English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rebuttable presumptions U احکام قابل رد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postulates U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulate U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulating U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
postulated U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
judgements U احکام
orders U احکام
commansments U احکام
judgments U احکام
judgement U احکام
statute U احکام قانونی
astrology U احکام نجوم
ten commandments U احکام عشره
declaratory judgments U احکام اعلامی
final awards judgements U احکام قطعی
statutes U احکام قانونی
precepts of god U احکام الهی
execution of judgments U اجرای احکام
contradictory judgements U احکام مغایر
astrology U علم احکام نجوم
decalogue U احکام دهگانه موسی
law of moses U احکام دهگانه موسی
statues of god U احکام یا فرایض خدا
prothonotary U متصدی امضاء احکام
enforcement of judgement U اجرای احکام قضایی
prontonotary U متصدی امضاء احکام
data formatting statements U احکام قالب بندی داده ها
mosaic d. U وضع احکام دینی درزمان موسی
dispensation U وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
dispensations U وضع احکام دینی درهر دوره و عصر
rebus sic stautibus U به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
mesne process U مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
disaffirm U دعوی سابق را به صلح ختم کردن نقض احکام صادره از دادگاهها
precepts of god U فرایض دینی احکام دینی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
achievable U قابل وصول قابل تفریق
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
sensible U قابل درک قابل رویت
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable U قابل
incapable U نا قابل
qualified U قابل
apt U قابل
acceptor U قابل
sensible U قابل حس
good U قابل
soluble U قابل حل
solvable U قابل حل
able U قابل
abler U قابل
thorough paced U قابل
ablest U قابل
dissoluble U قابل حل
variant U قابل تغییر
regrettable U قابل تاسف
reproducible U قابل تکثیر
revealable U قابل مکاشفه
respirable U قابل تنفس
regulable U قابل تعدیل
noticeable U قابل توجه
justifiable U قابل توجیه
restorable U قابل اعاده
reprouducible U قابل تولیدیاتناسل
repairable U قابل جبران
resistible U قابل مقاومت
detectable U قابل کشف
negotiable U قابل انتقال
repeatable U قابل تکرار
imaginable U قابل درک
reparable U قابل جبران
negotiable U قابل معامله
rentable U قابل اجاره
removable U قابل عزل
negotiable U قابل مذاکره
renderable U قابل ارائه
replaceable U قابل تعویض
returnable U قابل برگشت
reproachable U قابل توبیخ
reasonable U قابل قبول
remittable U قابل پرداخت
representable U قابل عرضه
reimbursable U قابل پرداخت
remediable U قابل علاج
substitutable U قابل تعویض
remissible U قابل اغماض
removable U قابل رفع
removable U قابل انتقال
apparent U قابل رویت
registrable U قابل ثبت
allowable U قابل قبول
prosecutable U قابل تعقیب
pursuable U قابل تعقیب
predictably U قابل پیشگویی
predictable U قابل پیشگویی
publishable U قابل نشر
purchasable U قابل خریداری
navigable U قابل کشتیرانی
arable U قابل کشتکاری
detachable U قابل تفکیک
quenchable U قابل جلوگیری
quizzable U قابل ریشخند
quodlibet U نکته قابل
quoteworthy U قابل اقتباس
propagable U قابل تبلیغ
propagable U قابل ترویج
propagable U قابل تکثیر
pliable U قابل انعطاف
potable U قابل شرب
potatory U قابل شرب
predicable U قابل اسناد
pregnable U قابل ابستنی
prescriptible U قابل تجویز
preventable U قابل جلوگیری
preventible U قابل جلوگیری
producible U قابل تولید
adjustable U قابل تطبیق
adjustable U قابل تنظیم
promotable U قابل ترویج
identifiable U قابل شناسایی
pronounceable U قابل تلفظ
audible U قابل شنوایی
audible U قابل شنیدن
reconcilable U قابل تلفیق
recoupable U قابل جبران
verifiable U قابل بازبینی
refillable U قابل تعویض
advisable U قابل توصیه
analogous U قابل قیاس
analogous U قابل مقایسه
detachable U قابل تجزیه
combustible U قابل اشتعال
combustible U قابل احتراق
reflexible U قابل انعکاس
refractile U قابل انکسار
reclaimable U قابل احیاء
registered U قابل اهمیت
reclaimable U قابل استرداد
viable U قابل دوام
perceptible U قابل درک
ratable U قابل ارزیابی
attributable U قابل اسناد
practicable U قابل اجرا
sustainable U قابل تحمل
admirable <adj.> U قابل تحسین
admirable <adj.> U قابل پسند
rebuttable U قابل رو کردن
verifiable U قابل رسیدگی
negligible U قابل اغماض
negligible U قابل فراموشی
receivable U قابل قبول
refrangible U قابل انکسار
revocable U قابل فسخ
tractile U قابل کشش
transformative U قابل تغییر
translatable U قابل ترجمه
transferable U قابل انتقال
transferable U قابل ورابری
mobiles U قابل تحرک
mobiles U قابل حرکت
mobile U قابل تحرک
mobile U قابل حرکت
translatable U قابل تعبیر
handy <adj.> U قابل استفاده
handiest U قابل استفاده
handier U قابل استفاده
admissible U قابل قبول
transmissive U قابل انتقال
arguable U قابل بحث
arguably U قابل بحث
believable U قابل قبول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com