Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 228 (44 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
represent
U
ارائه کردن
represented
U
ارائه کردن
represents
U
ارائه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
render
U
ارائه دادن ترجمه کردن
rendered
U
ارائه دادن ترجمه کردن
renders
U
ارائه دادن ترجمه کردن
producing
U
اقامه ارائه کردن
produce
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
produced
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
produces
U
اقامه کردن ارائه دادن سند
propound
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounding
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
propounds
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
submit
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting
U
واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
exhibit
U
ارائه دادن ابراز کردن
exhibited
U
ارائه دادن ابراز کردن
exhibiting
U
ارائه دادن ابراز کردن
exhibits
U
ارائه دادن ابراز کردن
forthcomming
U
اماده برای ارائه کردن
lead proof
U
ارائه دلیل کردن
porrect
U
منبسط کردن ارائه دادن
propone
U
پیشنهاد کردن ارائه دادن
to put in
U
منصوب کردن ارائه دادن
To submit something to someone.
U
چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
subsequent filing
[application, documents]
U
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
Other Matches
d display
U
ارائه دی
l scan
U
ارائه ال
l display
U
ارائه ال
presentment
U
ارائه
g scan
U
ارائه جی
j display
U
ارائه جی
d scan
U
ارائه دی
k scan
U
ارائه کی
g display
U
ارائه جی
exposures
U
ارائه
f display
U
ارائه اف
exposal
U
ارائه
representations
U
ارائه
m scan
U
ارائه ام
m display
U
ارائه ام
exposure
U
ارائه
displaying
U
ارائه
k display
U
ارائه کی
display
U
ارائه
displayed
U
ارائه
j scan
U
ارائه جی
displays
U
ارائه
production
U
ارائه
productions
U
ارائه
h display
U
ارائه اچ
f scan
U
ارائه اف
offering
U
ارائه
presentations
U
ارائه
presentation
U
ارائه
exhibitions
U
ارائه
exhibition
U
ارائه
h scan
U
ارائه اچ
p display
U
ارائه پی
p scan
U
ارائه پی
n display
U
ارائه ان
b scan
U
ارائه ب
b display
U
ارائه ب
n scan
U
ارائه ان
range bearing display
U
ارائه بی
adductor
U
ارائه
representation
U
ارائه
ppi scan
U
ارائه پی پی ای
c scan
U
ارائه سی
c display
U
ارائه سی
shew
U
ارائه
tendered
U
ارائه دادن
show
U
ارائه نمایش
production
U
ارائه ساخت
profert
U
ارائه سند
giving
U
ارائه دادن
tenderest
U
ارائه دادن
tendering
U
ارائه دادن
showing
U
ارائه اشکارسازی
tender
U
ارائه دادن
misrepresentation
U
بد ارائه دادن
presentability
U
قابلیت ارائه
offers
U
پیشکش ارائه
renderer
U
ارائه دهنده
bring forward
U
ارائه دادن
showings
U
ارائه اشکارسازی
shows
U
ارائه نمایش
knuckle under
<idiom>
U
ارائه دادن
misrepresentation
U
بد ارائه نمودن
produces
U
ارائه دادن
productions
U
ارائه ساخت
offered
U
پیشکش ارائه
showed
U
ارائه نمایش
offer
U
پیشکش ارائه
produced
U
ارائه دادن
renderable
U
قابل ارائه
gives
U
ارائه دادن
presents
U
ارائه دادن
presenting
U
ارائه دادن
presentation
U
ارائه عرضه
present
U
ارائه دادن
give
U
ارائه دادن
presentations
U
ارائه عرضه
produce
U
ارائه دادن
put in
U
ارائه دادن
presented
U
ارائه دادن
hold forth
U
ارائه دادن
documentation
U
ارائه اسناد یا مدارک
put
U
ارائه یا توضیح دادن
puts
U
ارائه یا توضیح دادن
submitting
U
ارائه دادن پیشنهادکردن
submitted
U
ارائه دادن پیشنهادکردن
probational
U
ارائه مدرک ودلیل
to produce testimony
U
مدرک ارائه دادن
presenting bank
U
بانک ارائه کننده
submit
U
ارائه دادن پیشنهادکردن
probation
U
ارائه مدرک ودلیل
forthcoming
U
اماده ارائه دادن
submits
U
ارائه دادن پیشنهادکردن
putting
U
ارائه یا توضیح دادن
devil's advocate
<idiom>
U
[ارائه استدلال مخالف]
allege
U
دلیل اوردن ارائه دادن
alleges
U
دلیل اوردن ارائه دادن
forthcoming
<adj.>
U
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
alleging
U
دلیل اوردن ارائه دادن
imageing model
U
روش یا مدل ارائه تصاویر
contract for supply
U
قرارداد جهت ارائه کالا
Application may be filed by ...
U
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
money player
U
ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
put
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
putting
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
project
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projected
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects
U
ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
society of certified processors
U
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
performance monitor
U
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
scopolamine
U
ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
proof of debt
U
سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
how about
<idiom>
برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
word perfect
U
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect
U
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
authentication
U
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
prompt
U
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts
U
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted
U
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
sight bill
U
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
presentment
U
ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
editing run
U
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
available cash
U
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
liquidity preference theory
U
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
iron law of wage
U
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
arrest of judgment
U
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
congress party (indian national congress
U
حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
infringe
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilised
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
infringes
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com