English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cultivation of waste land U احیا اراضی موات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
waste land U اراضی موات
unutilized land U اراضی موات
waste lands U اراضی موات
reclaim U احیاء اراضی موات
reclaims U احیاء اراضی موات
reclaimed U احیاء اراضی موات
reclaiming U احیاء اراضی موات
revive U احیا کردن احیا شدن
revives U احیا کردن احیا شدن
revived U احیا کردن احیا شدن
waste U موات
wastes U موات
cultivationg waste land U احیاء موات
waste land U زمین موات
resurrection U احیا
reclamation U احیا
vigils U احیا
revival U احیا
revivals U احیا
reduction U احیا
vigil U احیا
resuscitation U احیا
regeneration U احیا
reductional U احیا
vivification U احیا
restoration to life U احیا
reductions U احیا
deoxidize U احیا کردن
raclaim U احیا کردن
reviver U احیا کننده
resusctate U احیا کردن
restore to life U احیا کردن
reducer U احیا کننده
vivify U احیا کردن
regenerative U احیا کننده
accumulative area U اراضی سوارشونده
utilized lands U اراضی دایر
tidal flats U اراضی جزرومدی
land development U احیای اراضی
land distribution U توزیع اراضی
land grant U اعطای اراضی
innings U اراضی مستحدثه
quiet enjoyment U حق انتفاع اراضی
seisin U مالکیت اراضی
vesture U تصرف اراضی
occupied territory U اراضی اشغالی
occupied territories U اراضی اشغالی
cultivated land U اراضی محیات
conservation of land U حفظ اراضی
reconstructed U از نوساختن احیا کردن
revivalism U اصالت احیا مذهب
reconstructing U از نوساختن احیا کردن
reductant U عامل احیا کننده
reconstructs U از نوساختن احیا کردن
rehabilitate U احیا یاتجدید کردن
reconstruct U از نوساختن احیا کردن
rehabilitating U احیا یاتجدید کردن
rehabilitated U احیا یاتجدید کردن
rehabilitates U احیا یاتجدید کردن
oil reclamation equipment U تجهیزات احیا روغن
uti possidetis U تملک اراضی اشغالی
uti possidetis U تملک اراضی مفتوحه
escheat U اراضی بلا وارث
redemption U پرداخت مالیات اراضی
deoxidizing slag U سرباره یا شلاکه احیا شده
neoclassic U احیا کننده سبکهای قدیمی
planning permission U اجازه عمران و ابادی اراضی
vender's lien U حق حبس بایع در معامله اراضی
polder U اراضی پست کنار دریا
cession of territory U واگذار کردن اراضی مملکت
terre tenant U متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
land office U اداره املاک وثبت اراضی
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
He has laid hands on these lands. U دست انداخته روی این اراضی
cadastre U دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
land poor U دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
cadastral U مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
subinfeudate U اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
fee tail U تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
lease U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise U حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
resurrected U احیا کردن رستاخیز کردن
resurrecting U احیا کردن رستاخیز کردن
resurrect U احیا کردن رستاخیز کردن
resurrects U احیا کردن رستاخیز کردن
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
root of title U منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com