English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
intercom U ارتباط داخلی
intercoms U ارتباط داخلی
intercommunication U ارتباط داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
intercom U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercoms U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
Other Matches
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
communicating U ارتباط
rapport U ارتباط
liaisons U ارتباط
liaison U ارتباط
concernment U ارتباط
hookup U ارتباط
correlation U ارتباط
correspondency U ارتباط
ligature U خط ارتباط
correspondences U ارتباط
correspondence U ارتباط
communication U ارتباط
relation U ارتباط
coherence U ارتباط
coherency U ارتباط
link U ارتباط
connection U ارتباط
connexions U ارتباط
relationship U ارتباط
relationships U ارتباط
enchainment U ارتباط
intercommunication U ارتباط
telecommunications U ارتباط از دور
log off U قطع ارتباط
telephone communication U ارتباط تلفنی
log on U برقراری ارتباط
logging in U برقراری ارتباط
telecommunication U ارتباط دوربرد
telecommunications U ارتباط تلگرافی
visual communication U ارتباط بصری
log in U برقراری ارتباط
bond U ارتباط چسب
relevance U ربط ارتباط
inverse relationship U ارتباط معکوس
trunk line cable U کابل ارتباط
wire communication U ارتباط با سیم
inaccessibility U ارتباط ناپذیری
data communication U ارتباط دادهای
data communication U ارتباط داده ها
inaccessible U ارتباط ناپذیر
association U پیوند ارتباط
associations U پیوند ارتباط
direct relationship U ارتباط مستقیم
juxtaposition U ارتباط اجباری
disjointedness U عدم ارتباط
extraneity U عدم ارتباط
tie in U ارتباط دادن
tie in U وسیله ارتباط
communicate U ارتباط گرفتن
tie-in U وسیله ارتباط
one sided communication U ارتباط یکسویه
tie-ins U ارتباط دادن
tie-ins U وسیله ارتباط
disconnection U قطع ارتباط
extraneousness U عدم ارتباط
relational U ارتباط شرح
mitwelt U ارتباط با همنوع
mass communication U ارتباط جمعی
selective signalling U ارتباط مخصوص
synchronous communication U ارتباط همزمان
disaffiliation U عدم ارتباط
signal communications U ارتباط و مخابرات
log out U قطع ارتباط
relevancy U ربط ارتباط
communication U ارتباط و مخابرات
logging off U قطع ارتباط
login U قطع ارتباط
communicates U ارتباط گرفتن
disconnectedly U بدون ارتباط
communicated U ارتباط گرفتن
logout U قطع ارتباط
put through U ارتباط پیداکردن
connect U ارتباط رخها
connexion U ارتباط اتصال
communicability U قابلیت ارتباط
conversational interaction U ارتباط محاورهای
correlation U ارتباط داشتن
agency of communications U منبع ارتباط
communicability U ارتباط پذیری
communicable U قابل ارتباط
communication theory U نظریه ارتباط
communication network U شبکه ارتباط
wire U ارتباط باسیم
wires U ارتباط باسیم
tie-in U ارتباط دادن
communications U ارتباط و مخابرات
connects U ارتباط رخها
attachment plug U دوشاخه ارتباط
arithmetic relation U ارتباط محاسباتی
subcontrariety U ارتباط قیاسی
intercommunion U ارتباط مشترک
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
background communication U ارتباط پس زمینه
association coefficient U ضریب ارتباط
cryptocommunication U ارتباط رمز
background U فعالیت ارتباط دادهای
linkage U اتصال وسیله ارتباط
tele communication U ارتباط دور برد
disconnect U قط ع ارتباط بین دو وسیله
pecking order <idiom> U راه ارتباط بایکدیگر
disconnects U قط ع ارتباط بین دو وسیله
communication network U شبکه ارتباط و مخابرات
incommunicado U بدون وسایل ارتباط
mass media U وسایل ارتباط جمعی
disconnecting U قط ع ارتباط بین دو وسیله
cryptocommunication U ارتباط ومخابرات رمزی
backgrounds U فعالیت ارتباط دادهای
telepathy U ارتباط افکار با یکدیگر
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
liaises U ارتباط پیدا کردن
interlocked U بهم ارتباط داشتن
disrelation U عدم ارتباط بی ارتباطی
communicate ارتباط برقرار کردن
linkages U اتصال وسیله ارتباط
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
correlation U ارتباط همبسته کردن
interlock U بهم ارتباط داشتن
liaising U ارتباط پیدا کردن
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
liaised U ارتباط پیدا کردن
interlocks U بهم ارتباط داشتن
inconsequence U فقدان ارتباط منطقی
liaise U ارتباط پیدا کردن
interlocking U بهم ارتباط داشتن
primary U خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
interactive U که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
journals U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
journal U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
extrajudicial U بدون ارتباط به موضوع دعوی
communicate U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
equipotential bonding conductor connection U ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
synesis U ارتباط مفاهیم ربط معانی
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
logging-on U برقراری ارتباط [رایانه شناسی]
groups U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
dealing U مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
twin sideband U ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
communicates U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
coherent U دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
communicated U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
wigway U ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
dialogues U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
tropospheric scatter U سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
continuity U مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
dialog U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
pull up U اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
telecommuting U ارتباط برقرار کردن راه دور
control line U ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
boat train U [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
communication deception U گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
scheduled circuits U خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
dialogue U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
internal U داخلی
internal door U در داخلی
intramural U داخلی
interiors U داخلی
ben U داخلی
innate U داخلی
interior U داخلی
endogenous U داخلی
territorial U داخلی
indoor U داخلی
municipal U داخلی
domestic U داخلی
esoteric U داخلی
inside U داخلی
insides U داخلی
in U داخلی
inner U داخلی
internal medicine U طب داخلی
anie U داخلی
in- U داخلی
combined communication board U هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
combat liaison U حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
contacting U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
suites U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
dte U وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
suite U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
contact U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
interior span U دهانه داخلی
interior guard U نگهبان داخلی
inland duty U گمرک داخلی
inland rules U قوانین داخلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com