English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
psychopathy U اختلالات فکری وروانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychokinesis U عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
orthopsychiatry U تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
rotundily U اب وتاب وروانی
cold war U جنگ تبلیغاتی وروانی
He has a ready pen. U قلم شیوا وروانی دارد
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
irregularities U اختلالات
psychopathy U اختلالات روانی
neuropath U دچار اختلالات عصبی
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
adaptive disorder U اختلالات سازگاری [روانشاسی]
adjustment disorder U اختلالات سازگاری [روانشاسی]
aeroneurosis U اختلالات عصبی فضانوردان در اثر تحریک وهیجان
aeromedicine U قسمتی از طب که دربارهء بیماریها و اختلالات ناشی از پرواز گفتگو میکند
mental U فکری
inconsiderateness U بی فکری
conceptual U فکری
reflectional U فکری
excogitative U فکری
cerebral U فکری
notional U فکری
intellectuals U فکری
intellectual U فکری
incogitance U بی فکری
incogitancy U بی فکری
braininess U فکری
irreflection U بی فکری
narrow minddedness U کوتع فکری
caprices U تمایل فکری
ideational shield U سپر فکری
obsessions U وسواس فکری
ideo motor U فکری- حرکتی
obsession U وسواس فکری
ideological war U جنگ فکری
indoctrination U تلقین فکری
heartsease U اسایش فکری
head work U کار فکری
brain work U کار فکری
mental work U کار فکری
infantilism of thought U کوته فکری
reflective U فکری بازتابی
dyslogia U گفتارپریشی فکری
insularism U کوته فکری
intellectual capital U سرمایه فکری
caprice U تمایل فکری
obsessive rumination U نشخوار فکری
enlightenment U روشن فکری
fanaticism U کوته فکری
notions U ادراک فکری
notion U ادراک فکری
provincialism U کوته فکری
perspectives U جنبه فکری
perspective U جنبه فکری
captivity U گفتاری فکری
visualization U تجسم فکری
mechanical U غیر فکری
prudery U کوته فکری
provinciality U کوته فکری
sentience U زندگی فکری
perspicuity U روش فکری
he thought out a plan U فکری بنظرش رسید
equanimity U تعادل فکری انصاف
ideo motor act U عمل فکری- حرکتی
thoughtless U لاقید ناشی از بی فکری
intellectualize U بصورت فکری در اوردن
habiliment U جامه استعداد فکری
that is a good idea U خوب فکری است
brainstorm U اشفتگی فکری موقتی
brainstorms U اشفتگی فکری موقتی
absolute آزاد از قیود فکری
He is an inconderate person . U آدم بی فکری است
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ? U به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
To dismiss something from ones thoughtl . U فکری را از سر خود بیرون کردن
obsessive compulsive state U حالت وسواس فکری- عملی
pixilated U دارای عدم تعادل فکری
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
(have a) bee in one's bonnet <idiom> U فکری که مکررا به ذهن میآید
to be i. with an idea U فکری در کسی تاثیر نمودن
sympathisers U طرفدار همفکر پشتیبان فکری
moron U فرد فاقد رشد فکری
morons U فرد فاقد رشد فکری
sympathetically U ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
sympathizer U طرفدار همفکر پشتیبان فکری
sympathizers U طرفدار همفکر پشتیبان فکری
He is most suitable for brain work . U خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
masterminds U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminding U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind U دارای نبوغ فکری ابداع کردن
tabula rasa U مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
ideologies U روش فکری فرد یا طبقه خاص
ideology U روش فکری فرد یا طبقه خاص
idological parties U احزاب دارای روش فکری خاص
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
obsessive compupsive disorer U روان رنجوری وسواسی فکری- عملی
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
psychomotor U ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
Marxism U روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
churns U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churned U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churn U بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
To work on someone کسی را پختن [از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
aeolist U انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
cults U هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cult U هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
evolutionism U روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند
feel out <idiom> U صحبت یا انجام باشخص به صورتیکه متوجه بشوی که چه فکری میکند
stalinism U سیستم فکری مارکسیسم به نحوی که استالین ان را تعبیر و تفسیرکرده است
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
egalitaire U روش فکری است که طرفدارمساوات ابناء بشر در جمیع شئون میباشد
prepossess U تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
outside agency U شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
dialectic U البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
trotskism U سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
poomse U نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
escapism U هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
idealism U روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
objectivism U روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
rationalism U سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
ideology U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideologies U روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
commitment board U هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
erastianism U سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
dogmatism U دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
conservatism U عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
internationalism U روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
whiggism U روش فکری منتسب به حزب "ویگ " که در واقع حزب لیبرال و ازادیخواه انگلستان بود
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
mercantilism U روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
individualism U فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
cataleptic U مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com