Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
occupied territories
U
اراضی اشغالی
occupied territory
U
اراضی اشغالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
uti possidetis
U
تملک اراضی اشغالی
Other Matches
occupied territory
U
اشغالی
army of occupation
U
نیروهای اشغالی
refugees
U
فراریان ازمنطقه اشغالی
refugee
U
فراریان ازمنطقه اشغالی
provost court
U
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
road space
U
فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
land grant
U
اعطای اراضی
land distribution
U
توزیع اراضی
land development
U
احیای اراضی
quiet enjoyment
U
حق انتفاع اراضی
seisin
U
مالکیت اراضی
tidal flats
U
اراضی جزرومدی
unutilized land
U
اراضی موات
utilized lands
U
اراضی دایر
waste land
U
اراضی موات
waste lands
U
اراضی موات
cultivated land
U
اراضی محیات
conservation of land
U
حفظ اراضی
accumulative area
U
اراضی سوارشونده
innings
U
اراضی مستحدثه
vesture
U
تصرف اراضی
redemption
U
پرداخت مالیات اراضی
reclaiming
U
احیاء اراضی موات
reclaimed
U
احیاء اراضی موات
uti possidetis
U
تملک اراضی مفتوحه
reclaim
U
احیاء اراضی موات
reclaims
U
احیاء اراضی موات
escheat
U
اراضی بلا وارث
cultivation of waste land
U
احیا اراضی موات
vender's lien
U
حق حبس بایع در معامله اراضی
planning permission
U
اجازه عمران و ابادی اراضی
polder
U
اراضی پست کنار دریا
terre tenant
U
متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
cession of territory
U
واگذار کردن اراضی مملکت
land office
U
اداره املاک وثبت اراضی
beachheads
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
He has laid hands on these lands.
U
دست انداخته روی این اراضی
land poor
U
دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
beachhead
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
cadastre
U
دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
backwoods
U
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
cadastral
U
مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
subinfeudate
U
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
agrarianism
U
تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
fee tail
U
تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
arrentation
U
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
waste of manor
U
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
leases
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise
U
حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail
U
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
root of title
U
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com