English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
call of nature <idiom> U احتیاج به دستشویی داشتند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
they intended to kill him U قصدکشتن اورا داشتند
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
The soldiers were diggeng trenches . U سربازها داشتند سنگ می کندند
washstand U دستشویی
basin U دستشویی
washstands U دستشویی
basins U دستشویی
lavatories U دستشویی
lavatory bain U دستشویی
wash hand stand U دستشویی
lavatory U دستشویی
lavatory basin U دستشویی
wash ball U صابون دستشویی
washbowl U لگن دستشویی
washbasin U لگن دستشویی
washbasins U لگن دستشویی
lavatory U اطاق دستشویی
lavatories U اطاق دستشویی
hand wash basin U چاهک دستشویی
sink U وان دستشویی
washroom U محل دستشویی
washrooms U محل دستشویی
sinks U وان دستشویی
finger bowl U لگن یا طاس دستشویی
WC U دستشویی- توالتcloset water
finger bowls U لگن یا طاس دستشویی
head U دستشویی قایق بالای بادبان
want U احتیاج
demand U احتیاج
need U احتیاج
requirement U احتیاج
necessitousness U احتیاج
needed U احتیاج
needing U احتیاج
lack U احتیاج
penury U احتیاج
necessity U احتیاج
need U احتیاج
neediness U احتیاج
lacked U احتیاج
lacks U احتیاج
redundant U مازاد بر احتیاج
requisite U لازمه احتیاج
superimposed U مازاد بر احتیاج
lackvt U احتیاج داشتن
requirement U تقاضا احتیاج
overplus U بیش از احتیاج
demand U نیاز احتیاج
demanded U نیاز احتیاج
demands U نیاز احتیاج
u. need U احتیاج مبرم
urgent need U احتیاج مبرم
answer U جواب احتیاج را دادن
answers U جواب احتیاج را دادن
answering U جواب احتیاج را دادن
answered U جواب احتیاج را دادن
need U نیازمندی در احتیاج داشتن
needing U نیازمندی در احتیاج داشتن
needed U نیازمندی در احتیاج داشتن
needle point to say U احتیاج بگفتن نیست
you're telling me <idiom> U احتیاج نیست به من بگی
to be in great request U زیادمورد احتیاج بودن
to call for a U احتیاج بدقت داشتن
nonverbal U بدون احتیاج باستفاده از زبان
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
needed U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
need U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
urgency of need U حیاتی بودن احتیاج به اماد
served U رفع کردن براوردن احتیاج
to be in great request U مورد احتیاج زیاد بودن
cry out for <idiom> U شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
serves U رفع کردن براوردن احتیاج
needing U نیازمندی احتیاج لازم داشتن
serve U رفع کردن براوردن احتیاج
featherbed U بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
turn one's back on <idiom> U کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
put up <idiom> U توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
four freedoms U دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
cyclic item U اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
functionalism U عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
satelloid U ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
we are want of money U ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
disrepair U احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com