Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
self aid
U
اجرای کمکهای اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
first aid
U
کمکهای اولیه
self aid
U
کمکهای اولیه
first aids
U
کمکهای اولیه
first aid kit
U
جعبه کمکهای اولیه
aid man
U
مامور کمکهای اولیه
first aid cabinet
U
قفسه کمکهای اولیه
boat box
U
جعبه کمکهای اولیه قایق
dressing station
U
درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
chaining
U
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
U
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
Sound Recorder
U
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
deck landing aid
U
کمکهای فرود
first aid
U
کمکهای مقدماتی
public assistance
U
کمکهای دولتی
visual aids
U
کمکهای بصری
first aids
U
کمکهای نخستین
aids to navigation
U
کمکهای ناوبری
security assistance
U
کمکهای امنیتی
technical assistance
U
کمکهای فنی
welfare
U
کمکهای اجتماعی
subsidies
U
کمکهای مالی
legal assistance
U
کمکهای قضایی شرح علایم
run duration
U
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
Military aid with no strings attached .
U
کمکهای نظامی بدون قید وشرط
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
field
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fields
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fielded
U
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
feasibility study
U
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
application of fire
U
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
possession money
U
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
e r p
U
اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
performance standard
U
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
run
U
اجرای
Sound Blaster
U
و پس اجرای آن
runs
U
اجرای
initials
U
اولیه
raw
U
اولیه
first generation
U
اولیه
earliest
U
اولیه
dispersion
U
اولیه
initialling
U
اولیه
initialed
U
اولیه
initial
U
اولیه
initialing
U
اولیه
initialled
U
اولیه
early
U
اولیه
preliminary
U
اولیه
primal
U
اولیه
elementary
U
اولیه
primary
U
اولیه
preliminaries
U
اولیه
rudimentary
U
اولیه
primeval
U
اولیه
basics
U
اولیه
basic
U
اولیه
fundamental
U
اولیه
primitive
U
اولیه
concurrently
U
اجرای همزمان
concurrent execution
U
اجرای همزمان
post strike
U
بعد از اجرای تک
conduct of fire
U
اجرای اتش
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
ground work
U
اجرای فن در خاک
dry run
U
اجرای ازمایشی
carry out the obligations
U
اجرای تعهدات
parallel run
U
اجرای موازی
plan implementation
U
اجرای برنامه
enforcement of a judgment
U
اجرای حکم
execution of judgments
U
اجرای احکام
execution of wills
U
اجرای وصایا
fulfilment of an obligation
U
اجرای تعهد
rerun
U
اجرای مجدد
uses
U
اجرای چیزی
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
use
U
اجرای چیزی
test run
U
اجرای ازمایشی
machine run
U
اجرای ماشین
test run
U
اجرای ازماینده
program execution
U
اجرای برنامه
auto da fe
U
اجرای رای
budget execution
U
اجرای بودجه
administration of justice
U
اجرای عدالت
administer justice
U
اجرای عدالت
input capacitor
U
خازن اولیه
stock
U
ذخیره اولیه
stock
U
ماده اولیه
stocked
U
ذخیره اولیه
stocked
U
ماده اولیه
blueprints
U
طرح اولیه
blueprint
U
طرح اولیه
input capacitance
U
فرفیت اولیه
input circuit
U
مدار اولیه
input attenuation
U
دمفونگ اولیه
input attenuation
U
میرائی اولیه
embryonic
U
نارس اولیه
input admittance
U
ادمیتانس اولیه
initialize
U
مقداردهی اولیه
input coordinate
U
مختصات اولیه
input gap
U
فاصله اولیه
input information
U
اطلاعات اولیه
input noise
U
پارازیت اولیه
input reactance
U
راکتانس اولیه
preliminiary work
U
کار اولیه
input signal
U
سیگنال اولیه
input stage
U
طبقه اولیه
input tape
U
نوار اولیه
input time
U
زمان اولیه
input function
U
تابع اولیه
Aborigine
ساکن اولیه
initial velocity
U
سرعت اولیه
input diode
U
دیود اولیه
input coupling
U
تزویج اولیه
input current
U
جریان اولیه
input data
U
دادههای اولیه
input drift
U
رانش اولیه
input electrode
U
الکترود اولیه
input frequency
U
فرکانس اولیه
input terminal
U
ترمینال اولیه
primitive
U
انسان اولیه
basic branch
U
رسته اولیه
base loading
U
بار اولیه
raw materials
U
مواد اولیه
base rate
U
ارزش اولیه
base rates
U
ارزش اولیه
cogging train
U
مسیر اولیه
stuff
U
ماده اولیه
basic data
U
اطلاعات اولیه
stuffed
U
ماده اولیه
basic requisition number
U
درخواست اولیه
breaking down train
U
راه اولیه
basic standard
U
استاندارد اولیه
input speed
U
سرعت اولیه
initial speed
U
سرعت اولیه
basic speed
U
سرعت اولیه
basic size
U
اندازه اولیه
input
U
توان اولیه
input
U
سیگنال اولیه
inputted
U
توان اولیه
stuffs
U
ماده اولیه
drawing key
U
طرح اولیه
elementary cell
U
پیل اولیه
initial cost
U
هزینه اولیه
initial level
U
سطح اولیه
initial mass
U
جرم اولیه
initial point
U
نقطه اولیه
initial reserves
U
ذخایر اولیه
initial strength
U
استحکام اولیه
initial value
U
مقدار اولیه
historical costs
U
هزینه اولیه
initial condition
U
شرط اولیه
initial condition
U
شرایط اولیه
opening capital
U
سرمایه اولیه
feed stock
U
مواد اولیه
first cause
U
علت اولیه
first cost
U
هزینه اولیه
first notions
U
تصورات اولیه
inputted
U
سیگنال اولیه
i.c.
U
حالت اولیه
incunabula
U
مراحل اولیه
initial acceleration
U
شتاب اولیه
initial capital
U
سرمایه اولیه
prototype
U
نمونه اولیه
layouts
U
طرح اولیه
rudiment
U
اولیه ابتدایی
primary inputs
U
نهادههای اولیه
raw statistics
U
امارهای اولیه
raw products
U
محصولات اولیه
raw data
U
دادههای اولیه
primary products
U
محصولات اولیه
radix
U
سرچشمه اولیه
layout
U
طرح اولیه
primary inputs
U
دادههای اولیه
primary industries
U
صنایع اولیه
prereduction
U
کاهش اولیه
primary body
U
جسم اولیه
roughed slab
U
برامن اولیه
primary cognizance
U
شناختهای اولیه
primary electron
U
الکترون اولیه
prime
U
نخستین اولیه
primed
U
نخستین اولیه
primes
U
نخستین اولیه
primary emission
U
صدور اولیه
primary standard
U
استاندارد اولیه
proto planets
U
سیارههای اولیه
primery battery
U
باطری اولیه
primery citcuit
U
مدار اولیه
parent
U
یکان اولیه
primery terminal
U
ترمینال اولیه
velocity
U
سرعت اولیه
velocities
U
سرعت اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com