بی ارزش
prices
U
ارزش
worthiness
U
ارزش
worthless
U
بی ارزش
worm eaten
U
بی ارزش
valueless
U
بی ارزش
avail
U
ارزش
rewarding
U
پر ارزش
small change
U
کم ارزش
raffish
U
بی ارزش
rubbish
U
بی ارزش
unvalued
U
بی ارزش
trivalency
U
سه ارزش
valuing
U
ارزش
heat value
U
ارزش گرمایی
heat of combustion
U
ارزش گرمایی
expected value
U
ارزش منتظره
esteem
U
رعایت ارزش
heating value
U
ارزش گرمایی
decrease in value
U
کاهش ارزش
final value
U
ارزش نهایی
face value
U
ارزش اسمی
gross value
U
ارزش ناخالص
exchange value
U
ارزش مبادله
face value
U
ارزش صوری
equity capital
U
ارزش ویژه
end value
U
ارزش انتهایی
economic value
U
ارزش اقتصادی
disvalue
U
بی ارزش کردن
differential cost
U
ارزش نهایی
diagnostic value
U
ارزش تشخیصی
exchange value
U
ارزش مبادلهای
declared value
U
ارزش افهارشده
base rates
U
ارزش اولیه
absolute volue
U
ارزش مطلق
added value
U
ارزش افزوده
auxiliary value
U
ارزش کومکی
average value
U
ارزش میانگین
axiology
U
علم ارزش ها
nothing
U
بی ارزش ابدا
axiology
U
ارزش شناسی
haws
U
چیز بی ارزش
hawing
U
چیز بی ارزش
hawed
U
چیز بی ارزش
absolute value
U
ارزش مطلق
forfeiture
U
تنزل ارزش
downgrade
U
کم ارزش کردن
downgraded
U
کم ارزش کردن
downgrades
U
کم ارزش کردن
downgrading
U
کم ارزش کردن
valuation
U
ارزش گذاری
valuations
U
ارزش گذاری
cheapest
U
کم ارزش پست
cheaper
U
کم ارزش پست
cheap
U
کم ارزش پست
haw
U
چیز بی ارزش
belittlement
U
کم ارزش سازی
book value
U
ارزش دفتری
belittling
U
کم ارزش کردن
belittles
U
کم ارزش کردن
belittled
U
کم ارزش کردن
belittle
U
کم ارزش کردن
capital value
U
ارزش فعلی
capitalized value
U
ارزش سرمایهای
code value
U
ارزش رمز
commercial value
U
ارزش تجارتی
cost account
U
ذکر ارزش
cost finding
U
ارزش یابی
coupling valve
U
ارزش اتصال
debunk
U
کم ارزش کردن
debunked
U
کم ارزش کردن
call by value
U
فراخوانی با ارزش
call price
U
ارزش اسمی
caloric value
U
ارزش گرمایی
calorific value
U
ارزش گرمایی
capital value
U
ارزش سرمایه
capital value
U
ارزش سرمایهای
debunks
U
کم ارزش کردن
debunking
U
کم ارزش کردن
critical value
U
ارزش بحرانی
present worth
U
ارزش فعلی
value theory
U
نظریه ارزش
threshold value
U
ارزش استانهای
tinker's dam
U
چیزبی ارزش
tinker's damn
U
چیزبی ارزش
truth value
U
ارزش درستی
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
use by value
U
استفاده با ارزش
use value
U
ارزش استفاده
use value
U
ارزش استعمال
valorization
U
تعیین ارزش
valuably
U
بطور با ارزش
rubbish
U
چیزپست و بی ارزش
value added
U
ارزش افزوده
theory of value
U
نظریه ارزش
survival value
U
ارزش بقا
surrender value
U
ارزش بازخرید
prime cost
U
ارزش اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com