English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deadline U اخرین مهلت
deadlines U اخرین مهلت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
Lilos U اخرین صادره از اخرین وارده
Lilo U اخرین صادره از اخرین وارده
closing date U اخرین روز اخرین فرصت
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
moratorium U مهلت
time out U مهلت
respite _ U مهلت
moratoriums U مهلت
gracing U مهلت
leeway U مهلت
graced U مهلت
grace U مهلت
usance U مهلت
graces U مهلت
period of grace U مهلت
respite U مهلت
d. of grace U مهلت
space U مهلت
spaces U مهلت
grant a period of grace U مهلت دادن
breaks U طلوع مهلت
grace period U دوره مهلت
giving a respite U مهلت دادن
days of grace U ایام مهلت
days of grace U مهلت اضافی
term of maintenance U مهلت نگاهداری
moratory U مهلت دار
moratory U مهلت دهنده
period of grace U مهلت پرداخت
asking for a respite U مهلت خواستن
what is the prompt U مهلت ان چقدراست
break U طلوع مهلت
vacations U مرخصی مهلت
crediting U وعده مهلت
credits U وعده مهلت
respite U مهلت دادن
moratorium U مهلت قانونی
moratoriums U مهلت قانونی
credited U وعده مهلت
vacation U مرخصی مهلت
demurred U مهلت خواستن
demurring U مهلت خواستن
demurs U مهلت خواستن
credit U وعده مهلت
demur U مهلت خواستن
exceed the deadline U گذشتن از مهلت مقرر
have patience with me U بمن مهلت دهید
imparlance U مهلت برای اشتی
imparlance U مهلت برای مصالحه
ask for days grace U دو روز مهلت خواستن
long dated U دارای مهلت زیاد
He gave the inemy no respite . U به دشمن مهلت نداد
cessation U قطع کردن مهلت
Wait a minute . U یک دقیقه مهلت بده
The deadline is coming closer. U مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
reddendum U موعد یا مهلت پرداخت اجاره
to the last U تا اخرین دم
bottommost U اخرین
lastmentioned U اخرین
finals U اخرین
final U اخرین
last a U اخرین
The prescribed time - limit expires tomorrow . U مهلت مقرر فردا منقضی می شود
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
To give somebody a few days grace . U بکسی چند روز مهلت دادن
To meet a deadline . U تا مهلت مقرر کاری را انجام دادن
inextremis U در اخرین مرحله
final price U اخرین قیمت
upshot U اخرین شماره
the very last drop U اخرین قطره
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
topnotch U اخرین نقطه
match points U اخرین امتیاز
to the bitters end U تا اخرین دم یاحد
match point U اخرین امتیاز
reserve price U اخرین بها
last U اخرین اخیر
lasted U اخرین اخیر
set point U اخرین امتیاز
pis aller U اخرین چاره
nightcap U اخرین مسابقه
nightcaps U اخرین مسابقه
stoppress U اخرین خبر
lasts U اخرین اخیر
parthian glance U اخرین نگاه
tag end U اخرین قسمت
the last two U اخرین دوتا
bitter end U اخرین پریشانی
short shrift U مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
Her husband cant get a word in edgeways . U به همسرش مهلت یک کلمه حرف نمی دهد
set point U اخرین امتیاز بازی
last but not least U اخرین ولی نه کمترین
pis aller U اخرین پناه چاره
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
no wind position U اخرین محل هواپیما
currents U فعلی اخرین اطلاعات
bell lap U اخرین دور مسابقه
up to date U مطابق اخرین طرز
up-to-date U حاوی اخرین اطلاعات
up-to-date U مطابق اخرین طرز
up to date U حاوی اخرین اطلاعات
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
deadlines U سررسید اخرین فرصت
deadline U سررسید اخرین فرصت
ultimatum U اخرین پیشنهاد قطعی
Halloween U اخرین شب ماه اکتبر
ultimatums U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimata U اخرین پیشنهاد قطعی
current U فعلی اخرین اطلاعات
rear point U اخرین قسمت عقب دار
omega U اخرین حرف الفبای یونانی
hallow een U شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
closing prices U اخرین قیمت معامله شده
filo U اخرین صادره از اولین وارده
isaid in my last U در اخرین نامه خود گفتم
gun lap U شلیک اخرین دور مسابقه دو
i am nat my last shifts U اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
lifo last in first out U اولین صادره از اخرین وارده
her last was a son U اخرین بچهای که زایید پسربود
faena U اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
thule U اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
what is the latest U خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
home hole U اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
autumn U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
break ball U اخرین گوی مانده روی میزبیلیارد
autumns U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
contango U بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
limited divorce U طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
previous spot U نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
last supper U اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
target approach point U اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
z U بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
orphan U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphaned U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
orphans U اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد
maximized U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
teliospore U جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
maximizes U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
fetch ahead U فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
resume U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
sweepers U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweeper U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
expiration U انتهای مهلت منقصی شدن سپری شدن
expirations U انتهای مهلت منقصی شدن سپری شدن
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
dress rehearsals U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsal U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
chalking U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalk U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalks U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
chalked U مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم
currencies U داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
currency U داشتن اخرین اطلاعات پول رایج پول نقد
tenant right U حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
deceleration time U زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
terminal port U بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com