Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
balance
U
احتمال رویداد خطا
balances
U
احتمال رویداد خطا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
trend
U
رویداد
happenings
U
رویداد
trends
U
رویداد
events
U
رویداد
event
U
رویداد
happening
U
رویداد
incident
U
رویداد
occurence
U
رویداد
circumstances
U
رویداد
incidents
U
رویداد
occurrences
U
رویداد
occurrence
U
رویداد
occurence
U
رویداد واقعه
endogenous event
U
رویداد درونی
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
commentaries
U
گزارش رویداد
event horizen
U
افق رویداد
exogenous event
U
رویداد برونی
commentary
U
گزارش رویداد
occurrence
U
تصادف رویداد
decade
U
ده موضوع یا رویداد
decades
U
ده موضوع یا رویداد
contretemps
U
رویداد ناگوار
mishap
U
رویداد ناگوار
mishaps
U
رویداد ناگوار
a life full of incidents
U
زندگی پر رویداد
occurrences
U
تصادف رویداد
circumstance
U
تفصیل رویداد
misadventure
U
رویداد ناگوار
misadventures
U
رویداد ناگوار
rummy start
U
رویداد شگفت انگیز
passage
U
رویداد کارکردن مزاج
mischances
U
رویداد بد حادثه ناگوار
mischance
U
رویداد بد حادثه ناگوار
As events unfolded I realized that ...
U
درطی رویداد ها پی بردم که ...
passages
U
رویداد کارکردن مزاج
uneventful
U
بدون رویداد مهم
air pollution episode
U
رویداد الودگی هوا
eventualities
U
احتمال
aptness
U
احتمال
presumptions
U
احتمال
presumption
U
احتمال
suppositions
U
احتمال
likelihood
U
احتمال
contingency
U
احتمال
contingencies
U
احتمال
supposition
U
احتمال
eventuality
U
احتمال
possibility
U
احتمال
probability
U
احتمال
expectancy
U
احتمال
verisimilitude
U
احتمال
liabilities
U
احتمال
possibilities
U
احتمال
expectance
U
احتمال
likelihoood
U
احتمال
like lihood
U
احتمال
chancing
U
احتمال
chances
U
احتمال
chanced
U
احتمال
liability
U
احتمال
chance
U
احتمال
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
non-events
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-event
U
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
black swan event
U
رویداد نادر و پیش بینی ناپذیر
presumedly
U
احتمال میرود
presumption of fraud
U
احتمال تقلب
probability of collision
U
احتمال برخورد
on the chance of
U
نظر به احتمال
inverisimilitude
U
عدم احتمال
kill probability
U
احتمال کشندگی
probability theory
U
نظریه احتمال
mathematical probability
U
احتمال ریاضی
moral certainty
U
احتمال قوی
probabilism
U
احتمال گرایی
probability analysis
U
احتمال کاوی
unlikelihood
U
عدم احتمال
transition probability
U
احتمال جهش
transition probability
U
احتمال انتقال
the probability is
U
احتمال دارد
the probability is
U
احتمال میرود
statistical weight
U
احتمال ترمودینامیکی
probability ratio
U
بهر احتمال
probability of kill
U
احتمال انهدام
probability of ionization
U
احتمال یونش
probability of detection
U
احتمال کشف
probability of detection
U
احتمال اکتشاف
There is a 50-50 chance.
U
احتمال 50-50است
probability function
U
تابع احتمال
probability factor
U
ضریب احتمال
probability distribution
U
توزیع احتمال
probability curve
U
منحنی احتمال
stand a chance
<idiom>
U
احتمال داشتن
improbability
U
عدم احتمال
contingencies
U
احتمال وقوع
contingency
U
احتمال وقوع
risking
U
احتمال زیان
risked
U
احتمال زیان
compound probability
U
احتمال مرکب
conditional probability
U
احتمال مشروط
risk
U
احتمال زیان
experimental probability
U
احتمال تجربی
risks
U
احتمال زیان
odds
U
احتمال ووقوع
experimental probability
U
احتمال ازمایشی
native
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
natives
U
رویداد طبیعی یا آنچه تصادفی رخ نداده است
parachronism
U
اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
The incident set off a debate.
U
این رویداد بحثی را به راه انداخت
[برانگیخت]
.
event focus
U
که در حال دریافت پیام از یک عمل یا رویداد است
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
risking
U
احتمال زیان یاخطر
risks
U
احتمال زیان و ضرر
probability of kill
U
احتمال از بین رفتن
probability density
U
چگالی احتمال
[ریاضی]
radial probability distribution
U
توزیع احتمال شعاعی
risking
U
احتمال زیان و ضرر
risked
U
احتمال زیان یاخطر
look for
<idiom>
U
با احتمال فکر کردن
worst-case
U
بدترین وضع یا احتمال
risk
U
احتمال زیان و ضرر
It is quite likely that ….
U
خیلی احتمال می رود که …
risked
U
احتمال زیان و ضرر
risk
U
احتمال زیان یاخطر
risks
U
احتمال زیان یاخطر
in all probability
U
احتمال کلی میرود
normal probability curve
U
منحنی بهنجار احتمال
maximum liklihood method
U
روش حداکثر احتمال
damage threat
U
احتمال تولید خسارت
in all like
U
احتمال کلی دارد
maximum probility detection
U
تعیین احتمال حداکثر
it is beyond recall
U
احتمال لغوشدن ندارد
angular probability distribution
U
توزیع زاویهای احتمال
kill probability
U
احتمال واردکردن تلفات
likelihood
U
احتمال کلی دارد
probability density function
U
تابع چگالی احتمال
generated
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generating
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
generate
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
maintenance
U
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
generates
U
رویداد خطا به علت بیدقتی در داده استفاده شده
odds-on
U
دارای احتمال بیش از 5 درصد
it is p that he did not go
U
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
He is bound to come.
U
احتمال زیادی دارد که بیاید
risked
U
احتمال خطر ریسک کردن
to be on the safe side
U
برای اینکه احتمال اشتباه
risk
U
احتمال خطر ریسک کردن
damage threat
U
منطقه احتمال تولید خسارت
the odds are that he will doit
U
احتمال دارد که انکار را بکند
risks
U
احتمال خطر ریسک کردن
single shot hit probability
U
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
risking
U
احتمال خطر ریسک کردن
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
presumes
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
it may be presumed that
U
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
presume
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
In all probability. Very likely.
U
به احتمال خیلی قوی ( قریب به یقین )
presumed
U
مسلم دانستن احتمال کلی دادن
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
i p that they are both gone
U
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
long shot
U
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
characteristic strength
U
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
The chances of a soloution are bleak.
U
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
error handling
U
به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
messages
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
message
U
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
dead
U
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
anti knock
U
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
cruelty
U
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
conditional
U
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
alert
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
warned
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns
U
بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
the story is probale
U
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
characteristic actuation probability
U
احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
dud probability
U
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
probability factor
U
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
Zahir-Shahi design
U
طرح ظهیر شاه
[این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com