Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
intercommunication system
U
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
engels law
U
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
teleconferencing
U
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link
U
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
microphones
U
میکروفون
mike
U
میکروفون
mikes
U
میکروفون
microphone
U
میکروفون
saltshaker
U
میکروفون
cut out
U
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
lapel microphone
U
میکروفون یقهای
microphone stand
U
پایه میکروفون
single button carbon microphone
U
میکروفون تک زغالی
dynamic microphone
U
میکروفون دینامیکی
double button carbon microphone
U
میکروفون دو زغالی
crystal microphone
U
میکروفون بلوری
ribbon microphone
U
میکروفون نواری
velocity microphone
U
میکروفون نواری
carbon microphone
U
میکروفون زغالی
microphone button
U
کپسول میکروفون
contact microphone
U
میکروفون کنتاکتی
condenser microphone
U
میکروفون خازنی
microphone transformer
U
مبدل میکروفون
microphone pre amplifier
U
پیش فزون ساز میکروفون
bugging
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bug
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugs
U
بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
mikes
U
مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike
U
مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
correspondence
U
ارتباط
correspondences
U
ارتباط
rapport
U
ارتباط
correspondency
U
ارتباط
coherency
U
ارتباط
concernment
U
ارتباط
relation
U
ارتباط
enchainment
U
ارتباط
correlation
U
ارتباط
relationships
U
ارتباط
relationship
U
ارتباط
link
U
ارتباط
ligature
U
خط ارتباط
intercommunication
U
ارتباط
communicating
U
ارتباط
liaisons
U
ارتباط
liaison
U
ارتباط
communication
U
ارتباط
connexions
U
ارتباط
hookup
U
ارتباط
connection
U
ارتباط
coherence
U
ارتباط
log off
U
قطع ارتباط
asynchronous commuinication
U
ارتباط ناهمزمان
juxtaposition
U
ارتباط اجباری
association coefficient
U
ضریب ارتباط
arithmetic relation
U
ارتباط محاسباتی
log on
U
برقراری ارتباط
agency of communications
U
منبع ارتباط
telecommunications
U
ارتباط تلگرافی
intercoms
U
ارتباط داخلی
intercom
U
ارتباط داخلی
communicates
U
ارتباط گرفتن
bond
U
ارتباط چسب
tie-ins
U
وسیله ارتباط
tie-ins
U
ارتباط دادن
tie-in
U
وسیله ارتباط
tie-in
U
ارتباط دادن
tie in
U
وسیله ارتباط
communication
U
ارتباط و مخابرات
correlation
U
ارتباط داشتن
tie in
U
ارتباط دادن
inaccessibility
U
ارتباط ناپذیری
communicate
U
ارتباط گرفتن
communicated
U
ارتباط گرفتن
telecommunications
U
ارتباط از دور
put through
U
ارتباط پیداکردن
selective signalling
U
ارتباط مخصوص
intercommunion
U
ارتباط مشترک
intercommunication
U
ارتباط داخلی
relevancy
U
ربط ارتباط
signal communications
U
ارتباط و مخابرات
subcontrariety
U
ارتباط قیاسی
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
telecommunication
U
ارتباط دوربرد
inverse relationship
U
ارتباط معکوس
log in
U
برقراری ارتباط
log out
U
قطع ارتباط
one sided communication
U
ارتباط یکسویه
mitwelt
U
ارتباط با همنوع
mass communication
U
ارتباط جمعی
relational
U
ارتباط شرح
logout
U
قطع ارتباط
login
U
قطع ارتباط
logging off
U
قطع ارتباط
logging in
U
برقراری ارتباط
extraneousness
U
عدم ارتباط
extraneity
U
عدم ارتباط
telephone communication
U
ارتباط تلفنی
communication network
U
شبکه ارتباط
communicable
U
قابل ارتباط
communicability
U
ارتباط پذیری
communicability
U
قابلیت ارتباط
visual communication
U
ارتباط بصری
disconnectedly
U
بدون ارتباط
background communication
U
ارتباط پس زمینه
wire communication
U
ارتباط با سیم
communication theory
U
نظریه ارتباط
trunk line cable
U
کابل ارتباط
connexion
U
ارتباط اتصال
disjointedness
U
عدم ارتباط
disconnection
U
قطع ارتباط
disaffiliation
U
عدم ارتباط
direct relationship
U
ارتباط مستقیم
data communication
U
ارتباط داده ها
data communication
U
ارتباط دادهای
cryptocommunication
U
ارتباط رمز
conversational interaction
U
ارتباط محاورهای
attachment plug
U
دوشاخه ارتباط
wire
U
ارتباط باسیم
associations
U
پیوند ارتباط
connect
U
ارتباط رخها
connects
U
ارتباط رخها
wires
U
ارتباط باسیم
communications
U
ارتباط و مخابرات
inaccessible
U
ارتباط ناپذیر
association
U
پیوند ارتباط
relevance
U
ربط ارتباط
disconnecting
U
قط ع ارتباط بین دو وسیله
combat liaison
U
ربط و ارتباط رزمی
interlock
U
بهم ارتباط داشتن
interlocked
U
بهم ارتباط داشتن
interlocking
U
بهم ارتباط داشتن
linkages
U
اتصال وسیله ارتباط
inconsequence
U
فقدان ارتباط منطقی
disrelation
U
عدم ارتباط بی ارتباطی
communication network
U
شبکه ارتباط و مخابرات
disconnects
U
قط ع ارتباط بین دو وسیله
landing signal officer
U
افسر ارتباط فرود
communicate
ارتباط برقرار کردن
linkage
U
اتصال وسیله ارتباط
incommunicado
U
بدون وسایل ارتباط
mass media
U
وسایل ارتباط جمعی
telepathy
U
ارتباط افکار با یکدیگر
liaising
U
ارتباط پیدا کردن
liaised
U
ارتباط پیدا کردن
correlation
U
ارتباط همبسته کردن
liaise
U
ارتباط پیدا کردن
pecking order
<idiom>
U
راه ارتباط بایکدیگر
liaises
U
ارتباط پیدا کردن
piezoelectric
U
ارتباط در بعضی موادکریستالی
interlocks
U
بهم ارتباط داشتن
disconnect
U
قط ع ارتباط بین دو وسیله
cryptocommunication
U
ارتباط ومخابرات رمزی
background
U
فعالیت ارتباط دادهای
backgrounds
U
فعالیت ارتباط دادهای
tele communication
U
ارتباط دور برد
equipotential bonding conductor connection
U
ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
communicate
U
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
interactive
U
که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
communicates
U
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
wigway
U
ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
relevant
U
آنچه ارتباط مهمی دارد
primary
U
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
communicated
U
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
journals
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
journal
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
coherent
U
دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
extrajudicial
U
بدون ارتباط به موضوع دعوی
logging-on
U
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
dealing
U
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
synesis
U
ارتباط مفاهیم ربط معانی
twin sideband
U
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
groups
U
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
U
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
open system interconnection reference
U
مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
continuity
U
مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
dialogues
U
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
boat train
U
[خط ]
قطار با ارتباط به کشتی
[برای سفر]
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
telecommuting
U
ارتباط برقرار کردن راه دور
intercom
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercoms
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
dialogue
U
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
scheduled circuits
U
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
dialog
U
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
tropospheric scatter
U
سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
control line
U
ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
communication deception
U
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
pull up
U
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
combined communication board
U
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
contacts
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
combat liaison
U
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
suite
U
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
suites
U
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
contacting
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
dte
U
وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com