English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
relative cell reference U ارجاع سل رابطهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rdbms U داده رابطهای
relational expression U عبارت رابطهای
relational model U مدل رابطهای
relational operator U عملگر رابطهای
relational structure U ساختار رابطهای
relational U وابستگی رابطهای
relative addressing U ادرس دهی رابطهای
relational database U پایگاه داده رابطهای
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
rdbms U سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
ac fittings U رابطهای لولهای پخدار بازاویه 53 درجه
relational data menagement system U سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
dbase iii U بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای
references U ارجاع
referral U ارجاع
referrals U ارجاع
cell reference U ارجاع سل
reference U ارجاع
external reference U ارجاع خارجی
self reference U خود ارجاع
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
global reference U ارجاع سراسری
backward reference U ارجاع به عقب
call by reference U فراخوانی با ارجاع
forward reference U ارجاع به جلو
circular reference U ارجاع چرخشی
external reperence U ارجاع خارجی
duty assignment U ارجاع شغل
dereference U پس ارجاع کردن
cross-references U ارجاع متقابل
relegate U ارجاع کردن
relegates U ارجاع کردن
relegated U ارجاع کردن
cross reference U ارجاع متقابل
cross-reference U ارجاع متقابل
relegating U ارجاع کردن
recommittal U ارجاع بکمیسیون پارلمانی
arbitrate U به داوری ارجاع کردن
cross reference table U جدول ارجاع متقابل
arbitrated U به داوری ارجاع کردن
arbitrates U به داوری ارجاع کردن
recommitment U ارجاع بکمیسیون پارلمانی
references U ارجاع امر به داوری
reference U ارجاع امر به داوری
arbitrating U به داوری ارجاع کردن
immanentism U نظریه فسلفی که معتقد است رابطه میان خدا و فکر و روح و دنیا رابطهای ذاتی است
recommit U دوباره به کیمسیون ارجاع کردن
submission U موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
typecast U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
cross reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
typecasts U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
cross-reference U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
typecasting U ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
cross-references U مراجعه ازفهرستی به فهرست دیگر ارجاع متقابل
linkage U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
procedendo U حکم ارجاع مجدد دعوی از محکم عالی به دادگاه تالی
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
linkages U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
explicit address U آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
assign U ارجاع کردن تعیین کردن
assigns U ارجاع کردن تعیین کردن
assigning U ارجاع کردن تعیین کردن
assigned U ارجاع کردن تعیین کردن
referred U ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
refers U ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
refer U ارجاع کردن تسلیم کردن عطف کردن
assignment [of something] [to something] U ارجاع [به چیزی] [از چیزی]
assignation [of something] [to something] U ارجاع [به چیزی] [از چیزی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com