Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
internationalism
U
احساسات بین المللی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
international practice
U
عرف بین المللی روش جاری بین المللی
international loans
U
استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
emotion
U
احساسات
sentiments
U
احساسات
emotions
U
احساسات
heartbeats
U
احساسات
heartbeat
U
احساسات
soulful
U
پر از احساسات
schwarmerei
U
احساسات افراطی
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
sentimentalize
U
با احساسات امیختن
acold
U
بدون احساسات
emotive
U
وابسته به احساسات
enthuse
U
احساسات رابرانگیختن
to gall a person's kibes
U
احساسات کسی را
enthuses
U
احساسات رابرانگیختن
enthusing
U
احساسات رابرانگیختن
heartstrings
U
احساسات عمیق
affect
U
احساسات برخورد
affects
U
احساسات برخورد
schwarmerei
U
احساسات شدید
rhapsodically
U
از روی احساسات
folkway
U
احساسات عمومی
affecting
U
محرک احساسات
emotionless
U
عاری از احساسات
d. of feeling
U
نازکی احساسات
impressive
U
برانگیزنده احساسات
nationallism
U
احساسات ملی
enthused
U
احساسات رابرانگیختن
braced
U
تحریک احساسات
brace
U
تحریک احساسات
shake up
U
احساسات راتحریک کردن
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
sentimentally
U
از روی احساسات یاعاطفه
fanatical
U
دارای احساسات شدید
heart goes out to someone
<idiom>
U
ابراز احساسات کردن
soft spot for someone/something
<idiom>
U
احساسات تندوتیز داشتن
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
shake-up
U
احساسات راتحریک کردن
shake-ups
U
احساسات راتحریک کردن
sexier
U
دارای احساسات شهوانی
self composed
U
مستولی بر احساسات خود
neighbourly feelings
U
احساسات همسایگی همدردی
sentimentalization
U
ایجاد احساسات وعواطف
sentimentalism
U
گرایش بسوی احساسات
sensate
U
با احساسات درک کردن
religious sentiments
U
احساسات وعقاید مذهبی
seentimentally
U
از روی احساسات یا عاطفه
sexy
U
دارای احساسات شهوانی
sexiest
U
دارای احساسات شهوانی
sweep off one's feet
<idiom>
U
بر احساسات فائق آمدن
white hot
U
دارای احساسات برانگیخته
pathetic
U
دارای احساسات شدید
white-hot
U
دارای احساسات برانگیخته
fanatics
U
دارای احساسات شدید
sentimentality
U
گرایش بسوی احساسات
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
unfeeling
U
بیحس فاقد احساسات
fanatic
U
دارای احساسات شدید
mush
U
احساسات بیش ازحد
To play (trifle) with someones feeling.
U
با احساسات کسی بازی کردن
close to home
<idiom>
U
به احساسات شخصی نزدیک شدن
sectarianize
U
با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
your words offended her
U
سخنان شما به احساسات اوبرخورد
get a grip of oneself
<idiom>
U
کنترل کردن احساسات شخصی
pathognomic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
wear one's heart on one's sleeve
<idiom>
U
نشان دادن تمام احساسات
high mind
U
با مناعت دارای احساسات بلند
pornography
U
نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
soul-searching
U
بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
soul searching
U
بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
philanthropic feelings
U
احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
tough minded
U
دارای فکر خشن وبدون احساسات
wounded feelings
U
رنجش برخوردگی احساسات جریحه دار
She has emotional entanglements (involvement ) .
U
گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
homosexuals
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexual
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
debunks
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
soap opera
U
نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
soap operas
U
نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
debunking
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunked
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunk
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
passion
U
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
international line
U
خط بین المللی
international
U
بین المللی
internationals
U
بین المللی
eroticism
U
تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
slobbers
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbering
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
international dualism
U
دوگانگی بین المللی
international court
U
دادگاه بین المللی
international custom
U
عرف بین المللی
international migration
U
مهاجرت بین المللی
international meeting
U
مجمع بین المللی
international reserves
U
ذخائر بین المللی
international liquidity
U
نقدینگی بین المللی
international date line
U
خط موافقتنامه بین المللی
internationality
U
بین المللی بودن
international etiquette
U
نزاکت بین المللی
international equilibrium
U
تعادل بین المللی
[as]
compared to international standards
U
در معیارهای بین المللی
international practice
U
رویه بین المللی
by international standards
U
در معیارهای بین المللی
system international
U
سیستم بین المللی
internationalize
U
بین المللی کردن
internationalization
U
بین المللی کردن
international union
U
اتحادیه بین المللی
international treaties
U
عهود بین المللی
international trade
U
تجارت بین المللی
international telephone circuit
U
خط تلفنی بین المللی
international reserves
U
اندوختههای بین المللی
international union
U
اتحادیههای بین المللی
standard time
U
وقت بین المللی
international comity
U
نزاکت بین المللی
internationally
U
از لحاظ بین المللی
Esperanto
U
زبان بین المللی
high seas
U
ابهای بین المللی
international
U
بازیگر بین المللی
world wars
U
جنگ بین المللی
world war
U
جنگ بین المللی
internationals
U
بازیگر بین المللی
lingua franca
U
زبان بین المللی
international acts
U
اسناد بین المللی
international acts
U
مستندات بین المللی
lingua francas
U
زبان بین المللی
cosmopolitanism
U
بین المللی بودن
international call
U
مکالمه بین المللی
fiend
U
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
oedipus complex
U
احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
parabiosis
U
برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
his words injured my feelings
U
سخنایش بمن برخورد سخنانش احساسات مراجریحه دار کرد
balance of international payments
U
تراز پرداختهای بین المللی
international division of labor
U
تقسیم کار بین المللی
systeme international d'units
U
دستگاه بین المللی واحدها
balance of international payment
U
موازنه پرداختهای بین المللی
law of international institutions
U
حقوق سازمانهای بین المللی
commodore international, ltd.
U
شرکت بین المللی کمودور
international balance of payments
U
تراز پرداختهای بین المللی
bank for international settlements
U
بانک پرداختهای بین المللی
rugby test match
U
مسابقه بین المللی رگبی
overseas trade fair
U
نمایشگاه بین المللی بازرگانی
public law
U
حقوق بین المللی عمومی
post union
U
اتحاد پستی بین المللی
accorded
U
پیمان غیررسمی بین المللی
internationals
U
وابسته به روابط بین المللی
International System of Units
U
دستگاه بین المللی یکاها
international match
U
مسابقه بین المللی
[ورزش]
Test match
U
مسابقه بین المللی کریکت
international road transport
U
ترابری بین المللی جاده ای
Test matches
U
مسابقه بین المللی کریکت
accord
U
پیمان غیررسمی بین المللی
accords
U
پیمان غیررسمی بین المللی
International Space Station
[ISS]
U
ایستگاه فضایی بین المللی
international
U
وابسته به روابط بین المللی
international switching center
U
مرکز سوئیچینگ بین المللی
international monetary reserves
U
ذخائر پولی بین المللی
international organisation for standard
U
موسسه بین المللی استاندارد
international system of units
U
دستگاه بین المللی احاد
international demonstration effect
U
اثر نمایشی بین المللی
international date line
U
خط بین المللی تغییر تاریخ
international date line
U
خط تقسیم نیروهای بین المللی
international standards organization
U
سازمان استانداردهای بین المللی
international standard atmosphere
U
اتمسفر استاندارد بین المللی
international gold standard
U
پایه طلای بین المللی
international exchange
U
مرکز تلفن بین المللی
devis cup
U
جام بین المللی دویس
international economic relations
U
روابط اقتصادی بین المللی
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
iec
U
کمیسیون بین المللی الکترونیک
international master
U
استاد بین المللی شطرنج
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
international practice
U
طریقه معمول به بین المللی
international investment
U
سرمایه گذاری بین المللی
curtis cup
U
جام بین المللی گلف
international refugee organization
U
سازمان بین المللی اوارگان
international federation
U
فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
ifip
U
فدراسیون بین المللی پردازش اطلاعات
international call
U
سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی
international atomic energy agency
U
اژانس بین المللی انرژی اتمی
cosmopolitan
U
وابسته به همه جهان بین المللی
world conference of computer in educatio
U
کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
wimbledon
U
جام بین المللی تنیس ویمبلدون
CIAM
U
همایش بین المللی معماری مدرن
Corporate Modernism
U
سبک معماری بین المللی مدرن
berne list
U
کتاب معرفهای بین المللی مرس
Bank for International Settlements
[BIS]
U
بانک تسویه پرداخت بین المللی
international council
U
شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
leiter international performance test
U
ازمون عملی بین المللی لایتر
permanent court of international arbitra
U
دیوان دایمی داوری بین المللی
ordinary foul
U
خطای بازی بین المللی واترپولو
berne list
U
کتاب علایم شناسایی بین المللی
international classification of
U
طبقه بندی بین المللی بیماریها
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
olympic review
U
نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
ccitt
U
کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
coulomb
U
سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com