Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shorthanded
U
ادامه با بازیگر کمتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
delayed penalty
U
چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
hold over
U
به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
less than
U
کمتر از
infrequently
U
کمتر
less
U
کمتر
shorter
U
کمتر
lesser
U
کمتر
in a less degree
U
کمتر
Lt
U
کمتر از
shortest
U
کمتر
minor
U
کمتر
short
U
کمتر
much less
U
کمتر
minus
U
کمتر
sub-
U
در معنای کمتر
low price
U
قیمت کمتر
he would not accept less
U
دو روز کمتر
minority
U
بخش کمتر
minorities
U
بخش کمتر
A smaller number . Fewer .
U
تعداد کمتر
inside of a week
U
کمتر از یک هفته
inside of a week
U
در یک هفته کمتر
cut back
<idiom>
U
استفاده کمتر
hypotrophy
U
رشد کمتر ازمعمول
underexpose
U
کمتر از حد لزوم در معرض
shoat
U
خوک کمتر از یک سال
underquote
U
کمتر مظنه دادن
under
U
پایین تراز کمتر از
stroke
U
راندن کمتر از فرفیت
short-changes
U
کمتر پول دادن
less than container load
U
کمتر از فرفیت کانتینر
short-changing
U
کمتر پول دادن
ammo minus
U
مهمات کمتر از نصف
under-
U
پایین تراز کمتر از
le
U
to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
below par
U
کمتر از بهای اسمی
underprice
U
قیمت کمتر از رقیب
below par
U
کمتر از ارزش اسمی
short-changed
U
کمتر پول دادن
stroking
U
راندن کمتر از فرفیت
strokes
U
راندن کمتر از فرفیت
stroked
U
راندن کمتر از فرفیت
short-change
U
کمتر پول دادن
resumption
U
ادامه
continuance
U
ادامه
continuation
U
ادامه
going on
U
ادامه
continuation line
U
خط ادامه
lessen
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening
U
کمتر کردن تقلیل دادن
infant
U
بچه کمتر ازهفت سال
lessening
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
infants
U
بچه کمتر ازهفت سال
lessened
U
کمتر کردن تقلیل دادن
lessened
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
reduced charge
U
خرج کمتر یا پایین تر توپ
lessens
U
کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen
U
کمتر کردن تقلیل دادن
weanling
U
کره اسب کمتر از یک سال
embryos
U
جنین کمتر از هشت هفته
lessens
U
کمتر کردن تقلیل دادن
he is well preserved
U
کمتر نشان پیری در او پیداست
embryo
U
جنین کمتر از هشت هفته
less developed countries
U
کشورهای کمتر توسعه یافته
reopens
U
ادامه دادن
reopening
U
ادامه دادن
reopened
U
ادامه دادن
go along
<idiom>
U
ادامه دادن
discontinue
U
ادامه ندادن
discontinued
U
ادامه ندادن
carry-on
U
ادامه دادن
continues
U
ادامه دادن
hang on
<idiom>
U
ادامه دادن
discontinues
U
ادامه ندادن
continue
U
ادامه دادن
discontinuing
U
ادامه ندادن
continuable
U
قابل ادامه
take up
U
ادامه دادن
run on
U
ادامه دادن
furthers
U
ادامه دادن
furthering
U
ادامه دادن
furthered
U
ادامه دادن
further
U
ادامه دادن
to carry on
U
ادامه دادن
carry on
U
ادامه دادن
keep
U
ادامه دادن
keeps
U
ادامه دادن
reopen
U
ادامه دادن
to drag on or out
U
ادامه دادن
to keep on
U
ادامه دادن
to run on
U
ادامه داشتن
to take up
U
ادامه دادن
go on
<idiom>
U
ادامه دادن
duration
U
مدت ادامه
hold on
U
ادامه دادن
bring on
U
ادامه دادن
over run
U
ادامه به کاردادن
to continue
U
ادامه دادن
to follow
U
ادامه دادن
extend
U
ادامه دادن
extending
U
ادامه دادن
for a continuance
U
برای ادامه
extends
U
ادامه دادن
continuant
U
ادامه دهنده
continuation card
U
کارت ادامه
hold good
<idiom>
U
ادامه دادن
discontinuation
U
عدم ادامه
discontinuance
U
عدم ادامه
keep up
<idiom>
U
ادامه دادن
keep on
U
ادامه دادن
continuative
U
ادامه دهنده
continue statement
U
حکم ادامه
undervalue
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
nursery schools
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
factorial
U
حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
ultralight aircraft
U
هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
undervaluing
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undercool
U
خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
underlet
U
کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
undersexed
U
دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
undermanned
U
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
fasted
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasts
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
fastest
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
multipass overlap
U
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
eagle
U
زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
eagles
U
زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
low speed communications
U
ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
Is there a road with little traffic?
U
آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
fast
U
عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
thwarted
U
ادامه دادن یا کشیدن
tracks
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
track
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
time in
U
ادامه بازی پس از توقف
continuator
U
ادامه دهنده مستمر
detainer
U
حکم ادامه توقیف
contd
U
مخفف ادامه یافته
tracked
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
dashed
U
مسیری را ادامه دادن
dashes
U
مسیری را ادامه دادن
thwart
U
ادامه دادن یا کشیدن
go head
U
ادامه بدهید بفرماید
transattack period
U
مدت ادامه تک اتمی
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
viability
U
امکان ادامه حیات
follow-through
U
ادامه حرکت پس از ضربه
follow-throughs
U
ادامه حرکت پس از ضربه
dash
U
مسیری را ادامه دادن
inability to box
U
ناتوان از ادامه دادن
continuation
U
عمل ادامه دادن
live on
U
بزندگی ادامه دادن
bide
U
بکاری ادامه دادن
dwell at
U
اتش را ادامه دادن
keep the home fires burning
<idiom>
U
اجازه ادامه دادن
to press ahead with
U
با زور ادامه دادن
sustaining
U
نگهدارنده ادامه دهنده
to set on
U
با زور ادامه دادن
fall behind
<idiom>
U
درمانده از ادامه راه
underrate
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
anticlimaxes
U
بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimax
U
بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
round
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
underrating
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
roundest
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
bench warmer
U
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
underrates
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrated
U
چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
dry year
U
سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
larceny petty
U
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
to put somebody in a backwater
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside
U
به کسی کمتر توجه کردن
[اصطلاح مجازی]
bench jockey
U
ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
maintrain
U
ادامه دادن عقیده داشتن
i took up where he left
U
از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
discounting match
U
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
extrapolations
U
ادامه روند تعمیم دهی
resumes
U
چکیده کلام ادامه یافتن
extrapolation
U
ادامه روند تعمیم دهی
resumed
U
چکیده کلام ادامه یافتن
runs
U
دوام یافتن ادامه دادن
run
U
دوام یافتن ادامه دادن
resuming
U
چکیده کلام ادامه یافتن
hang on
U
ادامه دادن دوام داشتن
go on
U
سخن خود را ادامه دهید
maintains
U
ابقا کردن ادامه دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com