Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
value of marginal product of labor
U
ارزش تولید نهائی کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
marginal value product
U
ارزش تولید نهائی
value of marginal product of capital
U
ارزش تولید نهائی سرمایه
Other Matches
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
marginal output
U
تولید نهائی
marginal producer
U
تولید کننده نهائی
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
marginal capital output ratio
U
نسبت نهائی سرمایه بر تولید
standard product cost
U
ارزش تولید استاندارد
piece production cost
U
ارزش تولید قطعه
producer surplus
U
اضافه ارزش تولید کننده
equation of exchange
U
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
marginal user cost
U
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
marginal disutility of labor
U
عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
diminishing marginal productivity
U
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
terminal
U
نهائی
terminals
U
نهائی
ultimate
U
نهائی
final
U
نهائی
marginal
U
نهائی
finals
U
نهائی
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
marginal desirability
U
رضامندی نهائی
marginal outlays
U
مخارج نهائی
marginal productivity
U
بازدهی نهائی
marginal case
U
وضعیت نهائی
marginal disutility
U
بیفایدگی نهائی
marginal desirability
U
مطلوبیت نهائی
marginal buyer
U
خریدار نهائی
marginal cost
U
هزینه نهائی
marginal product
U
محصول نهائی
marginal benefit
U
فایده نهائی
marginal analysis
U
تحلیل نهائی
marginal conditions
U
شرایط نهائی
terminally
U
بطور نهائی
marginal revenue
U
درامد نهائی
incremental revenue
U
درامد نهائی
marginal utility
U
مطلوبیت نهائی
marginal utility
U
فایده نهائی
incremental cost
U
هزینه نهائی
final payment
U
پراخت نهائی
final price
U
قیمت نهائی
ultimate strength
U
مقاومت نهائی
final test
U
ازمایش نهائی
marginal income
U
درامد نهائی
final goods
U
کالای نهائی
terminal price
U
قیمت نهائی
bolster layer
U
بالش نهائی
finished product
U
محصول نهائی
marginal unemployment
U
بیکاری نهائی
final demand
U
تقاضای نهائی
sudden failure
U
گسیختگی نهائی
marginal seller
U
فروشنده نهائی
increasing marginal return
U
بازده نهائی فزاینده
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
face fromwork
U
قالب بندی نهائی
marginal costing
U
هزینه یابی نهائی
decree absolute
حکم نهائی دادگاه
marginal cost curve
U
منحنی هزینه نهائی
marginal cost function
U
تابع هزینه نهائی
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
marginal propensity to expend
U
میل نهائی به مخارج
marginal supply price
U
قیمت عرضه نهائی
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
marginal utility function
U
تابع مطلوبیت نهائی
marginal propensity to import
U
میل نهائی به واردات
marginal utility curve
U
منحنی مطلوبیت نهائی
marginal tax rate
U
میل نهائی به مالیات
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به مخارج
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به خرج
marginal rate of substitution
U
نرخ نهائی جانشینی
marginal rate of transformation
U
نرخ نهائی تبدیل
marginal tax rate
U
نرخ نهائی مالیات
marginal return of capital
U
بازده نهائی سرمایه
marginal revenue curve
U
منحنی درامد نهائی
marginal revenue function
U
تابع درامد نهائی
marginal propensity to save
U
میل نهائی به پس انداز
marginal propensity to consume
U
میل نهائی به مصرف
marginal propensity to absorb
U
تمایل نهائی به جذب
decreasing marginal cost
U
هزینه نهائی نزولی
marginal physical product
U
محصول فیزیکی نهائی
marginal net product
U
محصول نهائی خالص
marginal product curve
U
منحنی محصول نهائی
marginal lender
U
وام دهنده نهائی
marginal product function
U
تابع محصول نهائی
marginal productivity
U
بهره وری نهائی
marginal factor cost
U
هزینه نهائی عامل
marginal utility of money
U
مطلوبیت نهائی پول
marginal efficiency of capital
U
کارائی نهائی سرمایه
marginal disutility
U
عدم مطلوبیت نهائی
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
marginal propensity to pay taxes
U
میل نهائی به پرداخت مالیات
decreasing marginal productivity
U
بهره وری نهائی نزولی
diminishing marginal utility
U
نزولی بودن مطلوبیت نهائی
purchase element
U
عامل منتجه بار نهائی
marginal efficiency of investment
U
کارائی نهائی سرمایه گذاری
decreasing marginal efficiency of capita
U
کارائی نهائی نزولی سرمایه
tack coat
U
پوشش نهائی جاده با قیر
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
marginal physical product of labor
U
محصول فیزیکی نهائی کار
marginal physical product of capital
U
محصول فیزیکی نهائی سرمایه
marginal propensity to invest
U
میل نهائی به سرمایه گذاری
marginal return of investment
U
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
diminishing marginal product
U
نزولی بودن محصول نهائی
final goods
U
کالا برای مصرف نهائی
marginal rate of time preference
U
نرخ نهائی ترجیح زمانی
diminishing marginal rate of
U
نزولی بودن نرخ نهائی تبدیل
law of diminishing marginal utility
U
قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
marginal efficiency of investment schedu
U
نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
marginal productivity theory of
U
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
gurantee period
U
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
raffish
U
بی ارزش
fustian
U
بی ارزش
good for nothing
U
بی ارزش
worthiness
U
ارزش
trivalency
U
سه ارزش
big ticket
U
با ارزش
avail
U
ارزش
brummagem
U
بی ارزش
punk
U
بی ارزش
rubbish
U
بی ارزش
picayubnish
U
بی ارزش
brummagem
U
کم ارزش
unvalued
U
بی ارزش
picayune
U
بی ارزش
worthless
U
بی ارزش
regardant
U
با ارزش
junky
U
بی ارزش
values
U
ارزش
price
U
ارزش
prices
U
ارزش
valueless
U
بی ارزش
treasure
U
با ارزش
trivalence
U
سه ارزش
worth
U
ارزش
low level
U
کم ارزش
low grade
U
کم ارزش
worth
U
با ارزش
market value
U
ارزش
shotten
U
بی ارزش
value
U
ارزش
rewarding
U
پر ارزش
valuing
U
ارزش
naught
U
بی ارزش
punks
U
بی ارزش
small change
U
کم ارزش
cost
U
ارزش
no par
U
بی ارزش
worm eaten
U
بی ارزش
calorific value
U
ارزش گرمایی
prime cost
U
ارزش اولیه
salvage value
U
ارزش بازیافتنی
caloric value
U
ارزش گرمایی
call price
U
ارزش اسمی
code value
U
ارزش رمز
present worth
U
ارزش فعلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com