English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
head U ارتفاع ریزش سر رولور سر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fallout prediction U محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
handguns U رولور
turret U رولور
turrets U رولور
handgun U رولور
six gun U رولور
flat turret head U سر رولور تخت
dial feed press U پرس رولور
drum turret U سر رولور استوانهای
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
five face turret head U سر رولور پنج لبه
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
flat turret lathe U ماشین تراش رولور تخت
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
spraying U ریزش
sprayed U ریزش
sprays U ریزش
infusion U ریزش
infusions U ریزش
drencher U اب ریزش
outflows U ریزش
spray U ریزش
log chute U ریزش
outflow U ریزش
effusion U ریزش
pours U ریزش
coryza U ریزش
catarrh U ریزش
psilosis U ریزش مو
inpouring U ریزش
perfusion U ریزش
overflown U ریزش
effusions U ریزش
poured U ریزش
pouring U ریزش
gush U ریزش
gushed U ریزش
gushes U ریزش
sprinkle U ریزش نم نم
sprinkled U ریزش نم نم
sprinkles U ریزش نم نم
pour U ریزش
fox evil U ریزش مو
on the fly U ریزش
overflowed U ریزش
affution U ریزش
affusion U ریزش
affluxion U ریزش
afflux U ریزش
fallout U ریزش
spill U ریزش
spilled U ریزش
spilling U ریزش
spills U ریزش
disembogue U ریزش
chutes U ریزش
depilation U ریزش مو
chute U ریزش
swoop [on] U ریزش [سر]
diffusion U ریزش
calvities U ریزش مو
chuct U ریزش
come down U ریزش
flux U ریزش
defluxion U ریزش
disemboguement U ریزش
disengorgement U ریزش
influxes U ریزش
overflows U ریزش
rheumatism U ریزش
precipitation U ریزش
insets U : ریزش
overflow U ریزش
landslides U ریزش
abscission U ریزش
inset U : ریزش
landslide U ریزش
influx U ریزش
lachrymation U ریزش اشک
drip loop U حلقه ریزش اب
intinction U ریزش القاء
pourability U قابلیت ریزش
insti U ریزش تدریجی
instillation U ریزش تدریجی
castability U قابلیت ریزش
rock rubble U ریزش سنگ
fall of rock U ریزش سنگ
fail out U ریزش کردن
drop inlet U دریچه ریزش
drop manhole U دهانه ریزش
annual preciptation U ریزش سالانه
mucorrhea U ریزش مخاط
fallout pattern U شکل ریزش
inflow U ریزش درونی
landfall U ریزش زمین
dewfall U ریزش شبنم
outflows U ریزش جریان
flow side U ریزش در شیب
landfalls U ریزش زمین
flush pipe U لوله ریزش
epiphora U اشک ریزش
gleet U ریزش مخاط
deplumation U ریزش مژگان
overflowing U فراوان ریزش
downcome U انحطاط ریزش
disemboguement U ریزش گاه
splashing U صدای ریزش
splashes U صدای ریزش
splash U صدای ریزش
outflow U ریزش جریان
landslides U ریزش خاک
splotch U ریزش یا پاشیدن
outpourings U بیرون ریزش
landslide U ریزش خاک
slide U سراشیبی ریزش
hair loss U ریزش مو [پزشکی]
alopecia U ریزش مو [پزشکی]
baldness U ریزش مو [پزشکی]
lopecia U ریزش مو [پزشکی]
chute U ریزش با سقوط
chutes U ریزش با سقوط
income U ریزش فهور
outpouring U بیرون ریزش
fallout U ریزش اتمی
slumps U افت ریزش
slumping U افت ریزش
slumped U افت ریزش
slump U افت ریزش
loss of hair U ریزش مو [پزشکی]
downfall U انحطاط ریزش
slides U سراشیبی ریزش
pouring gate U دریچه ریزش
pouring cup U قاشق ریزش
pour point U نقطه ریزش
fall U شیبشکن ریزش
over flow U طغیان ریزش
outpour U بیرون ریزش
pouring platform U سطح ریزش
pouring nozzle U شیپوره ریزش
rate of pouring U سرعت ریزش
pouring spout U ناودان ریزش
snowfalls U برف ریزش
snowfall U برف ریزش
ptyalism U ریزش خیو
landslips U ریزش خاک کوه
residual U مربوط به ریزش اتمی
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
dewfall U هنگام ریزش شبنم
landslip U ریزش خاک کوه
electron disintegration U فرو ریزش الکترونی
rheumy U دارای ریزش یازکام
infalling U ریزش بسوی درون
stave U شکستن ریزش کردن
rheum U ریزش اب چشم یادهان
pours U تراوش بوسیله ریزش
haemothorax U ریزش خون درسینه
pouring U تراوش بوسیله ریزش
gravitational collapse U فرو ریزش گرانشی
poured U تراوش بوسیله ریزش
flux U اسهال خون ریزش
pour U تراوش بوسیله ریزش
land slip U ریزش سنگ از کوه
shedding of battery plate U ریزش صفحه باتری
snow inlet U دریچه ریزش برف
rainfall U ریزش باران بارنغگی
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
instilment U ریزش و تلقین تدریجی
pours U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
haemorrhaging U خون ریزش نزف الدم
hemorrhaged U خون ریزش نزف الدم
hemorrhages U خون ریزش نزف الدم
hemorrhaging U خون ریزش نزف الدم
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
pour U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
poured U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
pouring U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
indraft U ریزش چیزی بسوی درون
indravgnt U ریزش چیزی سوی درون
haemorrhages U خون ریزش نزف الدم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com