English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
urban renewal U احیای شهری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
land development U احیای اراضی
reforestation U احیای جنگل
French Renaissance Revival U احیای سبک رنسانس
Free Gothic U احیای سبک گوتیک
Doric Revival U احیای دور دوریک
rehabilitation U احیای شهرت یااعتبار
revivalist U طرفدار احیای مذهبی
revivalists U طرفدار احیای مذهبی
Domestic Revival U سبک احیای زندگی
Jacobethan U احیای معماری جاکوبی
Celtic Revival U [احیای هنر سلتی در بریتانیا و ایرلند]
revivalist U طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
High Victorian U [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
cathedral style U [احیای سبک گوتیک در اوایل قرن نوزدهم میلادی]
Gothic Revival U [سبک احیای گوتیک در انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی]
Greek Revival U [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Aesthetic Movement U [جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
Historicism U [معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
townswoman U زن شهری
urban <adj.> <noun> شهری
city slicker U شهری
townee U شهری
citizen U شهری
citizens U شهری
oppidan U شهری
burgess U شهری
municipal U شهری
towny U شهری
twonsman U شهری
townspeople U شهری
civic U شهری
civil U شهری
town meeting U انجمن شهری
phiadelphian U شهری ازامریکا
people U تن [جمعیت شهری]
urbanizing U شهری کردن
tramcar U واگن شهری
urban rug U قالی شهری
extra-mural U فرا شهری
urban servitudes U خدمات شهری
urban renewal U توسعه شهری
urban population U جمعیت شهری
interurban U داخل شهری
urbanised U شهری کردن
urbanising U شهری کردن
urbanize U شهری کردن
suburban U برون شهری
civil U خدمات شهری
town house U خانه شهری
urbanized U شهری کردن
urbanization U شهری سازی
place U میدان شهری
streetcars U تراموای شهری
metropolitan U مادر شهری
streetcar U تراموای شهری
citify U شهری کردن
townsfolk U مردم شهری
urbanizes U شهری کردن
places U میدان شهری
local U مکانی شهری
town houses U خانه شهری
locals U مکانی شهری
urbanises U شهری کردن
placing U میدان شهری
To lay siege to a city . U شهری را محاصره کردن
urbanism U اعتیاد بزندگی شهری
intercity train U قطار بین شهری
urbanity U اعتیاد بزندگی شهری
trolley car U واگن برقی شهری
civil defense U پدافند ازمناطق شهری
ephebe U شهری که از 81 تا 02 سال داشت
sienna U نام شهری در ایتالیا
to patrol a town U شهری را گشت زدن
trolleybus U واگن برقی شهری
drop letter U نامه پست شهری
townswoman U دختر شهری فاحشه
street car U راه اهن شهری
ley den U نام شهری در هلند
Coventry U نام شهری است درانگلستان
culturing U عوارض شهری مناطق شهرنشین
culture U عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures U عوارض شهری مناطق شهرنشین
intercity train U قطار بین شهری با توقف
exurb U ناحیه یا منطقهء خارج شهری
inverness U اینورس نام شهری دراسکاتلند
liverpudlian U اهل لیورپول شهری ازانگلیس
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
town meeting U انجمن بلدی شورای شهری
urban U مربوط به شهر مراکز شهری
mushroom city U شهری که زود ترقی میکند
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
A series of city improvement works. U یکرشته کارهای عمرانی شهری
streetwise U ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
urbiculture U مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
laodicean U شهری از فروغیه که دردیانت وسیاست ومانندانهافائزاست
Urban tissue sites U سایت های بافت فرسوده شهری
county borouh U شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد
dry town U شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
derbies U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
wilton U نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
corporate town U شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
derby U نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
domestic intercity freight traffic U حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
municipium U شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
reforests U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
bogota U نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Reihan U ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Lenkoran medallion U ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
Tianjan U شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com