Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
false
U
اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
read
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads
U
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
U
سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
disorderly close down
U
آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
pipelines
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipeline
U
زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
faults
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faulted
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
fault
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
circulars
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circular
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
frailties
U
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
frailty
U
نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
demands
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demanded
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
permanent
U
حافظه کامپیوتر که حتی وقتی که برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
joint denial
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد
permanent
U
رسانه ذخیره سازی که حتی وقتی برق قط ع باشد داده را برمی گرداند
quiescent
U
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
NOT function
U
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
defective
U
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
misrepresentation
U
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
retrain
U
ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
virtual
U
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
literal
U
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
unwatered
U
اب نداده بی اب
uncounselled
U
مشورت نکرده
[نداده]
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
native
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
natives
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state-
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
stating
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
stated
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
states
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
inerrancy
U
بی خطایی
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
bloodstone
U
یشم خطایی
angelica
U
سنبل خطایی
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
sporadic fault
U
خطایی که تصادفاگ رخ دهد
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
to be up to no good
U
کار بدی
[خطایی]
کردن
narrow escape
<idiom>
U
بدون هیچ خطایی فرارکردن
inherited error
U
خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
to make r. for a wrong
U
بی عدالتی یا خطایی را جبران کردن
bias error
U
خطایی با علامت و بزرگی ثابت
I haven't done anything wrong.
U
من هیچ خطایی
[جرمی]
نکردم.
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
corrective maintenance
U
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
to take the fall
[American English]
U
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
to take the fall for somebody
U
مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
permanent
U
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
What has he done wrong?
U
[مگر]
او
[مرد]
چه خطایی
[جرمی]
کرده است؟
checks
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checked
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check
U
خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
bugs
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
solid
U
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
fatal error
U
خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
solids
U
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
bugging
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bug
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
talking to
U
اخطار
tip-off
U
اخطار
bidding
U
اخطار
tip off
U
اخطار
prenotion
U
اخطار
noticing
U
اخطار
caveat
U
اخطار
yello card
U
اخطار
premonition
U
اخطار
penalty
U
اخطار
premonitions
U
اخطار
penalties
U
اخطار
notices
U
اخطار
signal
U
اخطار
notification
U
اخطار
signaled
U
اخطار
signalled
U
اخطار
caveats
U
اخطار
tip-offs
U
اخطار
warning line
U
خط اخطار
monition
U
اخطار
warnings
U
اخطار
warning
U
اخطار
notice
U
اخطار
talking-to
U
اخطار
noticed
U
اخطار
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
propagated
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
checking
U
نرم افزاری که در برنامه یا نوشتار داده یا کد آن خطایی را پیدا میکند
cautions
U
اخطار کردن به
forewarning
U
اخطار قبلی
premonitory
U
اخطار کننده
cautions
U
اخطار توجه
denunciations
U
اخطار تهدیدامیز
point of order
U
اخطار نظامنامهای
points of order
U
اخطار نظامنامهای
warner
U
اخطار کننده
warning sign
U
علامت اخطار
denunciation
U
اخطار تهدیدامیز
notifiable
U
اخطار کردنی
premonition
U
اخطار قبلی
misfeasance
U
اخطار کردن
admonishment
U
اخطار تنبیه
cited
U
اخطار کردن
until further notice
U
تا اخطار ثانوی
till further notice
U
تا اخطار ثانوی
premonitions
U
اخطار قبلی
penalties
U
پنالتی اخطار
notify
U
اخطار کردن به
previse
U
اخطار کردن
cautioned
U
اخطار توجه
signaller
U
اخطار کننده
notifying
U
اخطار کردن به
caveat emptor
U
اخطار به خریدار
cognizance
U
اخطار قانونی
caveat venditor
U
اخطار به فروشنده
caveat subscriptor
U
اخطار به عضو
cognizance
U
اخطار رسمی
caution
U
اخطار کردن به
warns
U
اخطار کردن به
warned
U
اخطار کردن به
caution
U
اخطار توجه
warn
U
اخطار کردن به
penalty
U
پنالتی اخطار
cautioned
U
اخطار کردن به
notifies
U
اخطار کردن به
cite
U
اخطار کردن
notified
U
اخطار کردن به
cautioning
U
اخطار توجه
caveat subscriptor
U
اخطار به مشترک
cautioning
U
اخطار کردن به
cites
U
اخطار کردن
citing
U
اخطار کردن
dead
U
دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
faults
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
fault
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faulted
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
alarms
U
اعلان خطر اخطار
issue a warning
U
اخطار صادر کردن
alarmingly
U
اعلان خطر اخطار
alarmed
U
اعلان خطر اخطار
alarm
U
اعلان خطر اخطار
short notice
U
اخطار کوتاه مدت
forewarns
U
ازپیش اخطار کردن
He took no heed of my warning.
U
به اخطار من توجهی نکرد
forewarned
U
ازپیش اخطار کردن
monitorial
U
مبصر اخطار امیز
notify someone
U
به کسی اخطار کردن
bleep
U
ایجاد صدای اخطار
forewarn
U
ازپیش اخطار کردن
serve notice on
U
اخطار کتبی دادن به
premonitor
U
از پیش اخطار کننده
premonitory
U
متضمن اخطار قبلی
alarum
U
اخطار شیپور حاضرباش
bleeped
U
ایجاد صدای اخطار
at his call
U
بر حسب اخطار یا احضار او
at ten minutes notice
U
با ده دقیقه اخطار قبلی
bleeps
U
ایجاد صدای اخطار
bleeping
U
ایجاد صدای اخطار
safe mode
U
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد
detecting
U
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com