English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
call price U ارزش اسمی
face value U ارزش اسمی
nominal value U ارزش اسمی
par value U ارزش اسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
below par U کمتر از ارزش اسمی
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
Other Matches
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
nominal U اسمی
substantival U اسمی
trinomial U سه اسمی
nounal U اسمی
onomastic U اسمی
denominative U اسمی
rated U اسمی
rated candlepower U شمع اسمی
nominal scale U مقیاس اسمی
nominal rating U کار اسمی
nominal price U بهای اسمی
ostensible U شریک اسمی
nominal price U قیمت اسمی
nominal pitch U گام اسمی
nominal diameter U قطر اسمی
nominal load U بار اسمی
nominal size U اندازه اسمی
rated current U جریان اسمی
rated voltage U ولتاژ اسمی
smee battery U پیل اسمی
nominal voltage U ولتاژ اسمی
nominal value U مقدار اسمی
rated quantity U مقدار اسمی
nominal wage U مزد اسمی
nominal value U قیمت اسمی
nominal value U بهای اسمی
rated duty U کار اسمی
at par U به قیمت اسمی
at par U بقیمت اسمی
nominal income U درامد اسمی
nominal data U داده اسمی
nominal capital U سرمایه اسمی
rating U رژیم اسمی
ratings U رژیم اسمی
nominal cost U هزینه اسمی
face value U بهای اسمی
nominal partner U شریک اسمی
nominal value U قیمت اسمی سهمی
continuous rating U کار پیوسته اسمی
n.h.p. U توان اسمی دستگاه
above par U بالاتر از بهای اسمی
it answers to its name U اسمی است بامسمی
intermittent rating U کار اسمی متناوب
full load U بار خارجی اسمی
voltage rating of a condenser U ولتاژ اسمی خازن
nominal load U بار خارجی اسمی
gerunds U اسمی که از اضافه کردن
at par U قیمت اسمی سند
nominal interest rate U نرخ بهره اسمی
gerund U اسمی که از اضافه کردن
below par U کمتر از بهای اسمی
nominal horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
nominal gross national product U محصول ناخالص ملی اسمی
indicated horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
asthmatics U دچار تنگی نفس اسمی
asthmatic U دچار تنگی نفس اسمی
at par U بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
nominative indepdent U اسمی که درحالت نداواقع شود
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
pentaptote U اسمی که دارای پنج حالت باشد
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
depreciation of currency U کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
nominative appositive U اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
cation U یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
valuing U ارزش
low grade U کم ارزش
picayune U بی ارزش
picayubnish U بی ارزش
brummagem U بی ارزش
naught U بی ارزش
low level U کم ارزش
worthless U بی ارزش
no par U بی ارزش
avail U ارزش
junky U بی ارزش
market value U ارزش
good for nothing U بی ارزش
fustian U بی ارزش
big ticket U با ارزش
brummagem U کم ارزش
punk U بی ارزش
trivalence U سه ارزش
valueless U بی ارزش
prices U ارزش
shotten U بی ارزش
price U ارزش
cost U ارزش
rewarding U پر ارزش
regardant U با ارزش
trivalency U سه ارزش
unvalued U بی ارزش
punks U بی ارزش
rubbish U بی ارزش
worthiness U ارزش
worm eaten U بی ارزش
raffish U بی ارزش
treasure U با ارزش
small change U کم ارزش
value U ارزش
worth U با ارزش
values U ارزش
worth U ارزش
tinker's damn U چیزبی ارزش
man friday U کمک با ارزش
manufacture cost U ارزش ساخت
maintenance cost U ارزش نگهداری
it is of little worth U کم ارزش است
present value U ارزش فعلی
net value U ارزش خالص
net price U ارزش خالص
net net worth U ارزش خالص
monetary value U ارزش پولی
meed U پاداش ارزش
market value U ارزش بازاری
wear thin <idiom> U بی ارزش شدن
heritage asset U میراث با ارزش
loss of value U افت ارزش
increase in value U افزایش ارزش
heat value U ارزش گرمایی
heat of combustion U ارزش گرمایی
gross value U ارزش ناخالص
influence value U ارزش تاثیر
logical value U ارزش منطقی
final value U ارزش نهایی
heating value U ارزش گرمایی
loan value U ارزش استقراض
loan value U ارزش وام
limiting value U ارزش نهایی
kitsch U هنر بی ارزش
intrinsic value U ارزش ذاتی
face value U ارزش صوری
net worth U ارزش خالص
present worth U ارزش فعلی
objective value U ارزش واقعی
objective value U ارزش عینی
numerical value U ارزش عددی
rental value U ارزش اجارهای
salavage value U ارزش اسقاطی
scrap value U ارزش اسقاطی
salvage value U ارزش بازیافتنی
scale value U ارزش مقیاسی
store of value U منبع ارزش
subjective value U ارزش ذهنی
real value U ارزش واقعی
quantitative value U ارزش مقداری
present worth U ارزش حال
present value U ارزش فعلی
present value U ارزش حال
place value U ارزش مکانی
prime cost U ارزش اولیه
production cost U ارزش ساخت
penny worth U ارزش یک پنی
paradox of value U تناقض ارزش
quantitative value U ارزش کمی
surplus value U ارزش اضافی
surrender value U ارزش بازخرید
survival value U ارزش بقا
value analysis U تحلیل ارزش
value as security U ارزش تضمین
value date U تاریخ ارزش
value for money U ارزش پول
value in exchange U ارزش مبادله
value in use U ارزش استفاده
value in use U ارزش استعمال
value of assets U ارزش دارائی ها
value of money U ارزش پول
waff U نظر بی ارزش
value added U ارزش افزوده
theory of value U نظریه ارزش
value theory U نظریه ارزش
threshold value U ارزش استانهای
tinker's dam U چیزبی ارزش
truth value U ارزش درستی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com