Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
absolute altitude
U
ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
descentheight
U
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
absolute altimeter
U
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
ceilings
U
ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ceiling
U
ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
decision height
U
حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
cabin altitude
U
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
airspace
U
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
cirro cumulus
U
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus
U
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro status
U
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
stratus
U
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
drop height
U
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
flare dud
U
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
pressure altitude
U
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude
U
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height
U
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
altitude separation
U
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
safe altitude
U
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
ocant altitude
U
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude
U
ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
low airburst
U
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
bombing height
U
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
exmeridian altitude
U
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
height datum
U
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
x height
U
ارتفاع x
low-rise
U
کم ارتفاع
line height
U
ارتفاع خط
low
U
کم ارتفاع کم
low level
U
در ارتفاع کم
attack altitude
U
ارتفاع تک
apparent celestiallatitude
U
ارتفاع
apothem
U
ارتفاع
elevation
U
ارتفاع
depth
U
ارتفاع
heights
U
ارتفاع
depths
U
ارتفاع
height
U
ارتفاع
contour lines
U
خط هم ارتفاع
elevations
U
ارتفاع
altitudes
U
ارتفاع
sawed off
U
کم ارتفاع
altitude
U
ارتفاع
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
drop altitude
U
ارتفاع بارریزی
critical height
U
ارتفاع بحرانی
cruising altitude
U
ارتفاع پرواز
depth of abutting gap faces
U
ارتفاع شکاف
high jump
U
پرش ارتفاع
cam throw
U
ارتفاع منحنی
critical altitude
U
ارتفاع بحرانی
jump altitude
U
ارتفاع پرش
cam throw
U
ارتفاع بادامک
depth of tooth
U
ارتفاع دندانه
total suction head
U
ارتفاع کل مکشی
height adjustment
میزان ارتفاع
head
U
ارتفاع فشاری
computed altitude
U
ارتفاع محسوب
hauteur
U
ارتفاع غرور
discharge head
U
ارتفاع تخلیه
drop altitude
U
ارتفاع پرش
ceilings
U
ارتفاع ابر
levelling
U
ارتفاع یابی
safe altitude
U
ارتفاع امن
levels
U
سطح ارتفاع
levelled
U
سطح ارتفاع
leveled
U
سطح ارتفاع
level
U
سطح ارتفاع
optimum height
U
ارتفاع مطلوب
optimum height
U
حداکثر ارتفاع
observed altitude
U
ارتفاع حقیقی
ceiling
U
ارتفاع ابر
pressure head
U
ارتفاع فشار
percolation head
U
ارتفاع نفوذ
quadrat
U
ارتفاع سنج
altimeter
U
ارتفاع سنج
altimeter
U
ارتفاع یاب
altimeters
U
ارتفاع سنج
riser
U
ارتفاع پله
net head
U
ارتفاع موثر
altitude sickness
U
ناخوشی ارتفاع
headroom
U
ارتفاع ساختمان
astro altitude
U
ارتفاع نجومی
bankful
U
ارتفاع لبریزی
barometric
U
ارتفاع سنجی
flypasts
U
پرواز در ارتفاع کم
flypast
U
پرواز در ارتفاع کم
flybys
U
پرواز در ارتفاع کم
flyby
U
پرواز در ارتفاع کم
vertical interval
U
اختلاف ارتفاع
bombing height
U
ارتفاع بمباران
low cloud
U
ابرهای کم ارتفاع
low altitude
U
ارتفاع پایین
humble
U
بدون ارتفاع
humblest
U
بدون ارتفاع
studding
U
ارتفاع اتاق
suction lift
U
ارتفاع مکش
superelevation
U
ارتفاع زیاد
altitudes
U
ارتفاع هواپیما
altitude
U
ارتفاع هواپیما
barometers
U
ارتفاع سنج
barometer
U
ارتفاع سنج
absolute altitude
U
ارتفاع مطلق
take a sight
U
ارتفاع گرفتن
hypsometer
U
ارتفاع پیما
high altitude
U
ارتفاع زیاد
height of burst
U
ارتفاع ترکش
altimeters
U
ارتفاع یاب
flange depth
U
ارتفاع لبه
head pressure
U
ارتفاع فشاری
elevator gear
U
گردونه در ارتفاع
height of rise
U
ارتفاع ابگیر
hypsometer
U
ارتفاع سنج
height of site
U
ارتفاع پایگاه
effective depth
U
ارتفاع مفید
height clearance
U
ارتفاع مجاز
height of site
U
ارتفاع ایستگاه
height of rise
U
ارتفاع برجستگی
height of fill
U
ارتفاع خاکریز
height of eye
U
ارتفاع راصد
height of centers
U
ارتفاع مرکز
rises
U
ارتفاع پله
rise
U
ارتفاع پله
hight of burst
U
ارتفاع ترکش
effective length of strut
U
ارتفاع کمانش
height overall
U
ارتفاع ساختمان
high altitude
U
از ارتفاع زیاد
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
datum plane
U
سطح مبنای ارتفاع
condenser height adjustment
تنظیم انقباض ارتفاع
stato scope
U
ارتفاع سنج هواپیما
hoverting
U
حفظ ارتفاع پرواز
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
position angle
U
زاویه ارتفاع جسم
altitude intercept
U
رهگیری در ارتفاع بالا
drawdown
U
ارتفاع افت اب در چاه
ceilometer
U
ارتفاع سنج ابر
altitude datum
U
ارتفاع از سطح دریا
free board
U
ارتفاع سطح اب تا تاج سد
alpine
U
واقع در ارتفاع زیاد
angle of elevation
U
زاویه ارتفاع لوله
height adjustment foot
پایه تنظیم ارتفاع
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج فشاری
mean high water neaps
U
متوسط ارتفاع اب دریا
cap height
U
ارتفاع حروف بزرگ
closed height
U
حداکثر ارتفاع لیفتراک
computed altitude
U
ارتفاع حساب شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com