English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fill U اجرا کردن بزرگ شدن
fills U اجرا کردن بزرگ شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Novell U شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
unix U سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
enhance U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
exercise U اجرا کردن
exercised U اجرا کردن
administrations U اجرا کردن
execute U اجرا کردن
exercises U اجرا کردن
administration U اجرا کردن
enforces U اجرا کردن
put inpractice U اجرا کردن
make something happen U اجرا کردن
carry into effect U اجرا کردن
put ineffect U اجرا کردن
implement U اجرا کردن
carry ineffect U اجرا کردن
actualize U اجرا کردن
actualise [British] U اجرا کردن
bring into being U اجرا کردن
put into practice U اجرا کردن
make a reality U اجرا کردن
fulfill [American] U اجرا کردن
practises U اجرا کردن
execute U اجرا کردن
bring inbeing U اجرا کردن
accomplish U اجرا کردن
enforcing U اجرا کردن
carry into effect U اجرا کردن
practicing U اجرا کردن
perform U اجرا کردن
put into effect U اجرا کردن
put in practice U اجرا کردن
conducts U اجرا کردن
conducting U اجرا کردن
conducted U اجرا کردن
to put in practice U اجرا کردن
performed U اجرا کردن
practise U اجرا کردن
carry into execution U اجرا کردن
carry out U اجرا کردن
effecting U اجرا کردن
effected U اجرا کردن
effect U اجرا کردن
deliver U اجرا کردن
delivers U اجرا کردن
carry out U اجرا کردن
practising U اجرا کردن
performs U اجرا کردن
implements U اجرا کردن
executes U اجرا کردن
executed U اجرا کردن
implement U اجرا کردن
fulfit U اجرا کردن
enforced U اجرا کردن
executing U اجرا کردن
conduct U اجرا کردن
implementing U اجرا کردن
implemented U اجرا کردن
enforce U اجرا کردن
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
obeys U اجرا کردن دستور
obeyed U اجرا کردن دستور
obey U اجرا کردن دستور
to carry a motion U پیشنهادی را اجرا کردن
obeying U اجرا کردن دستور
to perform a command U فرمانی را اجرا کردن
justification U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
to conduct [run] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را اجرا کردن
sight read U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
performs U بجا اوردن اجرا کردن
performed U بجا اوردن اجرا کردن
perform U بجا اوردن اجرا کردن
sight-reading U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-reads U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-read U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to spotlessly perform something U اجرا کردن چیزی بطور بی ایراد
implemented U انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
implement U انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
implementing U انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
execution U بدار زدن اعدام اجرا کردن
implements U انجام دادن یا اجرا کردن چیزی
zoom U بزرگ کردن
zoomed U بزرگ کردن
enlarge U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
zooms U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
enlarged U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
bring up <idiom> U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
heaved U بزرگ کردن
heave U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ کردن
largen vi U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distend U بزرگ کردن
aggrandize U بزرگ کردن
dilate U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
largen U بزرگ کردن
grosser U بزرگ کردن
magnified U بزرگ کردن
grossing U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
grossest U بزرگ کردن
magnifies U بزرگ کردن
grosses U بزرگ کردن
gross U بزرگ کردن
grossed U بزرگ کردن
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
nurtured U غذا بزرگ کردن
nurtures U غذا بزرگ کردن
nurture U غذا بزرگ کردن
aggrantizement U عمل بزرگ کردن
aggrandizement U عمل بزرگ کردن
nurturing U غذا بزرگ کردن
conduct U اجرا کردن هدایت کردن
conducts U اجرا کردن هدایت کردن
conducted U اجرا کردن هدایت کردن
conducting U اجرا کردن هدایت کردن
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
kill U پاک کردن فایل با توقف برنامه در حین اجرا
passed U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
kills U پاک کردن فایل با توقف برنامه در حین اجرا
pass U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
zooming U بزرگ و کوچک کردن تصویر
looms U بزرگ جلوه کردن رفعت
loomed U بزرگ جلوه کردن رفعت
looming U بزرگ جلوه کردن رفعت
zoom U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
magnifies U زیر ذربین بزرگ کردن
loom U بزرگ جلوه کردن رفعت
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
magnified U زیر ذربین بزرگ کردن
magnifying U زیر ذربین بزرگ کردن
magnify U زیر ذربین بزرگ کردن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
grandmother U مثل مادر بزرگ رفتار کردن
zooming U بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
fat bits U بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
grandmothers U مثل مادر بزرگ رفتار کردن
hyperbolize U بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
port U بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
scale U کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
amplifying U بزرگ کردن مفصل کردن
amplifies U بزرگ کردن مفصل کردن
amplified U بزرگ کردن مفصل کردن
amplify U بزرگ کردن مفصل کردن
to give prominence to U بزرگ کردن برجسته کردن
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
ratioing U کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
overlays U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlaying U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlay U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
processor U وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com