Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
facture
U
اجزا
ingradient
U
اجزا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compartmentalised
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalises
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalize
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizes
U
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizing
U
تبدیل به اجزا کردن
isomeric
U
متشابه الترکیب دارای همان اجزا
resolution
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
c
U
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
DBA
U
ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
chaining
U
اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
modified milk
U
شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
breaker
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
casing
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casings
U
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
qualitative analysis
U
تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
comprehensive job
U
کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
clocks
U
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock
U
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
pound cake
U
کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com