English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ultimata U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatum U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatums U اخرین پیشنهاد قطعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
firm offer U پیشنهاد قطعی
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
Lilo U اخرین صادره از اخرین وارده
closing date U اخرین روز اخرین فرصت
Lilos U اخرین صادره از اخرین وارده
they rejected his proposition U پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
offers U پیشنهاد کردن پیشنهاد
offered U پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer U پیشنهاد کردن پیشنهاد
last a U اخرین
finals U اخرین
bottommost U اخرین
final U اخرین
lastmentioned U اخرین
to the last U تا اخرین دم
irrevocable U قطعی
fixed U قطعی
definitive U قطعی
uncompromising U قطعی
definite U قطعی
uncompromisingly U قطعی
unconditional U قطعی
deterministic U قطعی
proofs U قطعی
decisive U قطعی
final U قطعی
lasts U قطعی
lasted U قطعی
last U قطعی
proof U قطعی
definitely U قطعی
conclusive U قطعی
finals U قطعی
assertive U قطعی
decided U قطعی
peremptory U قطعی
positive U قطعی
last a U قطعی
sure U قطعی
surer U قطعی
surest U قطعی
judicatory U قطعی
cretain U قطعی
definite <adj.> U قطعی
decretory U قطعی
decretive U قطعی
upshot U اخرین شماره
match point U اخرین امتیاز
deadlines U اخرین مهلت
deadline U اخرین مهلت
to the bitters end U تا اخرین دم یاحد
topnotch U اخرین نقطه
bitter end U اخرین پریشانی
match points U اخرین امتیاز
the very last drop U اخرین قطره
the last two U اخرین دوتا
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
inextremis U در اخرین مرحله
parthian glance U اخرین نگاه
nightcaps U اخرین مسابقه
nightcap U اخرین مسابقه
pis aller U اخرین چاره
reserve price U اخرین بها
lasts U اخرین اخیر
set point U اخرین امتیاز
lasted U اخرین اخیر
stoppress U اخرین خبر
last U اخرین اخیر
tag end U اخرین قسمت
final price U اخرین قیمت
affirmation U افهار قطعی
to definitive answer U پاسخ قطعی
flat-footed U ثابت قطعی
deteministic model U مدل قطعی
decisively U بطور قطعی
enforceable judgment U رای قطعی
final award U رای قطعی
reserve price U بهای قطعی
affirmations U افهار قطعی
to turn the scale U قطعی بودن
once and a way U بطور قطعی
final U غایی قطعی
categoric U قیاسی قطعی
trenchant U قاطع قطعی
finals U غایی قطعی
magistral U قاطع قطعی
declaredly U با افهار قطعی
flat footed U ثابت قطعی
absolutes U کامل قطعی
final awards judgements U احکام قطعی
indecision U غیر قطعی
uncoditioned U قطعی نشده
decidedly U بطور قطعی
the last word U سخن قطعی
indefinite U غیر قطعی
absolute U کامل قطعی
certain U محقق قطعی
categorical U قیاسی قطعی
emphatically U بطور قطعی
irrevocable sale U بیع قطعی
flying colors U موفقیت قطعی
for good U بطور قطعی
indecisive U غیر قطعی
set point U اخرین امتیاز بازی
deadline U سررسید اخرین فرصت
pis aller U اخرین پناه چاره
current U فعلی اخرین اطلاعات
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
bell lap U اخرین دور مسابقه
Halloween U اخرین شب ماه اکتبر
last but not least U اخرین ولی نه کمترین
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
deadlines U سررسید اخرین فرصت
up-to-date U حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date U مطابق اخرین طرز
no wind position U اخرین محل هواپیما
up to date U حاوی اخرین اطلاعات
up to date U مطابق اخرین طرز
currents U فعلی اخرین اطلاعات
terminative U بپایان رساننده قطعی
insecure U نامعین غیر قطعی
asserted U افهار قطعی کردن
asserting U افهار قطعی کردن
asserts U افهار قطعی کردن
assert U افهار قطعی کردن
Is that definite? U این قطعی است؟
averment U افهار قطعی یا مثبت
interlocutory U موقتی غیر قطعی
criterion U معیار نشان قطعی
indecisively U بطور غیر قطعی
final decision U رای قطعی و نهایی
revocable sale U بیع غیر قطعی
judicial U قطعی داوری کننده
categorically U بطور قاطع یا قطعی
isaid in my last U در اخرین نامه خود گفتم
filo U اخرین صادره از اولین وارده
closing prices U اخرین قیمت معامله شده
her last was a son U اخرین بچهای که زایید پسربود
lifo last in first out U اولین صادره از اخرین وارده
hallow een U شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
gun lap U شلیک اخرین دور مسابقه دو
omega U اخرین حرف الفبای یونانی
rear point U اخرین قسمت عقب دار
faena U اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
i am nat my last shifts U اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable. U بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
i cannot positively promise U نمیتوانم قول قطعی بدهم
pocket judgment U سند قطعی لازم الاجرا
once for all U بطور قطعی یا اول و اخر
what is the latest U خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
autumns U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
thule U اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
autumn U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
break ball U اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
home hole U اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
previous spot U نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
last supper U اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
z U بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
octodecimo U قطعی که برابر با یک هیجدهم یک ورق کاغذ باشد
orphaned U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphan U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
maximized U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
teliospore U جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
maximising U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
the smoking gun U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
in flagrante delicto U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
fetch ahead U فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
motion [politic] U پیشنهاد
overture U پیشنهاد
applications U پیشنهاد ها
offers U پیشنهاد ها
motions U پیشنهاد
motioning U پیشنهاد
propositioning U پیشنهاد
proposal U پیشنهاد
proposition U پیشنهاد
propositioned U پیشنهاد
tendered U پیشنهاد
application U پیشنهاد
propositions U پیشنهاد
offer U پیشنهاد
motioned U پیشنهاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com