English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
telecommunications U ارتباط تلگرافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
groups U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
Other Matches
he sent me a wire U تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
telegraphy U تلگرافی
telegraphic U تلگرافی
telegrahic U تلگرافی
morse code U کد تلگرافی
telegraphic address آدرس تلگرافی
telegram U مخابره تلگرافی
telegraph signal U علامت تلگرافی
telegraphic transfer U انتقال تلگرافی
Teletypes U دورنویس تلگرافی
telegraphs U مخابره تلگرافی
telegraphic message U مخابره تلگرافی
telegrams U مخابره تلگرافی
telecommunications U مخابرات تلگرافی
telegraph U مخابره تلگرافی
telegraphed U مخابره تلگرافی
telegraphic frequency U فرکانس تلگرافی
telegraphing U مخابره تلگرافی
radiotelegram U پیام تلگرافی
telegraphic U تلگرافی مختصر
Teletype U دورنویس تلگرافی
teleprinter U ماشین تحریر تلگرافی
teleprinters U ماشین تحریر تلگرافی
teleprocessing U دستگاه تایپ تلگرافی
cable match U رویارویی تلگرافی شطرنج
morsecode U علائم رمز تلگرافی مرس
cashes U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashing U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cabled U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cashed U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash U حواله پستی تلگرافی یا بانکی
teletypewriter U دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
cross fire U تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
phototelegraphyt U مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
teleprocessing U تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
multiplex telegraphy U دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
teleprinters U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter U تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
correlation U ارتباط
communicating U ارتباط
rapport U ارتباط
liaisons U ارتباط
liaison U ارتباط
coherence U ارتباط
connection U ارتباط
link U ارتباط
concernment U ارتباط
coherency U ارتباط
communication U ارتباط
correspondency U ارتباط
enchainment U ارتباط
hookup U ارتباط
correspondences U ارتباط
relationship U ارتباط
ligature U خط ارتباط
relation U ارتباط
correspondence U ارتباط
intercommunication U ارتباط
relationships U ارتباط
connexions U ارتباط
communicated U ارتباط گرفتن
communicability U ارتباط پذیری
correlation U ارتباط داشتن
communicability U قابلیت ارتباط
inaccessibility U ارتباط ناپذیری
communicate U ارتباط گرفتن
intercoms U ارتباط داخلی
attachment plug U دوشاخه ارتباط
background communication U ارتباط پس زمینه
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
association coefficient U ضریب ارتباط
arithmetic relation U ارتباط محاسباتی
agency of communications U منبع ارتباط
intercom U ارتباط داخلی
communicates U ارتباط گرفتن
communications U ارتباط و مخابرات
communicable U قابل ارتباط
communication network U شبکه ارتباط
signal communications U ارتباط و مخابرات
selective signalling U ارتباط مخصوص
relevancy U ربط ارتباط
relational U ارتباط شرح
put through U ارتباط پیداکردن
one sided communication U ارتباط یکسویه
mitwelt U ارتباط با همنوع
mass communication U ارتباط جمعی
logout U قطع ارتباط
subcontrariety U ارتباط قیاسی
synchronous communication U ارتباط همزمان
wire communication U ارتباط با سیم
visual communication U ارتباط بصری
trunk line cable U کابل ارتباط
telephone communication U ارتباط تلفنی
telecommunication U ارتباط دوربرد
login U قطع ارتباط
logging off U قطع ارتباط
disconnectedly U بدون ارتباط
disaffiliation U عدم ارتباط
direct relationship U ارتباط مستقیم
data communication U ارتباط داده ها
data communication U ارتباط دادهای
cryptocommunication U ارتباط رمز
log out U قطع ارتباط
conversational interaction U ارتباط محاورهای
connexion U ارتباط اتصال
disconnection U قطع ارتباط
disjointedness U عدم ارتباط
logging in U برقراری ارتباط
log on U برقراری ارتباط
log off U قطع ارتباط
log in U برقراری ارتباط
inverse relationship U ارتباط معکوس
intercommunion U ارتباط مشترک
intercommunication U ارتباط داخلی
extraneousness U عدم ارتباط
extraneity U عدم ارتباط
communication theory U نظریه ارتباط
communication U ارتباط و مخابرات
inaccessible U ارتباط ناپذیر
tie in U ارتباط دادن
tie-ins U وسیله ارتباط
relevance U ربط ارتباط
wires U ارتباط باسیم
wire U ارتباط باسیم
connects U ارتباط رخها
bond U ارتباط چسب
tie-ins U ارتباط دادن
tie-in U وسیله ارتباط
tie-in U ارتباط دادن
telecommunications U ارتباط از دور
juxtaposition U ارتباط اجباری
connect U ارتباط رخها
associations U پیوند ارتباط
association U پیوند ارتباط
tie in U وسیله ارتباط
disrelation U عدم ارتباط بی ارتباطی
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
communication network U شبکه ارتباط و مخابرات
cryptocommunication U ارتباط ومخابرات رمزی
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
liaising U ارتباط پیدا کردن
inconsequence U فقدان ارتباط منطقی
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
liaised U ارتباط پیدا کردن
liaise U ارتباط پیدا کردن
incommunicado U بدون وسایل ارتباط
liaises U ارتباط پیدا کردن
backgrounds U فعالیت ارتباط دادهای
linkages U اتصال وسیله ارتباط
disconnect U قط ع ارتباط بین دو وسیله
communicate ارتباط برقرار کردن
disconnecting U قط ع ارتباط بین دو وسیله
disconnects U قط ع ارتباط بین دو وسیله
correlation U ارتباط همبسته کردن
telepathy U ارتباط افکار با یکدیگر
pecking order <idiom> U راه ارتباط بایکدیگر
linkage U اتصال وسیله ارتباط
interlocks U بهم ارتباط داشتن
background U فعالیت ارتباط دادهای
mass media U وسایل ارتباط جمعی
interlocking U بهم ارتباط داشتن
tele communication U ارتباط دور برد
interlock U بهم ارتباط داشتن
interlocked U بهم ارتباط داشتن
logging-on U برقراری ارتباط [رایانه شناسی]
dealing U مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
equipotential bonding conductor connection U ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
synesis U ارتباط مفاهیم ربط معانی
wigway U ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
coherent U دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
twin sideband U ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
extrajudicial U بدون ارتباط به موضوع دعوی
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
primary U خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
journals U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
communicate U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
journal U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
communicated U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
communicates U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
interactive U که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
continuity U مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
pull up U اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
intercom U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
boat train U [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
dialog U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
control line U ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
telecommuting U ارتباط برقرار کردن راه دور
dialogues U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
communication deception U گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com