English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
campoo U اردوی سربازان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bivouacking U اردوی موقتی
bivouacked U اردوی موقتی
bivouac U اردوی موقتی
computer camp U اردوی کامپیوتر
bivouacs U اردوی موقتی
training camp U اردوی امادگی
work camp U اردوی کار
poor farm U مزرعه اردوی کار
flying camp U اردوی سبک وسیار
work farm U اردوی کار اجباری زندانیان
sniped U ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
snipe U ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
snipes U ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
sniping U ازکمینگاه تیر به اردوی دشمن زدن
men U سربازان
the rank and file U سربازان
contravallation U استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
service club U باشگاه سربازان
troop housing U کوی سربازان
draftees U سربازان وفیفه
paratroops U سربازان چترباز
trooped U عده سربازان استواران
tunic U کت کوتاه سربازان انگلیس
tunics U کت کوتاه سربازان انگلیس
to send soldiers into the streets U سربازان را به خیابانها فرستادن
to drill soldiers U سربازان رامشق دادن
trooping U عده سربازان استواران
troop U عده سربازان استواران
conscript army U ارتش سربازان وفیفه
troops U افراد قسمتها سربازان
soldier's deposits U حسابهای پس انداز سربازان
squad room U اطاق خواب سربازان
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
soldier's manual U ائین نامه راهنمای سربازان
ambushes U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush U مخفی گاه سربازان برای حمله
cannon fodder [soldiers pointlessly and unscrupulously sacrificed] U خوراک توپ [سربازان بیهوده و بی وجدانه قربانی شده]
swagger cane U عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
nuncupative will U در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
war crimes U اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
workhouses U محل کار اردوی کار
workhouse U محل کار اردوی کار
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
buddy system U سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
Mamluk Carpets U فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com